نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۵ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

۰

رهبری انقلاب :مذاکره با این دولت آمریکا گره تحریم ها را کورتر خواهد کرد

معروف نیوز رهبری انقلاب

رهبری انقلاب :مذاکره با این دولت آمریکا گره تحریم ها را کورتر خواهد کرد

رهبری انقلاب :مذاکره با این دولت آمریکا گره تحریم ها را کورتر خواهد کرد

در یازدهمین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

جلسه‌ی خیلی خوبی بود. بیانات جوانان عزیزمان من را به این نتیجه میرساند که سطح تفکّر و تحلیل و برداشت مجموعه‌ی دانشجویی روبه‌رشد است؛ یعنی امسال من مطالبی را شنیدم که سطح آن از مطالبی که سالهای قبل ــ مثلاً سال قبل ــ می‌شنیدم بالاتر است. خود این یک مسئله‌ی امیدبخش و مژده‌آفرینی است؛ یعنی مجموعه‌ی جوان کشور و دانشجوی کشور دارد حرکت میکند و پیش میرود. گاهی ما در حال حرکتیم، متوجّه حرکت خودمان نیستیم، امّا حرکت دارد انجام میگیرد؛ الان این‌جور است. الان خوشبختانه تفکّر حاکم بر محیط دانشجویی تفکّری است که به سمت پخته‌تر شدن و جامع‌نگر شدن دارد پیش میرود.

البتّه این معنایش آن نیست که من همه‌ی آنچه را اینجا گفته شد قبول داشته باشم؛ ممکن است بعضی از مطالب را قبول نداشته باشم. مثلاً فرض بفرمایید یکی از برادرها گفتند آن کسانی که عناصر قدرت در اختیار آنها است، مثلاً عناصر امنیّتی و نظامی و مانند اینها، در مواقع حسّاس در مقابل رژیم صهیونیستی مثلاً به وظیفه‌شان عمل نمیکنند، تبدیل میشوند به بیانیّه‌نویس! این درست نیست؛ نه، آن کسانی که باید کاری را انجام بدهند، در وقت خودش کار را انجام دادند. اگر آن کاری که شما متوقّعید انجام بگیرد و انجام نمیگیرد، دنبال کنید و تحقیق کنید ــ که البتّه بعضی جاها قابل تحقیق هم نیست، برای اینکه مسائل سرّی است خیلی از این مسائل ــ خواهید دید که نه، موجّه است؛ یعنی آن عملی که انجام گرفته یا عملی که انجام نگرفته، کاملاً دارای توجیه است.

راجع به جوانها هم گفتند که من منصرف شده‌ام از تکیه‌ی به جوانها، نه، امید بنده فقط همین شما جوانها هستید. [بنده] معتقدم به تکیه به جوانها، منتها شرایط زیادی وجود دارد که به آن شرایط باید توجّه کرد ــ حالا من در صحبت امروز شاید یک اشاره‌ای بکنم ــ و آن شرط اساسی این است که بر مواضع خودتان ماندگار باشید، «استقامت» کنید؛ این‌جور نباشد که به یک تحلیلی برسید، یک قضاوتی بکنید که انقلابی است، درست است و مورد قبول است، بعد بر اثر حتّی یک مانع کوچک، یک تردید، از آن مبنا منصرف بشوید و تبدیل بشوید به یک آدم بی‌تفاوت. مراقب باشید که این روحیه را، این احساس را، این نشاط را، این تحلیل را حفظ کنید.

از مسئولین محترم وزارت علوم و وزارت بهداشت هم خواهش میکنم جدّاً به این حرفها توجّه کنند؛ حتّی نوشته‌های این برادران و این خواهرمان را ــ که گلایه‌هایی در آن بود ــ بگیرند، بخوانند و دقّت کنند و ترتیب اثر بدهند؛ یک مواردی‌ از آنها کاملاً‌ درست است. ما هم البتّه تا آنجایی که به ما مربوط میشود، مطمئنّاً ترتیب اثر میدهیم.

من عرایضم را امروز در سه بخش تنظیم کرده‌ام و عرض میکنم؛ یک کلمه‌‌ی کوتاهی درباره‌ی ماه رمضان و روزه است؛ یک بحثی درباره‌ی مسئله‌ی دانشجوها است، مسئله‌ی شما؛ یک بحث دیگر هم راجع به همین مسائل جاری سیاسیِ سر زبانها چند نکته‌ی کوتاه هست که عرض خواهم کرد.

البتّه این را بگوییم که سال گذشته که این جلسه تشکیل شد تا امسال حوادث گوناگونی پیش آمده؛ پارسال وضعیّت متفاوتی داشتیم. سال گذشته، در مثل امروزی که با شما دانشجوها جلسه داشتیم، شهید رئیسی زنده بود، شهید سیّدحسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) در کنار ما بود، شهید هنیّه، شهید صفیّ‌الدّین، شهید سنوار، شهید ضیف و چندین شخصیّتِ برجسته‌ی انقلابیِ بزرگ در میان ما یا در کنار ما حضور داشتند که امسال نیستند. نگاه ناقص و بی‌پشتوانه و سطحی از سوی دشمنان و مخالفان و رقیبان جمهوری اسلامی یک برداشت غلطی را از این حادثه میکند. من میخواهم در نقطه‌ی مقابل حرف آنها، با اطمینان کامل، به شما بگویم بله، این برادران بسیار ارزشمند بودند و واقعاً‌ نبودنشان برای ما خسارت است؛ در این تردیدی نیست، امّا ما امسال که اینها را نداریم، نسبت به سال گذشته در مثل همین روز، در برخی از مسائل قوی‌تر از سال گذشته هستیم، در بعضی از مسائل ضعیف‌تر نیستیم، اگر قوی‌تر نباشیم. امسال ما بحمدالله از لحاظ گوناگون، از جهات مختلف، قوّتها و توانایی‌هایی داریم که سال گذشته اینها را نداشتیم. بنابراین بله، نبودن این عزیزان خسارت است، حوادثی که در منطقه‌ی غرب آسیا پیش آمد حوادث تلخ و دردناکی است لکن جمهوری اسلامی بحمدالله رشد خودش و پیشرفت خودش و افزایش قدرت خودش را هم‌چنان دارا است.

در سال سوّم هجرت، پیغمبر اکرم کسی مثل حمزه را از دست داد؛ در جنگ اُحد، حمزه از کنار پیغمبر رفت. فقط هم حمزه نبود، [بلکه] برجسته‌ترین‌شان حمزه بود، وَالّا شجاعان دیگر، یاران دیگر رفتند؛ این مال سال سوّم هجرت است. سال چهارم هجرت و پنجم هجرت، پیغمبر بسیار قوی‌تر از سال سوّم هجرت بود؛ یعنی از دست دادن شخصیّت‌های برجسته به ‌هیچ ‌وجه به معنای عقب‌گرد، عقب‌رفت، ضعیف شدن نیست، اگر چنانچه دو عامل وجود داشته باشد که یکی عبارت است از «آرمان»، دوّمی «تلاش»؛ آرمان و تلاش. اگر این دو عامل در یک ملّتی وجود داشته باشد، بودن و نبودن شخصیّت‌ها خسارت است منتها به حرکت کلّی ضربه‌ای نمیزند.

امّا بحث مربوط به ماه رمضان. خداوند متعال میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون‌؛(۲) یعنی طبق این آیه، هدف روزه عبارت است از تقوا. تقوا چیست؟ تقوا از مادّه‌ی «وقایة» است. وقایه یعنی حفظ. تقوا یعنی وسیله‌ی حفظ، وسیله‌ی مصونیّت، عنصر مصونیّت‌بخش؛ این تقوا است. تقوا انسان را مصون میکند؛ از چه چیز؟ از بدی‌ها، از وسوسه‌ها، از بداندیشی‌ها، از بدخواهی‌ها، از خیانتها، از فسقها، از شهوت‌رانی‌ها، از بی‌اعتنائی به وظیفه، از ترک فعل واجب؛ تقوا این است؛ این خیلی مهم است. روزه به شما یک نمونه‌ای، یک مستوره‌ی(۳) کوچکی از این حالت را اعطا میکند؛ یعنی شما گرسنه هستید غذا هم هست، تشنه هستید آب هم هست [امّا] نمیخورید و نمی‌آشامید؛ یعنی خودداری میکنید؛ این همان تقوا است، منتها در چند ساعتِ روز و نسبت به چند مورد محدود؛ این حالت باید عمومیّت پیدا کند در زندگی من و شما و باتقوا بشویم.

در سرتاسر قرآن آثار تقوا خیلی زیاد است امّا حالا من دو مورد از این آثار تقوا را اشاره میکنم. اوّل: وَ مَن یَتَّقِ اللَهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب‌؛(۴) اگر تقوا حاصل شد، تقوا گشایش ایجاد میکند، «گشایش دنیوی». تقوا گشایش دنیوی ایجاد میکند؛ یعنی در زمینه‌ی اقتصاد اثر میگذارد، در زمینه‌ی امنیّت اثر میگذارد؛ تقوا این[جور] است. جامعه‌ای که باتقوا باشد، یَجعَل لَهُ مَخرَجا؛ این تقوا برای او گشایش ایجاد میکند. دوّم: هُدىً لِلمُتَّقین‌‌؛(۵) قرآن هدایت است برای صاحبان تقوا؛ «هدایت الهی». چیز کمی نیست هدایت الهی؛ مهم‌ترین چیز همین است. مگر نمیخواهیم به نجات و فلاح و سعادت برسیم؟ خب یک هدفی وجود دارد؛ به این هدف میخواهیم برسیم؛ ‌یکی باید ما را راهنمایی کند، دستگیری کند؛ خدا است. خدا دستگیری میکند؛ کِی؟ آن وقتی که ما تقوا را رعایت کنیم. پس بنابراین روزه را وسیله‌ای قرار بدهید برای اینکه تقوا را در خودتان تقویت کنید؛ این اساس کار است. امروز هر دوی این نتیجه‌ها، یعنی هم گشایش، هم هدایت، برای ما جنبه‌ی کاربردی دارد. ما، هم احتیاج داریم به گشایش، هم احتیاج داریم به هدایت الهی.

خب، تقوا را چه جوری به دست بیاوریم؟ در این زمینه حرف زده‌اند، راه‌‌حل گفته‌اند، آنچه بنده میخواهم در یک جمله عرض بکنم، [این است که] تقوا دست خود من و شما است؛ ‌عزم و اراده‌ی ما را لازم دارد؛ باید اراده کنیم. امام (رضوان الله علیه) در یکی از این کتابهای اخلاقی‌شان ــ شاید چهل حدیث یا اسرار الصّلوة ــ خطاب به خواننده‌ای که میخواهد راه توحید را پیش برود و در راه توحید سلوک کند، چند جا تکرار میکنند و میگویند: «تصمیم مردانه بگیرید، تصمیم قاطع بگیرید»؛(۶) با تصمیم شما، با ملاحظه‌ی شما، با مراقبت شما تقوا حاصل میشود. آن جوانی که در یک حادثه‌ی پُرجاذبه برای جوان ولی حرام، خودش را حفظ میکند، این [کار]، نیروی تقوا را در او تقویت میکند و آن حالت مصونیّت را، خویشتن‌داری را افزایش میدهد. این بحث درباره‌ی ماه رمضان.

[حالا] درباره‌ی دانشجو؛ حرفهایی که شماها در مورد مسائل دانشجویی زدید و امیدی که به حرکت دانشجویی در دل کسانی که معتقد به دانشگاه هستند وجود دارد، کاملاً حرفهای درستی بود، بنده هم همه‌ی اینها را تصدیق میکنم. من یک مطلب کوتاهی را ــ [البتّه] اگر بتوانم ان‌شاء‌الله آن را امروز کوتاه بیان کنم ــ اینجا یادداشت کرده‌ام که بیان کنم، و آن، همین مسئله‌ی «هویّت دانشجویی» است. ببینید، در طول این دو قرنی که تمدّن غربی وارد کشور ما شد و با ما ارتباط پیدا کرد و با غربی‌ها و تمدّن غربی‌ها سروکار پیدا کردیم، جوان ایرانی دو تجربه‌ی متفاوت در مواجهه‌ی با تمدّن غرب دارد: یک تجربه، تجربه‌ی اوّل او است که نتیجه‌اش شیفتگی و خودباختگی است؛ یک تجربه، تجربه‌ی بعدی او است که نتیجه‌اش شناخت و برخورد گزینشی و احساس استقلال، و در یک مواردی کاملاً احساس جدایی و دوری است. این دو برخورد را من مختصر توضیح بدهم.

در برخورد اوّل، مواجهه‌ی اوّل، وقتی که با غربی‌ها، با عناصر غربی، با بعضی از نمادهای غربی سروکار پیدا کردیم، جوان ایرانی ــ بحث سر جوان است، من راجع به جوانها دارم صحبت میکنم؛ طبقات دیگرِ مردم تقریباً احساسشان شبیه احساس جوانها است؛ من حالا راجع به جوانها میخواهم عرض بکنم ــ در آن برخورد اوّل وقتی با غرب مواجهه پیدا کرد، یک پیش‌فرضی برایش به وجود آمد، یک تصوّر قطعی‌ای برایش به وجود آمد و آن عبارت بود از: دوگانه‌ی «غرب پیشرفته، و ایران عقب‌مانده و ضعیف»؛ «غرب موفّق، و ایران منحط»؛ این برایش مسجّل شد. وقتی جوان ایرانی خودش را در مقابل پیشرفتهای غربی و علم غربی و فنّاوری غربی و مانند اینها مشاهده میکرد، احساس میکرد که عقب‌مانده است، منحط است، ناتوان است؛ او پیشرفته است و باید دنبال او حرکت کرد، باید دنبال او راه افتاد.

خب واقع قضیّه هم همین بود؛ یعنی ایرانِ صد سال پیش، حقیقتاً از غربِ صد سال پیش خیلی عقب‌تر بود. حالا دلایل و علل و عواملش مفصّل است و بحث امروز ما جای اینها نیست، ولی خب این واقعیّت داشت. منتها یک نکته‌ی مهمّی اینجا وجود دارد: اگر چنانچه شما به طرف مقابل که نگاه کردید ــ مثلاً‌ به غرب نگاه کردید ــ و نقاط قوّت او را دیدید، اگر چنانچه این نقاط قوّت شما را متوجّه به نقاط ضعف خودتان بکند و شما را به فکر فروببرد، این خوب است. آدم نگاه کند ببیند آنها چه کار کردند، ما چه کار باید بکنیم؛ فرض بفرمایید آنها به پیشرفت علمی دست پیدا کردند، ما هم بایستی به پیشرفت عملی دست پیدا کنیم؛ اگر این باشد خوب است، امّا این اتّفاق نیفتاد. نگاه شد به غرب به صورت یک موجود موفّق، [یعنی] قوّتهای او موجب شد که قوّتهای خودمان از یادمان برود! نقطه‌قوّت‌هایی هم ما داشتیم؛ ملّت ایران نقطه‌قوّت‌هایی داشت: ایمان داشت، صفا داشت، برادری داشت، خانواده داشت، وفا [داشت]، حیا [داشت]؛ اینها نقاط قوّت ما است. ما از اینها غفلت کردیم، جوانِ آن روزِ ما از اینها غفلت کرد؛ خودش غفلت کرد، یک عدّه‌ای هم در داخل کشور یا پیدا شدند یا حضور داشتند که این غفلت را تشدید کردند؛ یعنی به جای اینکه به خودیافتگی برسند، به خودباختگی رسیدند و این فهم را در بین عموم مردم منتشر کردند که اگر میخواهید به جایی برسید، زندگی‌تان، علمتان، توانایی‌هایتان به آنجایی برسد که در غرب مشاهده میکنید، باید در همه‌ی امور مثل آنها بشوید، باید غربی بشوید، خود شما با تکیه‌ی به اصالتهای خودتان نمیتوانید به جایی برسید! همین حرف معروف تقی‌زاده(۷) که گفت از فرق سر تا نوک پا باید غربی شد؛ لباس باید غربی بشود، اخلاق باید غربی بشود، رفتارهای زندگی باید غربی بشود، همه‌چیز باید غربی بشود تا ما بتوانیم به آنها برسیم.

آن وقت مهم این است که تقلید از غرب، در این خُلقیّات و مسائل اخلاقی و مسائل فکری اتّفاق افتاد، امّا در مسائل اساسی‌ای که غرب متّکی به آنها بود هیچ اتّفاقی نیفتاد. بله، صورت یک دانشگاهی درست شد، امّا از این دانشگاه هیچ انسان برجسته‌ای، هیچ اختراعی، هیچ کار نویی، هیچ پیشرفت علمی‌ای در آن دوره‌ی رضاخان بیرون نیامد. غربی‌ها هم این را تقویت کردند؛ غربی‌ها هم همین احساس را، همین باور را که باید پیرو غرب شد، تبعیّت از غرب کرد، تقویت کردند. آن روز در داخل کشور نماینده‌ی دولتهای غربی در واقع انگلیس‌ها بودند که در اینجا بر همه‌چیز، بر همه‌کس مسلّط بودند؛ [آنها] یک دیکتاتور را سر کار آوردند. رضاخان سر کار‌ آمد؛ با روحیه‌ی اقتدار و دیکتاتوری و قلدری روی همه‌جا دست گذاشت و یک مجموعه‌ای دُوروبَر او به وجود آمدند که اینها از لحاظ فکری ــ چون این حرفها به عقل خود او نمیرسید ــ همین حالت گرایش به غرب را، در واقع تبعیّت از غرب را، هضم شدن و حل شدن در تمدّن مادّی غرب را در بین مردم ترویج کردند، جا انداختند، عملی کردند و در اقتصادمان، در مسائل گوناگونمان، در مسائل اجتماعی‌مان، این را پیش بردند. پرچم حمایت از غرب را در واقع اینها به دست گرفتند.

رضاخان مظهر غرب‌گرایی مخرّب بود؛ غرب‌گرایی ویرانگر؛ یعنی همه‌چیز را در واقع در اختیار غربی‌ها گذاشتند و نتیجه این شد که کشور از باطن، در داخل، از درون پوک شد. لذا وقتی بعد از بیست سال همان انگلیس‌ها مجدّداً رضاخان را از سر کار برداشتند و بردند، کشور ما نه یک ارتش ملّی داشت، نه یک اقتصاد ملّی داشت، نه یک امنیّت ملّی داشت،‌ نه یک سیاست داخلی ملّی داشت،‌ نه یک سیاست خارجی ملّی داشت، نه حتّی لباس ملّی داشت! یعنی پیشرفت کشور را در تغییر لباس، در گذاشتن فلان‌جور کلاه، در این چیزها خلاصه کردند. اینها ‌این‌جوری با غرب مواجه شدند. از قول یکی از این مسئولان، رجال سیاسی دوره‌ی قاجار و پهلوی، مخبرالسّلطنه‌‌ی هدایت، نقل شده که او میگوید که نگاه به بولوارهای شهرهای غربی بود، نه به لابراتوارها، نه به کتابخانه‌ها؛ نوع برخورد این بود.

البتّه آن شخصیّت‌های فکری، امثال تقی‌زاده،‌ امثال فروغی، امثال حکمت، بزرگ‌ترین مقصّرهای آن دوره هستند و اینها ده‌ها سال کشور ما را عقب نگه داشتند. توجّه داشته باشید، مطمئنّاً اگر چنانچه یک گروه دلسوز علاقه‌مندی به جای اینها وجود داشت، میتوانست کشور را پیش ببرد. اینها کشور را عقب نگه داشتند. این، آن برخورد و آن تلقّی اوّلیّه‌‌ی در قبال غرب است.

تجربه‌ی دوّم ــ که به نظرم آن مهم است؛ آن ما را به اینجا رسانده تاکنون ــ از لابه‌لای حوادث تلخ بتدریج برای مردم پیدا شد. عملکردهای ظالمانه و غیر منصفانه‌ی غربی‌ها در کشورمان؛ اشغال بعضی از بخشهای کشور به وسیله‌ی انگلیس و روس تزاری، که آن هم جزو غرب بود آن روزها؛ بعد البتّه باز به وسیله‌ی شوروی بخشهایی از ایران را [اشغال کردند]؛ عوارض این تسلّط‌ها؛ در شمال کشور، در جنوب کشور، در شرق کشور تسلّط پیدا کردند، جاهایی را تصرّف کردند، سرکوب کردند، قحطی به وجود آوردند. هزاران نفر ــ حالا عدد به طور قطعی در اختیار ما نیست، امّا بعضی میگویند چند میلیون [نفر] ــ از قحطی‌ای که غربی‌ها در کشور به وجود آ‌وردند مُردند؛ به خاطر قحطی‌ای که اینها به وجود آوردند. نهضتهای داخلی را سرکوب کردند؛ در تبریز یک جور، در مشهد یک جور،‌ در گیلان یک جور؛ و خیانتهای گوناگون: قرارداد وثوق‌الدّوله،(۸) تمدید قرارداد نفت دارسی(۹) به وسیله‌ی رضاشاه و امثال اینها. این کارها بتدریج افراد هوشمند و آحاد مردم و بخصوص جوانها را متوجّه باطن غربی‌ها کرد؛ یعنی معلوم شد ماورای این ظاهرِ اتوکشیده‌ی روشنِ گاهی با لبخند، یک باطن خبیث وجود دارد، یک باطن خائن وجود دارد؛ این را احساس کردند. تدریجاً آن شوق، آن شیفتگی نسبت به تمدّن غرب در بین بسیاری از آحاد مردم و جوانها کاهش پیدا کرد.

نهضت ملّی نفت در سال ۲۹[۱۳] و ۳۰[۱۳] قطعاً یک مقطع مهمّی بود، مقطع تاریخ‌سازی بود؛ یک نقطه‌ی عطف بود که توانست باطن غربی‌ها را به ما نشان بدهد؛ کلّیّت غرب را، باطن کلّیّت غرب را این نهضت با مقدّماتش، با مؤخّراتش و نتایج و تبعاتش، برای مردم ایران روشن کرد. مصدّق در مبارزه‌ی با انگلیس در قضیّه‌ی نفت، تکیه‌اش و امیدش به آمریکا بود؛ علناً، صریحاً امیدوار بود که آمریکا از او حمایت کند در مقابل انگلیس، [امّا] ضربه را آمریکا به مصدّق زد؛ یعنی همان آمریکایی که مصدّق امیدوار بود کمکش کند، آن آمریکا کودتا کرد. «کیم روزولت» عنصر کودتاچی معروف و مشهوری که آمد کودتای بیست‌وهشتم مرداد را راه انداخت، یک فرد آمریکایی بود؛ با پول آمریکا، با امکانات آمریکا آمدند این کودتا را راه انداختند و چند ده سال دیگر کشور را اسیر کردند.

خب، پس این حوادث یک نتیجه داد؛ آن نتیجه این بود که برای پیشرفت، تکیه‌ی به غرب نه‌فقط کمک‌کننده نیست بلکه مانع است؛ یعنی تکیه‌ی به غرب نه‌فقط ما را به پیشرفت نمیرساند بلکه مانع پیشرفت میشود. معلوم شد که در ایران هر پدیده‌ای که با زیاده‌خواهی‌های غرب، با منافع غرب در تعارض باشد، اینها بی‌رحمانه با آن برخورد میکنند؛ یا مستقیم برخورد میکنند، کمااینکه در بیست‌وهشتم مرداد مستقیم برخورد کردند و آمدند کودتا کردند؛ یا غیر مستقیم برخورد میکنند، یعنی به وسیله‌ی حکومت دست‌نشانده‌ی خودشان، مثل پانزدهم خرداد سال ۴۲؛ آنجا هم برخورد کردند، کشتار کردند، قتل‌عام کردند، منتها به دست محمّدرضا.

خب، این حالت یعنی در واقع شناخته شدن باطن تمدّن مادّی غرب برای ملّت ایران، برای جوان ایرانی، موجب این شد که واکنشها شروع بشود؛ عدّه‌ای سینه سپر کردند. کودتا در مرداد اتّفاق افتاد، در آذر همان سال،(۱۰) در دانشگاه تهران، عدّه‌ای از جوانهای دانشجو، برای آمدن نیکسون که معاون رئیس‌جمهور آن روز آمریکا بود، قیام کردند، ایستادگی کردند و سه نفر از دانشجویان به دست عوامل حکومت کشته شدند؛ یعنی جان باختند. از آن روز شروع شد. البتّه دانشگاه در حوادث بسیار بزرگی دخالت داشته؛ این را توجّه داشته باشید. بله، دانشگاهِ امروز با دانشگاه قبل از انقلاب و حتّی با دانشگاه بعد از انقلاب، با بیست سال قبل، تفاوتهای زیادی دارد؛ امروز دانشگاه جلوتر است، پیشرفتش بیشتر است، فهمش از مسائل گوناگون پیچیده‌تر و عمیق‌تر است، و ایستادگی‌اش هم خوب است. برخلاف آنچه تبلیغ میشود و گاهی گفته میشود که نسل جدید دانشجو و جوان ایرانی مثل نسل دهه‌ی ۶۰ آمادگی ندارد، این‌جور نیست؛ این آمادگی امروز هم وجود دارد. ما این را در قضایای مختلف مشاهده کرده‌ایم، امروز هم داریم جلوی چشم خودمان مشاهده میکنیم آمادگی جوان ایرانی را برای حضور در صفوف مقدّم؛ در مقابله‌ی با دشمن حاضرند، آمادگی دارند؛ فهمشان هم از مسائل بهتر است، آمادگی‌شان هم بحمدالله بسیار خوب است.

البتّه آن خطّ انحرافی با این کار قطع نشد؛ آن خط ادامه پیدا کرد؛ آن خط تا شروع انقلاب، به طور صریح، ابعاد گوناگون زندگی مردم را تحت تأثیر قرار میداد؛ یعنی واقعاً اگر چنانچه انقلاب در سال ۵۷ اتّفاق نمی‌افتاد، حرکت کشور، حرکت مسئولینِ دولتی آن روز و مسئولین فرهنگی آن روز به نحوی بود که کشور را از همه‌ی مزایای معنوی و اخلاقی و ثروتهای معنوی خودش محروم میکرد؛ یعنی وابستگی را ــ هم وابستگی مادّی و هم معنوی را ــ به خارج، به آمریکا، به کشورهای گوناگون دیگر روزبه‌روز بیشتر میکرد و آنها دستشان در غارت بازتر میشد؛ انقلاب به داد مردم ایران رسید، به داد کشور رسید، توانست جلوی این حمله را بگیرد. آنها بالاخره تا انقلاب ادامه دادند.

من برای این خیلی اهمّیّت قائلم: هنر بزرگ امام (رضوان الله علیه) این بود که اوّلاً‌ با «ملّت» حرف زد، نه با یک قشر خاص، نه با یک حزب یا با یک مجموعه‌ی خاص؛ با ملّت ایران حرف زد، به ملّت هویّت داد، از ملّت مطالبه و اظهار توقّع کرد؛ ملّت را به میدان آورد، وارد میدان کرد؛ این هنر بزرگ امام است. در هیچ یک از قضایای گذشته، این حرکت عظیم ملّی با دعوت کسی مثل امام ــ که البتّه هیچ‌ کس را مثل امام نداشتیم ــ سابقه ندارد.

این[طور] بود که هم به ملّت احساس هویّت داد، از آنها توقّع کرد که وارد بشوند، هم به آنها اعتماد کرد، هویّت فرهنگی و تاریخی ملّت را به یادشان آورد، از غفلت خارج کرد همه‌ی ما را. ماها توجّه نداشتیم به توانایی‌های خودمان؛ امام ما را متوجّه کرد به توانایی‌هایمان، به پیگیری‌هایمان، ما را وارد میدان کرد، ملّت را وارد میدان کرد و در این کار واقعاً مجاهدت کرد، خداوند متعال هم برکت داد. ملّت مرعوب نبودند، مرعوب نشدند، [امام] احساس مرعوب شدن را از ملّت سلب کرد. خب، این حالتِ عمومیِ برخوردِ دوّم میان عمدتاً جوانان کشور ما با حضور غرب و تمدّن مادّی غرب در کشور است که در این زمینه‌ها البتّه ما زیاد صحبت کرده‌ایم.

امّا قلدرهای عالم دست‌بردار نیستند؛ آنچه مهم است این است. قلدرهای عالم، آن کسانی که سالهای متمادی در ایران هر کار خواستند کردند، پنجاه هزار مستشار نظامی و غیر نظامی را آوردند اینجا، هر چه خواستند از منابع کشور بردند، هر جور خواستند تحمیل کردند: «به چه کسی نفت بفروشید، به چه کسی نفت نفروشید، با چه کسی رابطه داشته باشید، با چه کسی نداشته باشید، چه کسی را به عنوان نخست‌وزیر سر کار بیاورید، چه کسی را نیاورید، با روحانیّت چگونه برخورد کنید، با دانشگاه چگونه برخورد کنید» ــ سالهای متمادی، آنها این‌جور در این کشور زندگی کردند ــ دست اینها قطع شده و اینها نمیتوانند ساکت بمانند. از اوّل انقلاب تا امروز با انقلاب مبارزه کردند، مقابله کردند، توطئه کردند، هر کار توانستند کردند.

البتّه در همه‌ی این مدّت، به فضل الهی، انقلاب بر آنها پیروز شده. قلدران عالم میگویند دنیا باید از ما تبعیّت کند! می‌بینید دیگر؛ امروز دارید می‌بینید، یک نمونه‌اش را همه دارند مشاهده میکنند در دنیا.(۱۱) [میگویند] همه باید از ما تبعیّت کنند، همه باید منافع ما را بر منافع خودشان مقدّم کنند؛ اوّل ما. امروز در دنیا این را به همه دارند نشان میدهند؛ در واقع، باطن غرب را دارند در مقابل چشم همه قرار میدهند. البتّه به نظرم ــ این‌جور خیال میکنم ــ ایران اسلامی تنها کشوری است که به طور قاطع این را رد کرده؛ ما به طور قاطع گفته‌ایم که ما به هیچ وجه منافع دیگران را بر منافع خودمان ترجیح نمیدهیم.

خب، حالا برگردیم به مقوله‌ی جوان دانشجوی ایرانی. امروز من میخواهم به شما عرض بکنم که این سیاستِ حرکت دشمن در جهت ترویج همان روحیه‌ی تبعیّت و انفعال و وابستگی، امروز به طور جدّی از طرف دشمن فعّال شده؛ یعنی با شیوه‌های جدیدی، بخصوص با پیشرفتهای علمی‌ای که شده و اینترنت و بقیّه‌ی چیزهایی که هست، در حال کارند در این زمینه؛ دارند تلاش میکنند. دانشجوی ما کجا قرار میگیرد؟ البتّه این احساساتی که اینجا گفته شد، مطالبی که بیان شد، این روحیه‌ای که اینجا نشان داده شد، روحیه‌ی بسیار خوبی است. علاجِ مواجهه‌ی با توطئه‌ی دشمنی که میخواهد نفوذ کند و تصرّف کند و سلطه‌ی ازدست‌رفته بر کشور عزیز ما را دوباره پیدا کند، فقط همین روحیه و همین احساس و همین حرکت کلّی دانشجویی است؛ در این تردیدی نیست.

در مقابل حرکت دشمن ــ این حرکتی که گفتم امروز با شیوه‌های جدید دارد دنبال میشود ــ حرکت اسلامی هم خوشبختانه در حال پیشرفت است. ما امروز در زمینه‌ی مسائل دینی و مسائل اخلاقی و حتّی مسائل عرفانی، نوآوری‌های خوبی داریم. عناصر فکری خوبی امروز خوشبختانه در حوزه‌های علمیّه، در خود دانشگاه، در بخشهای مختلف جامعه رشد کرده‌اند؛ توانسته‌اند زبان مناسب روز را برای تفهیم مفاهیم اسلامی به دست بیاورند، پیدا کنند، از آن استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا شما گفتید ــ که حالا ده برابر این را هم در مجموعه‌ی اجتماعات دانشجویی قطعاً میتوان تهیّه کرد و بعد من یک اشاره‌ای هم میکنم ــ همان چیزی‌ است که من چند وقت قبل در یکی از این دیدارها توصیه کردم: «تولید محتوا»؛(۱۲) محتوا همینها است. برای فضای مجازی، یکی از کارهای لازم، تولید محتوا است. همینها محتوا است. کارهایی که شما میتوانید انجام بدهید، فکری که میتوانید تولید کنید، تحلیل عمیقی که میتوانید نسبت به مسائل داشته باشید و ارائه بدهید، همان تولید محتوایی است که ما انتظار داریم.

دانشجو باید اینجا قرار بگیرد؛ جایگاه دانشجو اینجا است. دانشجو میتواند مثل یک معلّم، مثل یک هشداردهنده، مثل یک چراغ راهنما عمل کند؛ به قدر توان خودش در محیطِ مساعدِ مناسبِ خودش. میتوانید عمل بکنید. این، آن چیزی است که به نظر من هویّت دانشجویان عزیز ما این است؛ این حالت توانایی برای بیان کردن، برای تبیین کردن و توضیح دادن.

من البتّه توصیه‌هایی هم دارم. سال گذشته من یک تعدادی توصیه کردم؛ اینجا ذکر کردم مطالبی را.(۱۳) یکی از توصیه‌ها این بود که تشکّلهای دانشجویی به داخل دانشگاه بپردازند؛ این را من تأکید میکنم. این کار، آن‌طور که به من گزارش شد، آن‌چنان که باید و شاید انجام نگرفته؛ توقّع من از شما جوانها این است. موانعی وجود دارد؛ همه‌ی کارهای بزرگ، همه‌ی کارهای خوب یک موانعی برایش پیدا میشود. تصوّر نکنیم که در جادّه‌ی آسفالته داریم حرکت میکنیم؛ نه، پیچ‌وخم دارد،‌ بالا و پایین دارد، مشکلات دارد؛ بر مشکلات فائق بیایید. بر مشکلات فائق بیایید! اگر زبان مناسب تبیین را شما بتوانید به کار ببرید، در دانشگاه میتوانید اثر بگذارید. طرف شما، مخاطب شما دانشجو است،‌ یک جوانی است، عناد ندارد، دشمنی ندارد، آماده‌ی شنیدن است، آماده‌ی قبول است. همان توقّعی که اینجا یکی از برادرها ابراز کردند، گفتند «مراکزی که باید تبیین کنند، باید بیان کنند،‌ به کار خودشان نمیرسند، آن کار را انجام نمیدهند»، خب این توقّع از خود شما هم هست؛ [شما] تشکّلها مطالعه کنید، آماده بشوید و محیط دانشگاه را تحت تأثیر تفکّرات درست خودتان قرار بدهید؛ یک توصیه این است.

یک توصیه [اینکه] جلسات هم‌اندیشی جدّی داشته باشید؛ یعنی واقعاً روی یک مسئله فکر کنید، از عناصر مطمئنّ فکری که امروز وجود دارند ــ  ما عناصر مطمئنّ فکری داریم ــ در جلسات هم‌اندیشی استفاده کنید؛ ‌بحثهای مهمّ روز را مطرح کنید. بعضی از این بحثهایی که مطرح میشود، بحثهای درجه‌ی یک نیست، موضوعات درجه‌ی یک نیست؛ موضوعات درجه دو و سه است. مسائل اصلی کشور، آن مسائلی است که به حرکت انقلاب و حرکت کلّی جامعه ارتباط پیدا میکند ــ مسائل داخلی، مسائل خارجی ــ اینها را پیدا کنید و محلّ بحث قرار بدهید. در قضایای مختلف تحلیل‌های گوناگونی مطرح میشود؛ در روزنامه‌ها، در محیط فضای مجازی؛ این [تحلیل‌ها] تردید ایجاد نکند در شما؛ یعنی در مقابل تحلیل‌های مختلف دچار سردرگمی و تردید نشوید. خودتان تحلیل خودتان را، فهم خودتان را، تحقیق خودتان را در دست بگیرید و غلبه کنید بر حرفهای غلطی که گفته میشود.

یکی از توصیه‌های من این است؛ بعضی از ایرادها و انتقادهای دانشجویان به مسئولان، بر اثر بی‌اطّلاعی است. مثلاً فرض کنید چرا وعده‌ی صادق ۲ در فلان وقت انجام نگرفت، فلان وقت انجام گرفت؛ اگر در فلان وقت انجام میگرفت، فلان حادثه اتّفاق نمی‌افتاد؛ خب این درست نیست؛‌ این درست نیست. آن کسانی که متصدّی این کارها هستند، دلبستگی‌شان، وابستگی‌شان، عشقشان و آمادگی‌شان به انقلاب کمتر از من و شما نیست؛ آنها را نمیشود متّهم کرد؛ محاسبه دارند، حساب دارند، با محاسبه کار میکنند؛ آنچه انجام میدهند، اگر شما هم جای آنها بودید همین کار را انجام میدادید؛ این احتمال را همیشه در ذهنتان داشته باشید و متّهم نکنید افراد را؛ یعنی در حوادثی که مشاهده میکنید احیاناً یک ابهامی برای شما دارد، احتمال یک محاسبه‌ی درست را همیشه بدهید، که ممکن است پشت این تصمیم‌گیری یک محاسبه‌ی درستِ واقعی‌ای وجود داشته باشد.

در نقد کردن، من سال گذشته یکی از توصیه‌هایم این بود که انتقاد کنید، نقد اشکال ندارد؛ سؤالاتی در این زمینه مطرح شده که خب چه طوری، چه جوری نقد کنیم؟ مثلاً در وضع جنگی، در وضعیّت معارضه‌ی دشمنان چه جوری نقد کنیم که به اینها برنخورد؟ نقد اشکال ندارد منتها نقد کردن با تهمت زدن فرق میکند؛ مراقب باشید وقتی نقد میکنید، کسی را متّهم نکنید. سؤال مطرح بشود؛ اشکال ندارد، سؤال مطرح بشود، ابهام مطرح بشود، و فرصت جواب دادن به وجود بیاید. گاهی هست که طرف [مقابل] بعضی از سؤالات را هم نمیتواند جواب بدهد؛ یعنی فرصت جواب ندارد یا امکان جواب دادن نسبت به این قضیّه نیست؛ در این‌طور موارد حتّی ابهام را هم مطرح نکنید. با یک چنین شیوه‌هایی، فرضیّات احتمالی را مسلّم ندانید.

به نظر من در انتقادها مراقب باشید بن‌بست‌نمایی نشود؛ یعنی جوری انتقاد نکنید که وقتی مردم عادی می‌شنوند احساس بن‌بست بکنند؛ نه، گاهی اوقات اشکالی که بیان میشود جوری است که وقتی انسان آن را می‌شنود احساس میکند واقعاً دیگر هیچ راهی وجود ندارد؛ خب این غلط است. اینکه وانمود بشود که در فلان مسئله‌ی اقتصادی یا فلان مسئله‌ی فرهنگی یا فلان مسئله‌ی آموزشی و دانشگاهی بن‌بست وجود دارد، غلط است؛ این ناامید میکند مردم را؛ از این بجد باید پرهیز بشود. اختلاف‌افکنی، دو قطبی‌سازی، ناامیدسازی، بدبین‌سازی به مسئولان تصمیم‌گیر، اینها نباید در انتقادات باشد.

از من هم گاهی سؤالاتی میشود؛ البتّه مستقیم سؤال نمیشود، مثلاً در فضای مجازی هست یا در اظهاراتی است که به دفتر ما میکنند: فرض بفرمایید چرا فلانی وقتی که همه‌ی وزرا رأی آوردند اظهار خرسندی کرد، در حالی که ممکن است بعضی از این وزرا با آن معیارهای مورد نظر او موافق نباشند؟ این یکی از سؤالات است. خب  بله، این سؤالی است؛ جوابش این است که رأی آوردن همه‌ی وزرا در مجلس، یک پدیده‌ی مطلوبی است؛ اگر چنانچه رأی نیاورند، آن مجموعه‌ی هر وزیری که رأی نیاورده، مدّتها بی‌سرپرست میماند. بی‌سرپرست ماندن، بمراتب بدتر است از اینکه یک آدمی باشد که حالا برخی از معیارها را هم نداشته باشد؛ یعنی هرج‌ومرج به وجود می آید. این خیلی خوب است که دولت بتواند در یک فرصت مناسبی، در یک وقت مناسب مشخّصی تشکیل بشود و بتواند کشور را اداره کند. دولت باید بتواند کشور را اداره کند؛ این رأی مجلس، این حُسن بزرگ را دارد. خب، طبعاً انسان خرسند میشود. ممکن هم هست که در عین حال انسان عملکرد فلان وزیر را به طور کامل نپسندد؛ یا برخی از خصوصیّات او را خصوصیّات مثبتی نداند؛ اینها با همدیگر منافاتی ندارد. از این قبیل بالاخره چیزهایی هست. خلاصه [باید] دغدغه‌ی اصلی دانشجو اینها نباشد؛ اینها مسائل اصلی کشور نیست؛ مسائل اصلی کشور همین‌طور که عرض کردم، چیزهای دیگری است.

امّا چند جمله در مورد این مسئله‌ی اخیر آمریکا و این دعوت به مذاکره و از این حرفها. اوّلاً اینکه رئیس‌جمهور آمریکا(۱۴) میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامه‌ای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکره‌ایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید. ما چند سال نشستیم مذاکره کردیم، همین شخص، مذاکره‌ی تمام‌شده‌ی کامل‌شده‌ی امضاشده را از میز بیرون انداخت و پاره کرد؛(۱۵) با این آدم چه جور میشود مذاکره کرد؟

در جواب این حرف من، عنصرِ داخلیِ مقاله‌نویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و می‌نشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست»؛ این اشتباه است؛ همان دو نفری که برای صلح دارند مذاکره میکنند، اگر به وفای به آنچه قرارداد میشود مطمئن نباشند، مذاکره نمیکنند؛ چون میدانند کار بیهوده‌ای است، کار مهملی است. در مذاکره باید انسان مطمئن باشد که طرف مقابل به آنچه متعهّد شد عمل خواهد کرد. وقتی میدانیم عمل نمیکند، چه مذاکره‌ای؟ بنابراین، دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره فریب افکار عمومی است.

راجع به تحریمهای آمریکا ــ که خب مذاکره‌ی ما در قضیّه‌ی برجام در دهه‌ی ۹۰، از اوّل برای رفع تحریمها بود ــ خوشبختانه تحریمها دارد کم‌اثر میشود در دنیا. وقتی تحریمها ادامه پیدا میکند، بتدریج اثر خودش را از دست میدهد. این را خود آنها هم اعتراف دارند؛ یعنی خود آنها هم اعتراف دارند که  کشورِ تحریم‌شده میتواند راه‌های خنثی کردن تحریم را بتدریج پیدا کند و تحریمها را خنثی کند. ما خیلی از این راه‌ها را پیدا کردیم، تحریمها را خنثی کردیم. بله، تحریم بی‌اثر نیست امّا این‌جور نیست که اگر وضع اقتصادی ما بد است، منشأ آن صرفاً تحریم باشد؛ نه، بی‌توجّهی‌های خود ما گاهی اوقات اثر دارد؛ نه گاهی، [بلکه] اکثر مشکلات ناشی از بی‌توجّهی‌های ما است. البتّه یک بخشی‌اش هم مربوط به تحریم است که تحریمها هم بتدریج بی‌اثر میشود؛ این هم جزو مسلّمات است.

در مورد سلاح هسته‌ای ــ که مدام گفته میشود ما نمیگذاریم ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند ــ ما اگر میخواستیم سلاح هسته‌ای درست کنیم، آمریکا نمیتوانست جلوی ما را بگیرد. اینکه ما سلاح هسته‌ای نداریم و دنبال سلاح هسته‌ای هم نیستیم، به خاطر این است که خودمان به دلایلی نمیخواهیم، که این دلایل را قبلاً گفته‌ایم و بحث کرده‌ایم. خودمان نخواستیم؛ وَالّا اگر خودمان میخواستیم، آنها نمیتوانستند جلوی ما را بگیرند.

نکته‌ی بعدی: آمریکا تهدید میکند به نظامیگری! این تهدید به نظر من غیر عاقلانه است؛ یعنی جنگ، ایجاد جنگ، ضربه وارد کردن، یک‌طرفه نیست. ایران قادر به زدن ضربه‌ی متقابل است و قطعاً این ضربه را وارد خواهد کرد. من حتّی معتقدم اگر چنانچه یک حرکت غلطی از طرف آمریکایی‌ها و عواملشان سر بزند، آن که بیشتر ضرر میکند آنها هستند. البتّه جنگ چیز خوبی نیست، ما دنبال جنگ نیستیم، امّا اگر چنانچه کسی اقدام کرد، برخورد ما یک برخورد قاطع و حتمی است.

مطلب بعدی این است که آمریکا امروز در مسیر ضعیف‌تر شدن است، نه در مسیر قوی‌تر شدن؛ این یک واقعیّتی است. هم از لحاظ اقتصادی در مسیر ضعیف‌تر شدن است، هم از لحاظ موقعیّت سیاسی در دنیا، هم از لحاظ سیاست داخلی خودش، هم از لحاظ مسائل اجتماعی درون خودش؛ همه‌ی عوامل در حال تضعیف آمریکا هستند. آمریکا آن قدرت آمریکای سی سال پیش و بیست سال پیش را ندارد و نخواهد هم داشت، و نمیتواند داشته باشد.

نکته‌ی بعدی این است که بعضی‌ها در داخل، همان مسئله‌ی مذاکره را مدام تشدید میکنند: «آقا! چرا جواب نمیدهید؟ چرا مذاکره نمیکنید؟ چرا نمی‌نشینید با آمریکا؟ خب بنشینید». من میخواهم عرض بکنم اگر هدف از مذاکره رفع تحریم است، مذاکره‌ی با این دولت آمریکا رفع تحریم نخواهد کرد؛ یعنی تحریمها را برنمیدارد، [بلکه] گره تحریمها را کورتر خواهد کرد؛ فشار را افزایش خواهد داد. مذاکره‌ی با این دولت، فشار را افزایش خواهد داد. من چند روز قبل از این در صحبت مسئولین هم گفتم.(۱۶) مطالب جدیدی را مطرح میکنند، توقّعات جدیدی را مطرح میکنند، مطالبات زیاده‌خواهانه‌ی جدیدی را مطرح میکنند؛ مشکل بیش از آنچه امروز هست خواهد بود. بنابراین مذاکره هیچ مشکلی را حل نمیکند، هیچ گرهی را باز نمیکند. این هم یک نکته.

نکته‌ی آخر؛ برخلاف انتظار دشمن، نه مقاومت فلسطین و نه مقاومت لبنان از پا درنیامده بلکه قوی‌تر شده، پُرانگیزه‌تر شده. این شهادتها از لحاظ انسانی به آنها خسارت وارد کرد امّا از لحاظ انگیزه آنها را تقویت کرد. ملاحظه کردید، کسی مثل سیّدحسن نصرالله (رضوان خدا بر او) از بین میرود، از میان این جمع پرواز میکند، جای او خالی میماند، آن وقت در عین حال در همان روزهای بعد از شهادت او حرکتی که حزب‌الله علیه رژیم صهیونیستی انجام میدهد، از حرکتهای قبلی‌اش قوی‌تر است. در مقاومت فلسطین، کسی مثل هنیّه، کسی مثل سنوار، کسی مثل ضیف از میان اینها میرود، در عین حال اینها در مذاکره‌ای که اصرار رژیم صهیونیستی و طرف‌دارانش و آمریکا بر این مذاکره بوده، میتوانند شرایط خودشان را بر طرف مقابل تحمیل کنند؛ این نشان‌دهنده‌ی آن است که انگیزه‌ها قوی‌تر شده.

این جمله‌ی آخر من است؛ ما هم این را بگوییم: با همه‌ی توان از مقاومت فلسطین و مقاومت لبنان حمایت خواهیم کرد. این بین مسئولان کشور مورد اتّفاق است. دولت، ریاست محترم جمهور، دیگران بر این مسائل اتّفاق نظر دارند، مشکلی وجود ندارد. و ان‌شاءالله ملّت ایران خواهد توانست در آینده هم مثل گذشته، در دنیا به عنوان پرچم‌دار مقاومت در مقابل زورگویی معرّفی بشود.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 

(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از نمایندگان تشکّلهای دانشجویی به بیان دیدگاه‌های خود درباره‌ی مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی پرداختند.

(۲ سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۳؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما مقرّر شده است همان‌گونه که بر کسانی که پیش از شما [بودند] مقرّر شده بود؛ باشد که پرهیزکاری کنید.»

(۳ نمونه

(۴ سوره‌ی طلاق، بخشی از آیات ۲ و ۳

(۵ سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲

(۶ از جمله، شرح چهل حدیث، ص ۱۰

(۷ سیّدحسن تقی‌زاده (نخستین رئیس مجلس سنا در حکومت پهلوی)

(۸ قراردادی که در ۱۹۱۹ میلادی توسّط وثوق‌الدّوله (صدراعظم احمدشاه قاجار) با نمایندگان دولت انگلیس به امضا رسید که به موجب آن، کلّیّه‌ی تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلیسی‌ها قرار میگرفت و امتیاز راه‌آهن و راه‌های شوسه نیز به آنها واگذار میشد.

(۹ قراردادی که میان دولت ایران و ویلیام ناکس دارسی در ۱۲۸۰ شمسی منعقد شد که به موجب آن، امتیاز استخراج و بهره‌برداری از نفت در سراسر ایران جز بخشهای شمالی به مدّت شصت سال به دارسی واگذار شد و دارسی نیز متعهّد شد که شرکت یا شرکتهایی برای بهره‌برداری از این امتیازات تأسیس نماید و سالانه مبلغ بیست هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و  ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.

(۱۰ شانزدهم آذرماه ۱۳۳۲

(۱۱ از جمله میتوان به اعمال تعرفه های گمرکی به اقلام وارداتی برخی از کشورها به آمریکا، از سوی رئیس جمهور این کشور اشاره کرد.

۱۲)‌ بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم استان آذربایجان شرقی به مناسبت سالروز قیام بیست‌ونهم بهمن مردم تبریز (۱۴۰۳/۱۱/۲۹)

۱۳) بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و نمایندگان تشکّلهای دانشجویی در ماه مبارک رمضان (۱۴۰۳/۱/۱۹)

(۱۴ دونالد ترامپ

(۱۵ دونالد ترامپ در اوّلین دوره‌ی ریاست جمهوری خود، در هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷با امضای فرمانی، از توافق موسوم به «برجام» که در دولت رئیس‌جمهور پیشین آمریکا (باراک اوباما) میان ایران و پنج عضو دائم شورای امنیّت سازمان ملل متّحد به همراه آلمان و اتّحادیه‌ی اروپا (کشورهای ۱+۵) به امضا رسیده بود، خارج شد.

۱۶) بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه مبارک رمضان (۱۴۰۳/۱۲/۱۸)

۰

خط حزب‌الله ۴۸۸ | شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم

معروف نیوز رهبری انقلاب

خط حزب‌الله ۴۸۸ | شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم

خط حزب‌الله ۴۸۸ | شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم

* چهارصد و هشتاد و هشتمین شماره‌ هفته‌نامه‌ «خط حزب‌الله» منتشر شد.

* خط حزب‌الله در سرمقاله این شماره با عنوان «شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم»، به واکاوی سیاستهای شرورانه اعمال فشار و تهدید افکار عمومی ملت ایران از سوی آمریکایی‌ها در روزهای اخیر پرداخته است.

* نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور می‌توانند در چاپ و توزیع این هفته‌نامه در مساجد و هیئت‌های مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
 
* این شماره خط حزب‌الله به مناسبت انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» به روح مطهر شهید سیدعباس جولائی تقدیم شده و فرازی از وصیت‌نامه این شهید را مرور کرده است.
۰

امام خامنه‌ای:جمهوری اسلامی ایران توقعات دولت‌های قلدر را نخواهد پذیرفت

معروف نیوز رهبری انقلاب

امام خامنه‌ای:جمهوری اسلامی ایران توقعات دولت‌های قلدر را نخواهد پذیرفت

امام خامنه‌ای: مبانی تمدن غربی مخالف اسلام است/ جمهوری اسلامی ایران توقعات دولت‌های قلدر را نخواهد پذیرفت

در هفتمین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین و صحبه المنتجبین و من تابعهم باحسان الی یوم الدّین.

خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. جلسه‌ی گرم و شیرین و صمیمی‌ای است و بحمدالله چهره‌های گوناگون را انسان مشاهده میکند. امیدواریم ان‌شاءالله دلها هر چه بیشتر به هم نزدیک بشود.

سال گذشته در این جلسه شهید رئیسی (رضوان الله تعالی علیه) حضور داشت و گزارش مفصّلی از اقدامات و خدمات و زحمات خودشان دادند و امروز ان‌شاءالله به لطف حق، پاداش آن زحمات را بر سر سفره‌ی لطف الهی و رحمت الهی دارند به دست میگیرند و استفاده میکنند. با این چشم، شما مدیران عزیز به این خدمات نگاه کنید. عمر دست خدا است؛ فردا کجا خواهیم بود، چگونه خواهیم بود، معلوم نیست. با این چشم بنگرید که اگر امروز این خدماتی را که بر عهده گرفته‌اید، با اخلاص، با توان و با همین نوع انگیزه‌ای انجام بدهید که آقای رئیس‌جمهور محترم بیان کردند و نشان دادند، اجر و پاداش آن این‌قدر بزرگ است که در این دنیا نمیشود پاداش آن را داد؛ خدای متعال، در سایه‌ی رحمت خود، در بهشت، در جهان دیگر ان‌شاءالله به شما عوض خیر خواهد داد. البتّه کار نیک آثار خودش را در دنیا هم دارد.

بنده اوّلاً تشکّر میکنم از بیانات جناب آقای دکتر پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم. بیانات گسترده و خوب و مفیدی را انجام دادند. آنچه نظر من را جلب میکند، بارها هم به خود ایشان این را گفته‌ام، آن حالت انگیزه‌ای است که در ایشان وجود دارد؛ این خیلی باارزش است. این انگیزه، این احساس که «ما میتوانیم، حتماً انجام میدهیم، دنبال میکنیم، به خدا تکیه میکنیم، به کسی غیر خدا تکیه نمیکنیم»، این حالت در ایشان خیلی باارزش است و ان‌شاءالله به کمک الهی خواهند توانست این کارها را انجام بدهند. امیدوارم ان‌شاءالله در فاصله‌ی نه‌چندان زیادی ایشان در مقابل جمع بِایستند و اجرا شدن این خواسته‌های بزرگ را مژده بدهند به مردم و مردم را خوشحال کنند.

مطلبی که بنده آماده کرده‌ام که اینجا عرض بکنم، سخنی در باب ماه رمضان است، یک عرایضی هم راجع به موضوعات مبتلابه کشور تا آنجایی که به جمع ما ارتباط پیدا میکند، آماده کرده‌ام که عرض کنم.

در باب ماه رمضان [اینکه] ماه رمضان، ماه ذکر است، ماه قرآن است؛ قرآن هم کتاب ذکر است: «اِنَّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر»(۲) در سوره‌ی حجر، یا «وَ هذا ذِکرٌ مُبارَکٌ اَنزَلناهُ اَ فَاَنتُم لَهُ مُنکِرون‌»(۳) در سوره‌ی انبیا و آیات متعدّد دیگر. قرآن ذکر است، مایه‌ی ذکر است، کتاب ذکر است. «ذکر» یعنی چه؟ ذکر نقطه‌ی مقابل غفلت و فراموشی است.

یکی از ابتلائات مهمّ بشر، فراموشی است؛ یک کار لازمی را فراموش میکند، یک مطلب مفیدی را فراموش میکند. لکن آنچه خسارت‌بار است و غیر قابل جبران است، دو فراموشی اصلی است: یکی فراموشی خدا که خدا را انسان فراموش کند؛ دوّم فراموشی خویشتن، خودفراموشی؛ این دو، فراموشیِ غیر قابل توصیفی است از لحاظ ضربه‌ای که به آینده‌ی انسان میزند. خداوند متعال به هر دوی این دو فراموشی در قرآن اشاره کرده، تصریح فرموده؛ یک جا میفرماید که «نَسُوا اللَهَ فَنَسِیَهُم‌»؛(۴) اینها خدا را فراموش کردند، خدای متعال هم اینها را فراموش کرد. فراموش کردن خدا که خدا کسی را فراموش کند، معنای استعاری دارد؛ چون خدا که کسی یا چیزی را فراموش نمیکند. این معنای استعاره‌ای‌اش این است که خدای متعال او را از دایره‌ی رحمت و هدایت خودش بیرون می‌اندازد؛ فراموش کردن خدا یعنی این. «نَسِیَهُم» یعنی او را در پرتو نگاه لطف خودش دیگر قرار نمیدهد، او را مخذول میکند؛ خذله الله. یکی از مهم‌ترین نفرینها «خذله الله» است. «خذلان» یعنی کسی را به حال خود رها کردن، اعتنا نکردن، کمک نکردن، به او نیندیشیدن؛ این خذلان است؛ «نَسِیَهُم» یعنی این. لذا در دعای صحیفه‌ی سجّادیّه یکی از چیزهایی که با جدّیّت و حدّت از خدا خواسته میشود در آن دعای معروف «وَ لا تُرسِلنی مِن یَدِکَ اِرسالَ مَن لا خَیرَ فیه» [است].(۵) «ارسال» هم در عربی، در این موارد، به معنای پرتاب کردن است؛ یعنی من را مثل چیزی که ارزشی ندارد، به درد چیزی نمیخورد، پرتاب نکن از دست خودت؛ وَ لا تُرسِلنی مِن یَدِکَ اِرسالَ مَن لا خَیرَ فیه. این نسیان الهی [است] که جزای نسیان الهی این است که خدا یک چنین حالتی، یک چنین وضعی برای او به وجود می‌آورد که این بزرگ‌ترین خسارت است. نسیان خود انسان در سوره‌ی مبارکه‌ی حشر است: ‌وَ لا تَکونوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَهَ فَاَنساهُم اَنفُسَهُم‌؛(۶) خودشان را از یادشان برد. آنها خدا را از یاد بردند، خدای متعال هم خودشان را از یاد خودشان برد؛ یعنی دچار خودفراموشی شدند.

خب، انسان که با مسائل روزمرّه‌ی زندگی همیشه سروکار دارد و فراموش نمیکند اینها را. این اِنساءِ نفْس که یعنی خدا کسی را دچار خودفراموشی کند، هم در مقیاس فردی معنای عمیقی دارد، هم در مقیاس اجتماعی. در مقیاس فردی معنای فراموش کردن انسانْ خود را،‌ این است که هدف از خلقت خودش را فراموش کند. خب ما معتقدیم که خدای متعال با حکمت عمل میکند؛ ما را برای چه آفریده؟ چرا آفریده؟ این یک سؤال یک مهمّی است. خود خدای متعال و اولیای خدا و پیغمبران و ائمّه‌ی هدیٰ هم گفته‌اند که خدا برای چه ما را‌ آفریده؛ خداوند آفریده برای اینکه انسان را به مراتب بالای فضیلت وجودی برساند، تبدیل کند او را به خلیفةالله؛ هدف از خلقت انسان این است. آفریده تا او را بزرگ کند، تا او را به مقام والا برساند. در قرآن، در روایات، در کلمات معصومین و اولیا مکرّر این تکرار شده؛ [خودفراموشی یعنی] انسان از این غفلت کند و‌ غافل بشود از اینکه برای این آفریده شده.

فراموش کردن گذر زندگی هم یکی از خودفراموشی‌ها است. بالاخره این زندگی در حال گذر است، انسان غفلت میکند. ما همه یک سرآمدی داریم، معلوم است دیگر: اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون؛(۷) اسم این سرآمد در تعبیر عربی «اَجَل» است دیگر، یک اجلی داریم. از اجل فراموش کنیم. این اجل ممکن است یک ساعت دیگر باشد، ممکن است یک روز دیگر باشد، ممکن است یک سال دیگر باشد؛ بالاخره باید خودمان را برای آن آماده کنیم دیگر؛ یکی از موارد خودفراموشی این است. در دعای شریف ابوحمزه [میخوانیم]: «لَم اُمَهِّدهُ لِرَقدَتی‌»(۸) ــ حالا تعبیرش این است ــ من را در مثل حال کنونیِ من اگر چنانچه از دنیا ببری که [خود را] آماده نکرده‌ام ــ خودم را آماده نکرد‌‌‌ه‌ام، قبرم را آماده نکرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ه‌ام ــ در این حال اگر از دنیا بروم واویلا است! انسان غفلت کند از اینکه باید خودش را آماده کند، آینده را ببیند، برای ورود به لقاءالله آماده بشود. خب اینها غفلتهای شخصی است؛ اینها را انسان میتواند با دعا، با تضرّع، با روزه، با خویشتن‌داری درباره‌ی خواهشهای نفسانی که در روزه وجود دارد، این ذکر را، این توجّه را به وجود بیاورد و از این خودفراموشی خودش را نجات بدهد. و اگر چنانچه این غفلت برطرف شد، آن وقت سؤال الهی به یاد انسان می‌آید، و توجّه میکنیم که ما مورد سؤال الهی قرار خواهیم گرفت. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن [میفرماید]: فَلَنَسئَلَنَّ الَّذینَ اُرسِلَ اِلَیهِم وَلَنَسئَلَنَّ المُرسَلین؛(۹) ما هم از آن مردمی که پیغمبر برایشان فرستادیم، سؤال میکنیم و باید جواب بدهند چه کار کردند، چگونه برخورد کردند؛ هم «وَ لَنَسئَلَنَّ المُرسَلین‌»؛ هم از خود آن پیغمبر سؤال میکنیم. مقام عظمت پیغمبر را در نظر بگیرید؛ خدای متعال سؤال میکند که چه کردید؟ چگونه رفتار کردید؟ ما در این مقام هستیم.

اگر چنانچه انسان به یاد این حالت بیفتد، آن وقت در رفتار انسان تغییر ایجاد میشود. در دعای ابی‌حمزه [میخوانیم]: اِرحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی‌؛(۱۰) وقتی در محضر الهی، در قیامت از انسان سؤال شد، انسان خب بهانه می‌آورد؛ [سؤال میشود] آن فعل، چرا انجام گرفت؟ آن ترک فعل چرا انجام گرفت؟ انسان باید جواب بدهد. انسان بهانه می‌آورد؛ همین بهانه‌هایی که در دنیا برای همدیگر می‌آوریم: «به این علّت نشد، به آن علّت نشد». ما را مجاب میکنند که نه، این بهانه درست نیست، این استدلال درست نیست. آنجا حجّت من، استدلال من، بهانه‌های من قطع میشود؛ اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی؛ انسان زبانش بند می‌آید در مقابل سؤال الهی. وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ مغز انسان در مقابل این سؤالات پراکنده و پاشیده میشود. خب، ذکر وقتی حاصل شد، این حالت وقتی برای انسان به وجود آمد که ما این مسئولیّت را داریم، این در رفتار ما اثر میگذارد. خودفراموشی این است. خب، این حالا در مورد خودفراموشی در مقیاس فردی.

حالا من اینجا یک نکته‌ای را یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم. این مسئله‌ی سؤال الهی که از همه‌ی افراد هست ــ فَلَنَسئَلَنَّ الَّذینَ اُرسِلَ اِلَیهِم‌ ــ از ما مسئولین بیشتر است؛ چون، ما با اختیار خودمان مسئولیّت را به عهده گرفته‌ایم، به ما یک پیشنهادی کرده‌اند، ما هم قبول کرده‌ایم و زیر بار این مسئولیّت رفته‌ایم، برای ما سنگین‌تر است؛ ما بیشتر باید مراقب باشیم. اگر آحاد مردم را، جوانها را، متدیّنین را مشاهده میکنید که فرض بفرمایید اجتنابشان از گناه فلان مقدار است، توجّهشان به قرآن، به عبادات فلان مقدار است، شما بایست بیشتر از او این روحیه‌ی اجتناب از محرّم و اقبال به واجب و محلَّل(۱۱) را داشته باشید؛ شما بیشتر باید احساس مسئولیّت بکنید.

خب، امّا خودفراموشی مربوط به اجتماع. در مقیاس اجتماعی، خودفراموشی مهم‌تر است. یک آیه‌ی شریفه‌ای در قرآن، در سوره‌ی توبه هست ــ البتّه این آیه‌ی شریفه در مورد منافقین است ــ که خیلی بنده را زیاد متوجّه خودش میکند، وقتی که به اینجا میرسم و آن را میخوانم. آن تکّه‌ی مورد نظر من از آن آیه، این است: فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم وَ خُضتُم کَالَّذی خاضُوا؛(۱۲) این [مطلب] آدم را تکان میدهد. خب قبل از نظام جمهوری اسلامی، این کشور حکّامی داشته، فرمانروایانی داشته، مدیرانی داشته، کارهایی میکردند، بدعملی‌هایی داشتند، خلافهایی داشتند؛ این انقلاب با همه‌ی زحمات، با همه‌ی رنجها، با معجزه‌ی کسی مثل امام (رضوان الله علیه) ــ که واقعاً حضور او و وجود او در این برهه‌ی زمان، یک چیزی شبیه معجزه بود ــ با فداکاری‌های فراوان، با از دست دادن چقدر جوان عزیز و برجسته و خوب، با همه‌ی اینها به پیروزی رسید و حفظ شد و این نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد. خب، اگر چنانچه همان وضعی را، همان کاری را، همان راهی را که مدیران دوران طاغوت انجام میدادند، ما هم بتدریج به همان سمت برویم، این جرمِ خیلی بزرگی است؛ این آیه این را میگوید. فَاستَمتَعوا بِخَلاقِهِم؛ آنهایی که قبل از شما بودند، نصیب و بهره‌ای برای خودشان فرض کردند، آن نصیب و بهره را بردند. فَاستَمتَعتُم بِخَلاقِکُم؛ شما هم برای خودتان یک نصیب و بهره‌ای فرض کردید، شما هم آن بهره را برداشتید. کَمَا استَمتَعَ الَّذینَ مِن قَبلِکُم بِخَلاقِهِم؛ شما هم مثل آنها عمل کردید. وَ خُضتُم کَالَّذی خاضوا؛ همان راهی که آنها رفتند، شما هم رفتید. این[طور] اگر بشود، خیلی مایه‌ی نگرانی است؛ خسارت بی‌نظیری است چنین چیزی اگر پیش بیاید. البتّه خدای متعال، لطفش و فضلش و هدایتش نگذاشته تاکنون جمهوری اسلامی به یک چنین وضعی دچار بشود، امّا باید بترسیم، باید مراقب باشیم.

«خودفراموشی اجتماعی» یعنی این: هویّت خودمان را فراموش کنیم، فلسفه‌ی وجودی جمهوری اسلامی را فراموش کنیم. آن‌طوری که قبل از ما در این کشور در سیاست خارجی، در سیاست داخلی، در اداره‌ی امور کشور، در تقسیم امتیازات و منابع کشور عمل میکردند، آن‌جور نباید عمل بکنیم. راه آنها راه دیگری بود، راه ما راه دیگری است، هویّت ما هویّت دیگری است. این را اگر فراموش کردیم، این میشود همان خودفراموشی در مقیاس اجتماعی که خسارت بزرگی است. تکیه به بیگانه، زندگی بر اساس تعدّی، بر اساس فساد، بر اساس ویژه‌خواری، بهره بردن‌های ناسالم؛ خب شاکله‌ی تمدّن اسلامی و نظام اسلامی که ما به دنبال تشکیل آن هستیم و بودیم، بکلّی منافی با این است. ما از دیگران نمیتوانیم [در این زمینه] تقلید کنیم.

خب، حالا من اینجا چند کلمه در همین زمینه عرض بکنم. شاکله‌ی نظام اسلامی این است: مبتنی بر اصول و آرمانهای قرآنی است. قرآن هیچ چیزی را فروگذار نکرده. در تفسیر قرآن، در تبیین مفاهیم قرآنی، روایات ما، کلمات معصومین، خود نهج‌البلاغه‌ی شریف، هیچ نکته‌ای را فروگذار نکردند. نظام اسلامی، کشور اسلامی، جمعیّت اسلامی تعریف مشخّصی دارد بر اساس این معیارها و این آرمانها و این اهداف که در کتاب و سنّت ترسیم شده. ما باید به سمت این آرمانها حرکت کنیم. ارزشهایی تعریف شده، بایدها و نبایدهایی تعریف شده؛ باید به سمت این بایدها و نبایدها حرکت بکنیم، تلاشمان را باید در این جهت قرار بدهیم.

ما نمیتوانیم در مسائل گوناگون سیاسی‌مان، اقتصادی‌مان و دیگر چیزها پیرو مبانی تمدّن مادّی غرب باشیم. البتّه تمدّن غربی مزایایی دارد؛ در این شکّی نیست. از هر مزیّتی در هر جای دنیا، در غرب و شرق و دور و نزدیک، هر جا مزیّتی هست که ما میتوانیم یاد بگیریم، استفاده کنیم، باید [استفاده] بکنیم؛ در این تردیدی نیست، امّا بر مبانی آن تمدّن نمیتوانیم تکیه کنیم. مبانی آن تمدّن، مبانی غلطی است، مخالف با مبانی اسلامی است؛ ارزشهای آن تمدّن، ارزشهای دیگری است. لذا شما می‌بینید از لحاظ قانونی، از لحاظ اجتماعی، از لحاظ رسانه‌ای، خیلی راحت میرسند به چیزهایی که شما ــ شمای مسلمان یا آشنای با قرآن ــ از فکر کردنش خجالت میکشید. بنابراین نباید دچار «فَاَنساهُم‌ اَنفُسَهُم‌» بشویم در این مقوله‌ی تبعیّت از تمدّن غربی.

البتّه تمدّن غربی باطن خودش را خوشبختانه در طول زمان آشکار کرده. آن جلوه‌ای که در قرن ۱۹ و نیمه‌ی اوّل قرن ۲۰ میلادی تمدّن غربی داشت و تلألؤیی که در چشم بینندگان از دور میکرد، امروز دیگر وجود ندارد. تمدّن غربی با استعمار،‌ با تحمیل خواسته‌های خود بر کشورهای دیگر، با تصرّف منابع ثروت کشورها و ملّتهای دیگر، با کشتارهای وسیع، با معیارهای دوگانه، با ادّعای دروغین حقوق بشر، با ادّعای دروغین حقوق زن، [رسوا شد؛] اینها رسوا کرد تمدّن غربی را و باطن غرب آشکار شد. مرز اخلاقی بین زن و مرد را برداشتند. ادّعا میکنند که نسبت به ارزشها بی‌تفاوتند و این اختیار را به هر کسی میدهند؛ سکولاریسم یعنی این دیگر؛ سکولاریسم، یعنی این دولت، این حکومت نسبت به هیچ ارزشی جانب‌داری ندارد؛ این اختیار را به همه میدهد که طبق نظر خودشان و ارزشهای خودشان زندگی کنند. [البتّه] دروغ میگویند! زنِ باچادر در یک کشور اروپایی مورد حمله قرار میگیرد و مجروح میشود، به دادگاه مراجعه میکند؛ دادگاه مشغول محاکمه‌اش میشود، در همان جلسه‌ی دادگاه، آن کسی که قبلاً به او ضربه زده مجدّداً ضربه میزند و آن زن را میکُشد!(۱۳) آب از آب تکان نمیخورد! یعنی معیارهای دوگانه در غرب حقیقتاً مفتضح‌کننده‌ی تمدّن غربی است، رسواکننده‌ی ادّعاهای اینها است.

ادّعا میکنند گردش آزاد اطّلاعات را؛ واقعاً همین‌جور است؟ الان در غرب گردش آزاد اطّلاعات هست؟ شما در فضای مجازی متعلّق به غرب میتوانید اسم حاج قاسم را، اسم سیّدحسن نصرالله را، اسم شهید هنیّه را بیاورید؟ میتوانید اعتراض کنید به جنایاتی که در فلسطین و در لبنان و مانند اینها دارد به دست صهیونیست‌ها انجام میگیرد؟ میتوانید حوادث ادّعائی [مربوط به] آلمان هیتلری نسبت به یهودی‌ها را انکار کنید؟ این است گردش آزاد اطّلاعات؟ یعنی این تمدّن، امروز خودش را، در واقع باطن خودش را آشکار کرده. می‌بینید دیگر این حرفهایی که رؤسای غربی میزنند. و مشخّصاً ــ این حرف من نیست، حرف افراد غربیِ جامعه‌شناسِ عمیق و دقیق است که ــ تمدّن غربی روز‌به‌روز به سمت افول بیشتر دارد حرکت میکند؛ این[جور] است.

خب ما حق نداریم از مبانی این تمدّن پیروی کنیم، دنباله‌رَوی کنیم. ما هویّت خودمان را داریم و خوشبختانه این هویّت روزبه‌روز در دنیا سربلندتر میشود؛ البتّه این‌همه هم تبلیغات علیه آن هست، این‌همه! یکی از مواردِ همین معیارهای دوگانه و گردش آزاد اطّلاعات همین است که شما ببینید در کدام یک از رسانه‌های بیگانه راجع به ایران حرفی که میزنند، منطبق با واقعیّات ایران است. شما پیشرفت علمی دارید، منعکس نمیشود؛ اجتماع مردمی دارید، منعکس نمیشود؛ موفّقیّتهای بزرگ در زمینه‌های گوناگون دارید، منعکس نمیشود؛ یک مورد شکست دارید، ده برابر بیان میشود! اطّلاعات آزاد این‌جوری است! برخوردشان با مسائل گوناگون، با افراد گوناگون یک جور نیست، متفاوت است.

خب، پس بنابراین مهم این است که ما مسئولین نظام جمهوری اسلامی هویّت اصلی نظام اسلامی را بشناسیم، از یاد نبریم، دنبال کنیم. همین مطالبی که آقای رئیس‌جمهور گفتند، همینها هم مورد تأیید همه‌ی کسانی است که با قرآن و سنّت و نهج‌البلاغه و مانند اینها آشنا هستند؛ همه‌اش همینها است؛ باید همینها برنامه‌ریزی بشود، همینها دنبال بشود، همینها اقدام بشود؛ این [کار] کشور را ارتقاء خواهد داد، ملّت ایران را عزیزتر از آنچه هست خواهد کرد؛ این خواهد توانست الگو در مقابل ملّتها بلکه در مقابل دولتمردان خیلی از کشورها بگذارد اگر ما بتوانیم درست این حرکت را انجام بدهیم و [پیش] برویم. حالا من البتّه در مورد این حرکت کردن و رفتن دو سه عرض کوچک دارم که حالا عرض خواهم کرد. خب این درباره‌ی مسائل مربوط به ماه رمضان.

راجع به مسائل کشور، آنچه در درجه‌ی اوّل مهم است، مسئله‌ی اقتصاد است. خب، همه میدانیم دیگر امروز، یعنی این سالهای اخیر، در این چند سالِ تقریباً از اوّل دهه‌ی ۹۰ تا امروز، مشکلات اقتصادی دامنگیر کشور بوده؛ امروز هم مسئله، مسئله‌ی اقتصادی است، مسئله‌ی مهمّی است. و این را هم توجّه داشته باشیم که تهدیدهایی که دشمنان میکنند، عمدتاً متوجّه به معیشت مردم است؛ عمدتاً تهدیدهای امنیّتی، تهدیدهای اطّلاعاتی متوجّه معیشت مردمند؛ یعنی قصد و طرح کلّی این است که کاری کنند که جمهوری اسلامی از عهده‌ی اداره‌ی معیشت مردم نتواند بربیاید، و این تبعات خودش را خواهد داشت؛ دنبال این هستند. لذا مسئله‌ی معیشت واقعاً مسئله‌ی مهمّی است و باید به طور جدّی دنبال اصلاح این قضیّه بود؛ دستگاه‌های مسئول باید عمده‌ی تلاش خودشان را متوجّه این قضیّه بکنند. البتّه یکی از عوامل، تحریمهای خارجی است. تردیدی نیست که تحریمهای قدرتها در وضعیّت کنونی اقتصادی ما و معیشت مردم تأثیر دارد امّا این همه‌ی قضیّه نیست. بخشی از عامل، تحریم است. یک چیزهایی هست که به تحریم اصلاً‌ ارتباطی ندارد. حالا من بعضی‌ها را در خلال صحبت عرض میکنم.

حالا ما چه ‌کار باید بکنیم؟ یکی از اوّلین کارهایی که باید انجام بگیرد، انسجام درونی دستگاه‌های گوناگون است؛ هم دستگاه‌های داخل قوّه‌ی مجریّه باید به طور کامل به هم متّصل باشند، همکاری کنند؛ هم سه قوّه در کنار هم و نیروهای مسلّح در کنار اینها، با هم همکاری کنند. شرط اوّل، «انسجام» است. اگر بخواهیم کارها پیش برود، باید این انسجام به معنای واقعی کلمه اتّفاق بیفتد. خب، خوشبختانه امروز تا حدود زیادی این‌جوری است؛ در سطوح بالا این‌جوری است [امّا] باید در بدنه‌ و سطوح پایین هم همین انسجام، همین همکاری وجود داشته باشد.

یک نکته‌ی مهمّ دیگری که در کارهای ما، از جمله در مسئله‌ی اقتصاد تأثیر اساسی دارد، سرعت عمل است. ما بطیء(۱۴) حرکت میکنیم، کُند کار میکنیم. یک فکر سازنده‌‌ای به ذهنمان میرسد که باید عمل بشود، فرض کنید از باب مثال مثلاً مسیر شمال ـ جنوب؛ از وقتی که این فکر به ذهن ما میرسد، تا وقتی که تصمیم میگیریم این کار را انجام بدهیم، فاصله‌ی زیادی به وجود می‌آید؛ در حالی‌ که گاهی اوقات این فاصله میتواند به یک‌دهم تقلیل پیدا کند؛ دیر تصمیم میگیریم. بعد که تصمیم گرفتیم، تا شروع میکنیم به اجرا، باز فاصله به وجود می‌آید؛ خب، تصمیم گرفتیم، عمل کنیم دیگر. وقتی که فهمیدیم، تصمیم گرفتیم، دانستیم که این کار باید انجام بگیرد، بلافاصله شروع کنیم به عمل [کردن]. بعد که شروع میکنیم به عمل، تا گرفتن نتایج، فاصله به وجود می‌آید. علّتِ این [کندی] هم عمدتاً عدم پیگیری است. یکی از توصیه‌هایی که بنده غالباً‌ به مسئولین محترم، مدیران محترم، رؤسای محترم جمهور در این سالها داشته‌ام همین است: پیگیری کنند کارها را. شما یک تصمیمی میگیرید، یک اقدامی میکنید، به [یک] مسئولی مسئولیّت میدهید، او هم میگوید چشم، او هم دروغ نمیگوید، او هم به نفر بعدی خودش [می‌سپرد]، امّا وسط کار معطّل میشود؛ باید رفت، باید از نزدیک دید، باید کارها را رها نکرد؛ این فاصله‌ها را باید کم کرد. فاصله‌ی بین فکر و تصمیم، بین تصمیم و اجرا، بین اجرا و نتیجه، خیلی زیاد است؛ این را باید به سرعت عمل [کرد]. این هم نکته‌ی بعدی.

متأسّفانه دیده شده که بعضی از مدیران ما فکر میکنند که بی‌خطرترین کار، تصمیم نگرفتن است؛ چون تصمیم‌گیری احتمال اشتباه و خطر و بعد یقه‌گیری و مچ‌گیری و مانند این چیزها دارد دیگر؛ پس کار بی‌خطر این است که انسان تصمیم نگیرد، دنباله‌ی کارها را [نگیرد]. اینکه ما تصوّر بکنیم، برای آسودگی خیالمان خیلی حرص نزنیم، جوش نزنیم، دنبال کار نرویم، حالا شد شد [نشد نشد]، جزو خطرناک‌ترین فکرها است. خدای متعال از ترک‌فعل‌ها هم سؤال میکند؛ سؤال الهی فقط مربوط به فعل نیست، مربوط به ترک‌ فعل هم هست.

یک نکته در باب اقتصاد این است که مسئولین کشور ظرفیّتهای موجود کشور را بشناسند؛ ظرفیّتهای ما زیاد است. مکرّر هم میگوییم: «ظرفیّتها، استعدادها، زمینه‌ها»، امّا در عمق کار وارد نمیشویم.

یکی از ظرفیّتهای ما عمدتاً جوانهای ما هستند که واقعاً گاهی کارهایی انجام میدهند که انسان حیرت میکند؛ در زمینه‌های مسائل اقتصادی، در زمینه‌ی مسائل علمی، در زمینه‌ی تحقیقات، در زمینه‌ی نوآوری و خلّاقیّت. این یکی از مهم‌ترین ظرفیّتهای ما است.

یکی منابع طبیعی ما است. منابع طبیعی ما جزو برترین و غنی‌ترین منابع طبیعی دنیا است؛ منابع نفت ما، منابع سنگهای ما، انواع کانی‌ها و این فلزات معدنی و امثال اینها، جزو بهترین منابع دنیا است. بنده یک وقتی از روی یک آماری گفتم(۱۵) ــ الان البتّه یادم نیست، [امّا] آن وقت آمار دقیقی دیده بودم ــ که جمعیّت ما یک‌صدم جمعیّت دنیا است؛ یعنی از هشت میلیارد، فرض کنید که ما هشتاد میلیون جمعیّت هستیم، [در حالی که] بسیاری از معادن اساسی ما دوصدم، سه‌صدم، پنج‌صدم یا هشت‌صدم از موجودی دنیا است. بنابراین، از لحاظ منابع طبیعی، ما جلوتر از بسیاری از کشورهای دنیا هستیم. این منابع را بشناسیم. گزارشهایی به ما میرسد که بعضی از منابع هست که هنوز مسئولان ذی‌ربط کشف نکرده‌اند این منابع را، هنوز خبر ندارند از اینکه ما این منبع و این منبع را در فلان نقطه‌ی کشور داریم. این خیلی مهم است؛ هم نوع منابع، هم مقدار منابع. این هم یکی از ظرفیّتها است.

ظرفیّت سوّم هم پیشرفت در علم و فنّاوری است. ما نسبت به وضع خودمان، از لحاظ پیشرفت علم و فنّاوری وضعمان خوب است. البتّه چند سال قبل از این بهتر بود؛ حدود ده دوازده سال پیش از این، آن وقت منابع خارجی میگفتند سرعت رشد ایران در پیشرفت علمی و تحقیقی سیزده برابر متوسّط دنیا است ــ سرعت رشد ــ که بنده همان وقت گفتم این سرعت را نگذاریم کم بشود،(۱۶) [زیرا] عقب خواهیم ماند؛ خب دنیا هم دارد حرکت میکند. حالا شاید به آن اندازه نباشد، امّا پیشرفت ما پیشرفت بسیار خوبی است.

یکی از مشکلات واقعی اقتصاد ما مسئله‌ی قاچاق است؛ قاچاق دوسویه. یک چیزهایی از اینجا قاچاق میشود به بیرون که صد درصد به ضرر کشور است، یک چیزهایی [هم] از بیرون قاچاق میشود به داخل که صد درصد به ضرر کشور است.
خب اینهایی که من الان گفتم، هیچ کدام به تحریم و مانند آن ارتباطی ندارد. اگر ما سرعت عمل نداریم، اگر ما دنبال کارها نمیدویم با معیار و مقیاس لازم، این ربطی به تحریم ندارد، به خودمان ربط دارد. اگر ما در مورد قاچاق، جدّی حرکت نکنیم، این به دشمن ربطی ندارد، به تحریم‌کننده ربطی ندارد؛ ما باید نگذاریم. باید نگذاریم. راه هم دارد؛ جلوگیری از قاچاق محال نیست. البتّه کار مشکلی است ــ ما میدانیم ــ امّا کار ممکنی است؛ باید این کار ممکن انجام بگیرد. من شنیدم که از مدّتها پیش، حقّ‌الکشف قاچاق را برداشته‌اند. خب این انگیزه‌ی کشف قاچاق را کم میکند. [یا مسئله‌ی] بازارچه‌های مرزی و امثال اینها.

یکی از موضوعات مهمّ مربوط به اقتصاد، اصلاح نظام ارزی کشور است. در درجه‌ی اوّل، تقویت پول ملّی است؛ دیگر حالا سیاستش، برنامه‌اش و کیفیّت کار را متخصّصین باید انتخاب کنند. پول ملّی باید تقویت بشود؛ این، هم در واقعیّت زندگی مردم اثر دارد، هم در آبروی کشور اثر دارد. حتّی اگر چنانچه مثلاً میگویند «یک فرمولی وجود دارد که اگر [به آن] عمل کنیم، تورّم می‌آید پایین، حتّی تک‌رقمی ممکن است بشود امّا قیمت ارز میرود فلان قدر میشود»، این درست نیست؛ برای خاطر اینکه اگر ارزش پول ملّی با بالا رفتن قیمت ارز کاسته شد، تورّم هرچه هم پایین باشد، این پول قیمتی ندارد و قدرت خرید برای مردم فقیر و ضعیف به وجود نمی‌آید. اگر میخواهید قدرت خرید برای مردم بالا برود، به پول ملّی باید اهتمام ورزید؛ یکی از اساسی‌ترین کارها این است.

در مورد ارز، برگشت ارزهای کسانی که درآمد صادراتی ارزی دارند، خیلی مهم است. من شنیدم زمان مرحوم آقای رئیسی (رحمة‌ الله علیه) گفته شد که برخی از شرکتهای بزرگ، یعنی شرکتهای کلان و مهم و بزرگ دولتی که مال دولت هم هست، اینها صادرات دارند، درآمد ارزی دارند که ارزِ این درآمد برنمیگردد به بانک مرکزی. ایشان یک فکری کرده بود، علاجی درست کرده بود و آن اینکه این شرکتها متعهّد بشوند هر کدام یک کار بزرگی را در کشور انجام بدهند؛ مثلاً فرض کنید که در فلان منطقه آب شرب و آب مثلاً کشاورزیِ فلان منطقه‌ی کم‌آب را تأمین کنند، یا فلان پالایشگاه را بزنند یا نیروگاهِ مثلاً فرض کنید دویست مگاواتی، سیصد مگاواتی را تولید کنند؛ قول داده بودند. دو سه ماه بعد، من از ایشان پرسیدم، گفتم که این کاری که بنا بود این شرکتها بکنند به کجا رسید، ایشان اطّلاعی نداشت. گفت من سؤال میکنم به شما جواب میدهم. بعد از مثلاً یک هفته، دو هفته، ایشان یک گزارشی به من دادند، گفتند این گزارش را اینها دادند. من نگاه کردم دیدم این گزارش مهمل است؛ پوچ! اصلاً این گزارش نشان‌دهنده‌ی هیچ اقدامی نیست، [بلکه] یک مقدار عدد و رقم پشت سر هم گذاشته‌اند. ایشان دنبال این کار بود. خب اینها جزو کارهایی است که باید انجام بگیرد. درآمد ارزی اگر متعلّق به شرکتی است که مال خود دولت است، خب چطور این در اختیار دولت قرار نمیگیرد؟ در اختیار بانک مرکزی قرار نمیگیرد؟ چرا؟ برای این باید فکری بشود، کار اساسی باید انجام بگیرد؛ یعنی اینها همه‌ چیزهایی است که در همین گشایش معیشت مردم مؤثّر است.

مسئله‌ی تولید ــ که بنده مکرّر روی آن تکیه کردم ــ خیلی مهم است. [باید] از تولید حمایت قانونی بشود؛ تجهیز منابع بشود برای تولید. موانع تولید ــ موانع بیخود که گاهی موانع تشکیلاتی و سازمانی و بخشنامه‌ای وجود دارد که هیچ لزومی هم ندارد ــ برداشته بشود.

تأمین نیازهای داخلی از تولید داخلی. چه کسی تأمین کند نیازهای خودش را از تولید داخلی؟ مردم. دولت چه؟ بیشتر از همه‌ی مردم، دولت مصرف‌کننده است. خیلی از تولیدات را دولت مصرف میکند. دستگاه‌های دولتی مقیّد بشوند که هیچ چیزی را که در داخل تولید میشود از خارج وارد نکنند و مصرف نکنند؛ یکی از کارها این است. ارتقاء فنّاوری و نوآوری در زمینه‌ی تولید مهم است.

یکی از موضوعات مهمّ در اقتصاد کشور، مسئله‌ی سرمایه‌گذاری است که مسئله‌ی سرمایه‌گذاری مشکل ما در طول سالهای متمادی است. البتّه یکی از اهداف تحریمها جلوگیری از سرمایه‌گذاری خارجی است، ولی راه دارد ــ که حالا آقای رئیس‌جمهور یک اشاره‌ای کردند در ضمن صحبت ــ راه وجود دارد برای اینکه ما بتوانیم سرمایه‌گذاری کنیم؛ این مهم است که در داخل سرمایه‌گذاری بشود؛ این کار را باید تسهیل کرد برای سرمایه‌گذار؛ سرمایه‌گذار احساس کند این کار برای او سود دارد، نفع دارد و میتواند؛ این کشور را پیش خواهد برد. و از این قبیل. بنابراین مسائل اقتصادی مسائل مهمّی است. مسئولین اقتصادی هم ــ هم در داخل دولت، هم در بیرون دولت ــ حسّاسند، متوجّهند روی این مسئله. و این نکاتی که ما عرض کردیم، به نظر ما نکات قابل توجّهی است و باید دنبال بشود.

یک کلمه هم در مورد مسائل سیاست خارجی. خب بحمدالله وزارت خارجه‌ی ما فعّال است؛ جزو وزارت‌خارجه‌های فعّال است. همین مسئله‌ی همسایگانی که ایشان بیان کردند، مسئله‌ی مهمّی است؛ کشورهای دیگر غیر همسایه هم همین‌جور. منتها یکی دو نکته وجود دارد. اینکه بعضی از دولتهای قلدر ــ واقعاً بنده هیچ تعبیری مناسب‌تر برای بعضی از شخصیّت‌ها و رؤسای خارجی، جز همین کلمه‌ی «قلدر» سراغ ندارم ــ اصرار به مذاکره میکنند، مذاکره‌ی آنها برای حلّ مسائل نیست، برای تحکّم است. [میگویند] مذاکره کنیم تا آنچه را که میخواهیم، بر طرف مذاکره ــ که آن طرف میز نشسته ــ تحمیل کنیم؛ اگر قبول کرد که چه بهتر، اگر قبول نکرد جنجال راه بیندازیم که اینها از میز مذاکره فاصله گرفتند، از پای میز بلند شدند! این تحکّم است. مذاکره برای آنها راهی است، مسیری است برای طرح توقّعات جدید. مسئله فقط مسئله‌ی هسته‌ای نیست که حالا راجع به مسائل هسته‌ای صحبت کنند؛ توقّعات جدیدی را مطرح میکنند که این توقّعات جدید از طرف ایران قطعاً برآورده نخواهد شد؛ [مثلاً] راجع به امکان دفاعی کشور، راجع به توانایی‌های بین‌المللی کشور، که فلان کار را نکنید، فلان کس را نبینید، فلان جا نروید، فلان چیز را تولید نکنید، برد موشکتان از آن فلان قدر بیشتر نباشد! مگر کسی میتواند اینها را قبول کند؟ مذاکره برای این چیزها است. و البتّه اسم مذاکره را هم تکرار میکنند برای اینکه حالا در افکار عمومی یک فشاری ایجاد کنند که بله، [این] طرف حاضر است برای مذاکره، شما چرا حاضر نیستید؟ [این] مذاکره نیست؛ تحکّم است، تحمیل است. علاوه‌ی بر جهات دیگری، که حالا جای بحثش اینجا نیست و بنده هم امروز قصد ورود در این مسئله ندارم؛ حالا یک وقتی ممکن است در یک جاهایی بحث کنیم؛ لکن اجمالاً مسئله این است.

حالا آن سه کشور اروپایی هم اعلامیّه میدهند، اعلام میکنند که ایران به تعهّدات هسته‌ای خودش در برجام عمل نکرده! از این طرف یکی از آنها سؤال کند [مگر] شما عمل کردید؟ شما میگویید ایران به تعهّدات خودش در برجام عمل نکرده؛ خیلی خب، شما به تعهّدات خودتان در برجام عمل کردید؟ شما از روز اوّل عمل نکردید؛ بعد که آمریکا خارج شد،(۱۷) قول دادید که یک جوری جبران کنید، زیر قولتان زدید؛(۱۸) باز یک چیز دیگر گفتید، زیر آن قول دوّم هم زدید. بالاخره بی‌چشم‌و‌رویی هم یک حدّی دارد؛ آدم خودش به تعهّدش عمل نکند، بعد به طرف [مقابل] بگوید: «چرا به تعهّدت عمل نمیکنی»! دولت وقت(۱۹) یک سال(۲۰) تحمّل کرد؛ بعد مجلس شورای اسلامی وارد میدان شد و یک مصوّبه‌ای گذراندند؛(۲۱) جز این راهی وجود نداشت. الان هم همین‌جور است؛ الان هم در مقابل حرف زور، در مقابل زورگویی راهی [جز ایستادگی] وجود ندارد.

پروردگارا! تو را به محمّد و آل محمّد سوگند میدهیم که ما را از فیض رمضان برخوردار بفرما. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار و شهدای ابرار را که این راه را برای ما باز کردند، باز نگه داشتند، و خودشان را در این راه فدا کردند، از ما خشنود بفرما؛ درجاتشان را عالی بفرما. پروردگارا! بر زخمهای واردشده‌ی‌ بر پیکر مجاهدان مقاوم منطقه، مرهم معنوی و مادّی واقعی و الهی را خودت فراهم بفرما و بگذار. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، دشمنان جمهوری اسلامی را مخذول و ذلیل بفرما؛ ملّت ایران را، ملّت مسلمان ایران را به شأن و جایگاه واقعی خودشان برسان؛ امّت اسلامی را سربلند کن؛ همه‌ی مستضعفین عالم، همه‌ی مظلومان و محرومان عالم را از فیض خودت برخوردار بفرما؛ رضایت خودت را شامل حال ما بگردان؛ آنچه گفتیم و شنیدیم برای خودت و در راه خودت قرار بده و دعای ما را مستجاب کن؛ و ما را در این شبهای مبارک و روزهای شریف، مشمول مغفرت خودت قرار بده؛ و پدرها و مادرها و اموات و گذشتگان ما را بیامرز.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته


 در ابتدای این دیدار، آقای دکتر مسعود پزشکیان (رئیس‌جمهور) گزارشی ارائه کرد.
 سوره‌ی حجر، بخشی از آیه‌ی ۹؛ «بى‌تردید، ما این قرآن را بتدریج نازل کرده‌ایم ...»
 سوره‌ی انبیا، آیه‌ی ۵۰؛ «و این [کتاب‌] ــ که آن را نازل کرده‌ایم ــ پندى خجسته است. آیا باز هم آن را انکار مىکنید؟»
 سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۶۷
 صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای چهل‌وهفتم
 سوره‌ی حشر، بخشی از آیه‌ی ۱۹؛ «و چون کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خودفراموشى کرد ...»
 سوره‌ی زمر؛ آیه‌ی ۳۰؛ «قطعاً تو خواهی مرد و آنان [نیز] خواهند مرد.»
 مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، ج ۲، ص ۵۹۱
 سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۶
(۱۰ مصباح المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، ج ۲، ص ۵۹۲
(۱۱ مباح
(۱۲ سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۶۹
(۱۳ اشاره به ماجرای قتل خانم «مروه شربینی» در دادگاهی در آلمان در سال ۲۰۰۹ میلادی که با چندین ضربه‌ی چاقو از سوی قاتل در جلسه‌ی دادگاه کشته شد.
(۱۴ آهسته، کُند
(۱۵ بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران (۱۳۹۵/۳/25)
(۱۶ از جمله بیانات در دیدار اعضاى بسیجى هیئتهاى علمى دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالى سراسر کشور (۱۳۸۹/۴/2)
(۱۷ هجدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷، دونالد ترامپ (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) رسماً خروج دولت آمریکا از برجام و اِعمال برخی تحریمهای جدید را اعلام نمود.
(۱۸ دولتهای اروپایی بعد از خروج آمریکا، پس از مذاکرات، مسیری به نام اینستکس را پیشنهاد دادند تا از طریق آن ایران بتواند به پولهای خود دست یابد. یعنی ایران پولهایی را که از جاهای دیگر طلب دارد، بدهد به اروپایی‌ها ــ مثلاً فرانسه، انگلیس ــ که آنها هر جنسی که مصلحت میدانند، بخرند و برای ایران بفرستند! این راه جایگزین نیز پس از مدّتها تأخیر به صورت درست عملیّاتی نشد.
(۱۹ دولت دوازدهم
(۲۰ با خروج آمریکا از برجام، دولت دوازدهم طیّ پنج مرحله تعهّدات ایران نسبت به برجام را کاهش داد که پنجمین و آخرین گام را در دی ماه ۱۳۹۸ عملی کرد.
(۲۱ قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملّت ایران»، در دوازدهم آذر ۱۳۹۹ توسّط مجلس یازدهم به تصویب رسید.
۰

خط حزب‌الله ۴۸۷ | ملاقات با شیطان

معروف نیوز رهبری انقلاب

خط حزب‌الله ۴۸۷ | ملاقات با شیطان

خط حزب‌الله ۴۸۷ | ملاقات با شیطان

 چهارصد و هشتاد و هفتمین شماره‌ هفته‌نامه‌ «خط حزب‌الله» منتشر شد.

* خط حزب‌الله در سرمقاله این شماره با عنوان «ملاقات با شیطان»، نگاهی به عبرت‌های ماجرای اخیر دیدار رؤسای جمهور اوکراین و آمریکا در کاخ سفید داشته است.

* نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور می‌توانند در چاپ و توزیع این هفته‌نامه در مساجد و هیئت‌های مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
 
* این شماره خط حزب‌الله به مناسبت انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» به روح مطهر شهید نادر مهدوی تقدیم شده و فرازی از وصیت‌نامه این شهید را مرور کرده است.
۰

امام خامنه‌ای: راه حل همه مسائل امروز جامعه در قرآن است

معروف نیوز رهبری انقلاب

امام خامنه‌ای: راه حل همه مسائل امروز جامعه در قرآن است

امام خامنه‌ای: راه حل همه مسائل امروز جامعه در قرآن است

در اوّلین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶(۱)

 بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خدای متعال را بر تشکیل مجدّد این جلسه و دیدار و شنیدار شیرین و زیبایی که این جلسه برای این حقیر دارد سپاسگزارم. و همچنین حمد میکنم خدا را، شکر میکنم خدای متعال را بر افزایش مستمرّ قرآن‌خوانان. امروز چشم ما و گوش ما روشن شد، حقیقتاً لذّت بردیم از تلاوتهایی که انجام گرفت؛ از شهرهای مختلف، در سنین مختلف، با شیوه‌های مختلف، و همه قرآنی و همه تلاوتگر. از دیدن آقای روحانی‌نژاد(۲) هم خیلی خوشحال شدم؛ بعد از چهل و چند سال، دوباره صدای ایشان را شنیدیم؛ ایشان صدای فوق‌العاده‌ای داشتند آن وقت در دوره‌ی جوانی‌شان، در آن سنینی که ایشان شاگرد آقای مختاری(۳) بودند ــ خدا رحمت کند مرحوم آقای مختاری را ــ و آن صدای کذائی[شان]؛ الحمدلله. تبریک عرض میکنم ورود ماه مبارک رمضان را که حقیقتاً برای مؤمنین و قدرشناسان عید بزرگی است؛ از خدای متعال میخواهیم که این ماه رمضان را به معنای واقعی کلمه برای همه‌ی ملّت ایران، برای همه‌ی شماها عید کند و مبارک کند.

آنچه به نظر بنده مهم است، این است که ما بتوانیم جامعه را ــ جامعه‌ی خودمان را در درجه‌ی اوّل ــ از سرچشمه‌ی تمام‌نشدنی قرآن سیراب کنیم. ما به این احتیاج داریم، بشدّت هم محتاجیم. هم در زندگی فردی‌مان، زندگی شخصی‌مان، اخلاقمان، رفتارمان، سلوکمان اشکالاتی وجود دارد که با قرآن برطرف میشود، هم در زندگی جمعی‌مان که در زندگی جمعی هم، یک بخشی ارتباطات درون جامعه است ــ ارتباطاتمان با هم، همکاری‌هایمان، تعاملمان، محبّتهای طرفینی‌مان ــ یک بخشی هم مربوط به مواجهه‌ی با بیرون از جامعه است؛ اینها مسائل ما است. در همه‌ی اینها، هم در مسائل شخصی، هم در مسائل اجتماعیِ درون‌جامعه‌ای، و هم در مسائل اجتماعیِ مربوط به بیرون جامعه، در همه‌ی اینها ما ابتلائاتی داریم که این ابتلائات با قرآن برطرف میشود؛ قرآن میتواند ما را در این زمینه راهنمایی کند و دست ما را بگیرد.

حالا در زمینه‌ی ارتباط با بیرون جامعه، امروز ملّت ایران مواجه است با یک جبهه‌ی وسیعی از قدرتمداران کافر یا منافق؛ این[جور] است. [ما] با ملّتها مشکلی نداریم. ملّتها با همدیگر یا برادرند، یا اگر هم بیگانه هستند کاری به هم ندارند. آن که کار به کار کشورها و ملّتها دارد، قدرتمدارانند. ما امروز جزو آن کشورهایی هستیم که با یک جبهه‌ی وسیعی از این قدرتمداران مواجهیم؛ چگونه با اینها رفتار بکنیم؟ قرآن متضمّن چگونگی رفتار با اینها است: در چه مرحله با اینها حرف بزنیم؟ در چه مرحله دستِ همکاری بدهیم؟ در چه مرحله مشت به دهان اینها بکوبیم؟ در چه مرحله شمشیر بکشیم؟ همه‌ی اینها در قرآن مشخّص است.

در زمینه‌ی مسائل اجتماعیِ درون‌جامعه‌ای ــ مسائل ارتباطات ــ خب میدانید از نظر اسلام در تشکیل جامعه‌ی اسلامی، بعد از توحید و معارف و ارتباط با خدا، مهم‌ترین مسئله عدالت است، عدالت اجتماعی است. پیغمبران بعد از توحید، به هیچ چیز به قدر عدالت دعوت نکردند. ما در زمینه‌ی عدالت اجتماعی مشکلاتی داریم، راه‌حلّش در قرآن است. در زمینه‌ی شخصی خودمان، احوال شخصی خودمان دچار امراض اخلاقی و روحی هستیم؛ نه‌فقط ما، همه‌ی بشریّت امروز دچار این امراض روحانی و اخلاقی و معنوی هستند؛ دچار حسدند، دچار بخلند، دچار سوءظنّند، دچار تنبلی‌اند، دچار هواپرستی‌اند، دچار خودخواهی‌اند، دچار ترجیح منافع خود بر منافع جمعند؛ اینها هست؛ اینها در بین ما هم هست؛ ما هم جامعه‌ی اسلامی هستیم. در یک جاهایی پیشرفتهایی هم کرده‌ایم امّا در عین حال از این بیماری‌ها هم داریم؛ علاجش در قرآن است. اگر تلاوت قرآن درست انجام بگیرد ــ که حالا مختصری یک اشاره‌ای خواهم کرد ــ تلاوت انجام بگیرد و استماع انجام بگیرد، این امراض برطرف میشود.

قرآن، هم علاج را به ما میگوید ــ درست توجّه کنید ــ هم علاج را به ما میگوید و راه را به ما نشان میدهد، هم در ما انگیزه ایجاد میکند؛ این مهم است. خیلی‌ها هستند راه را بلدند [امّا] انگیزه در آنها نیست و دستگاه‌های فکری و اخلاقی قادر نیستند در اینها انگیزه به وجود بیاورند؛ قرآن انگیزه به وجود می‌آورد. وقتی قرآن را خوب تلاوت کنند و خوب استماع کنیم و خوب در آن دقّت کنیم، آن ‌وقت این نتایج بزرگ برای ما حاصل خواهد شد، این بیماری‌ها برطرف خواهد شد. خود قرآن این را متذکّر شده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ تلاوت؛ آیات را تلاوت میکند. نتیجه‌ی تلاوت آیات چه میشود؟ وَ یُزَکّیهِم؛ این آیات را که تلاوت میکند، اینها موجب تزکیه است. تزکیه یعنی چه؟ یعنی شفای روح و دل؛ این معنای تزکیه است. دل انسان، روح انسان، جان انسان از آن بیماری‌هایی که به بعضی‌اش اشاره کردم، شفا پیدا میکند؛ این میشود تزکیه؛ قرآن این کار را میکند، تلاوت قرآن، تزکیه ایجاد میکند. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛ کتاب را به آنها تعلیم میدهد. کتاب چیست؟ کتاب عبارت است از آن قواره‌ی زندگی فردی و اجتماعی؛ آنچه خدای متعال اسم آن را در تعبیرات قرآنی و دینی گذاشته‌اند «حق». کتاب یعنی قواره‌ی کلّی زندگی فردی و اجتماعی؛ شکل زندگی اجتماعی و فردی، مجموعه‌ای است که «کتاب» متضمّن آن است، مبیّن آن است، عبارةٌاُخرای آن است. وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۴) حکمت چیست؟ معارف، شناخت حقایق عالم وجود؛ که حقایق عالم وجود را انسان بشناسد؛ تلاوت کتاب، اینها را به ما یاد بدهد.

یَتلوا عَلَیهِم؛ پیغمبر قرآن را بر مردم تلاوت میکند، برای اینکه این چند کار انجام بگیرد: «تزکیه، تعلیم کتاب، تعلیم حکمت». شما چه کار میکنید؟ شما قرّاء همان کار پیغمبر را میکنید؛ شما هم تلاوت میکنید. کار تلاوت، کار پیامبرانه است؛ تلاوت قرآن این‌قدر اهمّیّت دارد؛ اینکه شما بتوانید مفاهیم قرآنی را به مسلّمات فکری آحاد مردم تبدیل کنید. هزاران عنوان و سرفصل مهم در قرآن وجود دارد؛ مثلاً فرض بفرمایید «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»(۵) یا «خُذِ العَفو»(۶) یا «اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیرا»؛(۷) همه‌ی اینها  عناوین و سرفصل‌ها است. یکی از وظایف و یکی از کارکردهای تلاوت شما ــ اگر درست انجام بگیرد ــ این است که این مفاهیم را تبدیل میکند به مسلّمات فکری جامعه؛ برای جامعه جا می‌افتد که باید قیام به قسط کرد؛ باید ذکر خدا کرد: اُذکُرُوا اللهَ ذِکراً کَثیراً؛ باید در بین برادران عفو کرد: خُذِ العَفو؛ باید «فَلیُقاتِل فی سَبیلِ الله»؛(۸) و بقیّه‌ی مفاهیمی که در قرآن وجود دارد. این مبالغه نیست: هزاران عنوان و مطلب و سرفصل در قرآن وجود دارد که اینها میتواند تبدیل بشود به معارف فکریِ عامّه‌ی مردم و عموم مردم؛ چه چیزی این کار را میکند؟ تلاوت خوب. [آن وقت] سواد قرآنی مردم بالا میرود و آن‌جوری فکر میکنند که قرآن دستور داده. 

معمولاً انسان هر جور که فکر میکند، همان‌جور حرکت میکند و راه میرود. بنابراین، تلاوت قرآن و قرائت قرآن و این کاری که شما میکنید، یک چنین اهمّیّتی دارد، یک چنین معجزه‌ای میکند، یک چنین کار بزرگی را انجام میدهد؛ امّا با رعایت آداب تلاوت؛ شرطش این است. این، آن چیزی است که تکلیف شما را سنگین میکند؛ باید آداب تلاوت را مراعات کنید.

اوّلین ادب این است که وقتی تلاوت میکنید قرآن را ــ چه خودتان در خانه، یا در بین جمع در اینجا و هر جای دیگر ــ بدانید که در حضور خدا هستید، دارید کلام او را بر ما میخوانید؛ توجّه داشته باشید که در حضور خداوند، دارید گفته‌ی او را به ما میرسانید، حرف او را به ما میرسانید. این یک احساسی به شما میدهد؛ این خیلی مهم است. اوّل این است.

قرآن را با توجّه به معنا بخوانید. من امروز دیدم بعضی از برادران این را خوب رعایت کردند و این تلاوتهایی که انجام گرفت، با توجّه به معنا بود. گاهی اوقات توجّه به معنا نیست، تلاوت اثر نمیگذارد. توجّه به معنا که داشته باشید و بدانید که چه حقیقتی دارد از حنجره‌ی شما خارج میشود ــ توجّه به معنا یعنی این ــ این اثر میگذارد. ممکن است کسی عرب‌زبان باشد و عربی زبان مادری‌اش باشد، امّا توجّه نداشته باشد که چه دارد میگوید؛ یعنی این مهم است که بدانیم چه داریم میگوییم؛ توجّه به معنا یعنی این.

و با ترتیل بخوانید قرآن را. ترتیل البتّه امروز در اصطلاح رایج بین ماها همین تلاوتهایی است که در این جلسات قرآنی، چند نفر می‌نشینند ترتیل میخوانند، میگویند ما ترتیل میخوانیم؛ ترتیل این نیست. [اینکه میفرماید] «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلًا»،(۹) ترتیل به معنای این است که قرآن را با فهم، با تدبّر، با مکث [بخوانیم]: وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلیٰ مُکث؛(۱۰) ترتیل این است. ترتیل یک امر معنوی است. بدانید که چه کار دارید میکنید، چه دارید میخوانید، چه دارید تحویل طرف مقابل میدهید و با چه قالبی دارید آن را تحویل میدهید؛ این هم مهم است که حالا به این هم شاید اشاره بکنم. ترتیل این است. البتّه به شیوه‌ی متعارفی که حالا در بین قرّاء معروف و کسانی که در قرائت کتاب نوشته‌اند [رایج است]، تلاوت قرآن یا به صورت «تحقیق» است یا به صورت «تدویر» است یا به صورت حَدر یا «تحدیر» است. تدویر همان حدّ وسط است، همان که ما امروز به آن میگوییم ترتیل؛ اسم علمی و فنّیِ این، تدویر است؛ بالاتر از این، تحقیق است که همین تلاوتهایی است که شما میکنید؛ پایین‌تر از آن، حَدر یا تحدیر است که تند خواندن و بسرعت خواندن قرآن است. اگر قرآن با ترتیل خوانده بشود ــ به همین معنایی که عرض کردیم، نه به آن معنایی که رایج است ــ آن اثر را خواهد گذاشت. حالا من اینجا داخل پرانتز بگویم که قرآن خواندن به همین شکل تدویر که ما به آن میگوییم ترتیل، خیلی کار مهمّی است، خیلی کار جالبی است. اینکه الان رایج شده در همه‌ی کشور، در مشهد، در قم، در جمکران، در خوزستان در اهواز، در طبس، در همه‌جا میخوانند قرآن را که در تلویزیون پخش میکنند، این کار خیلی باارزشی است، کار خیلی خوبی است. شاید من نتوانم آن شادی و خرسندی فوق‌العاده‌ی خودم را تصویر کنم برای شما، آن وقتی که میبینم قرّاء مختلف و گوناگون می‌آیند می‌نشینند قرآن را میخوانند، هم تجویدی، هم با وقف و ابتداء صحیح، هم با مخارج حروف زیبا و صحیح؛ این خیلی فوق‌العاده است، این خیلی خوب است؛ این هر چه بیشتر رواج پیدا کند خوب است. علی‌ایّ‌حال، بنابراین ترتیلِ به آن معنایی که عرض کردیم، آن شرط تأثیرگذاری تلاوت ما است.

نکته‌ی سوّم، هدف قاری در تلاوت اوّلاً عبارت باشد از بهره‌مندی خودش. شما که قرآن میخوانید، در درجه‌‌ی اوّل در نظر بگیرید که خودتان را بهره‌مند کنید. در درجه‌ی بعد مخاطبتان را بهره‌مند کنید. در درجه‌ی سوّم آرایش‌های لازم قالبی و لفظی را متناسب با قرآن ارائه بدهید؛ این آرایشها، اینهایی که میخوانند، صداهای خوب، اصوات زیبا و شیوه‌های خوبی که میخوانند، عیبی ندارد. که خب خوشبختانه من میبینم در بین قرّاء خودمان، کسانی که حالا در تلویزیون یا این‌جوری پخش میشود که ما احیاناً مشاهده میکنیم، خیلی‌شان تلاوتهایشان، لحنهایشان، لحنهای تقلیدی نیست؛ لحنهایی است که خودشان ابتدائاً این لحن را دارند ابداع میکنند. قدیمها ــ اوایل انقلاب ــ قرّاء ما بایستی از یکی از این قرّاء معروف مصری تقلید میکردند؛ یا از عبدالباسط، یا از مصطفیٰ اسماعیل و منشاوی و امثال اینها؛ امروز میبینم نه، [این‌جور نیست.] البتّه تقلید هم اشکالی ندارد؛ یعنی کسانی که از یک صوتی تقلید میکنند و لحن یک قاری خوبی را تکرار میکنند و فرامیگیرند و آن را تقلید میکنند، این اشکالی ندارد، این هیچ عیبی ندارد؛ امّا امروز در کشورمان بحمداللٰه قراءمان خودشان ابداع لحن میکنند؛ انسان این را در بعضی از قرّاء مشاهده میکند. خب پس بنابراین اگر چنانچه شما هدفتان در درجه‌ی اوّل خودتان باشد، که خودتان تحت تأثیر قرار بگیرید، در درجه‌ی بعد هدف این باشد که مخاطب تحت تأثیر قرار بگیرد ــ اگر این شد ــ آن وقت آن مستمع شما هم خشوع پیدا میکند. خشوع مستمع در مقابل قرآن، ناشی از نوع تلاوت شما است؛ شما وقتی خوب تلاوت میکنید ــ «خوب» به همین معنایی که عرض کردم ــ دل مستمعتان را خاشع میکنید. این خشوع خیلی چیز باارزش و مهمّی است؛ حالت ذکر پیدا میشود؛ اُذکُرُوا اللٰهَ ذِکرًا کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلاً؛(۱۱) این تسبیح و این ذکر و این خشوعی که بر اثر تلاوت در دل شما به وجود می‌آید، این خیلی چیز باارزشی است، ما به این احتیاج داریم.

البتّه یک مسئله در کشور ما و کشورهای غیر عرب، مسئله‌ی ‌فهم معانی است، که این مشکل را باید یک جوری حل کنیم؛ این جزو مشکلاتی است که ما مبتلا هستیم. حالا امروز خوشبختانه خیلی فرق کرده؛ قرّاء ما که میخوانند، آدم میفهمد که توجّه دارند به معانی، معانی را میفهمند و دارند حرف میزنند با انسان. در اوایل انقلاب این‌جور نبود؛ تلاوت میکردند، معنایش را هم نمیفهمیدند؛ نتیجه این میشد که  در کیفیّت خواندن، در قواره‌ی خواندن، در وقف و ابتداء و امثال اینها، خیلی اشکال به وجود می‌آمد. امروز بحمدالله خوب است، منتها باید این عمومیّت پیدا کند؛ یعنی باید مستمع شما هم وقتی که قرآن را می‌شنود، بفهمد شما چه میگویید؛ ولو فی‌الجمله متوجّه بشود که شما چه میگویید. این احتیاج دارد به کار، کارش هم به عهده‌ی آموزش‌وپرورش و سازمان تبلیغات و دستگاه‌های قرآنی است که به کار قرآن اشتغال دارند. اینها بنشینند فکر کنند شیوه‌هایی را حقیقتاً پیدا کنند. البتّه یکی از راه‌ها نوشتن ترجمه است که مینویسند و خوب است؛ راه‌های دیگری هم وجود دارد که بایستی بگردند و آنها را کشف کنند. این سیرتِ قاری بود، دلِ قاری بود؛ گفتیم قاری با شرایطش باید قرآن بخواند.

صورت قاری هم مهم است؛ اوّلاً حالت اهل صلاح در قاری باشد. اوّل انقلاب هر قاری‌ای که از فلان کشور میخواست بیاید اینجا، یکی از شرط‌هایی که ما گفته بودیم باید با او بشود، این است که ریش بگذارد؛ چون آنها تراشیدن ریش را حرام نمیدانند، میتراشند ریش را؛ آخوند است، امّا ریش‌تراش است. شرط میکردیم که تهران که می‌آیید، ممنوع است؛ همه‌شان قبول کردند؛ یعنی من یادم نمی‌آید موردی را که [قبول نکرده باشد]. قاری‌های متعدّدی آمدند؛ قرّاء معروف، به‌اصطلاح قرّاء نامدارِ امروزِ که غالباً هم از دنیا رفته‌اند، اینها همه ریش گذاشتند؛ هیچ کدامشان هم در آنجایی که میخواندند و جاهای دیگر و کشورهای دیگر، ریش نداشتند، اینجا ریش داشتند. این اهل صلاح بودن خیلی مهم است. قاری خود ما این را باید رعایت بکند. چون محاسن، شکل اهل صلاح است، شکل صالحین است؛ این را قاری حتماً رعایت کند؛ بخصوص آن قاری‌ای که در تلویزیون یا در مجامع عمومی یا در مسجد و جای دیگر میخواهد بخواند.

مسئله‌ی لباس هم همین‌جور است. من به یکی از دوستانی که در مسافرتها میرفتند، خب در کشورهای مختلف، از قرّاء ما استقبال میشود، خیلی تحسین میکنند و استقبال میکنند؛ بعضی از قرّاء ما لباس آنها را میپوشند؛ گفتم چرا؟ چرا لباس آنها را میپوشید؟ شما ایرانی هستید؛ همین کت و ‌شلوار خودتان را بپوشید؛ حدّاکثر این است که مثلاً یک عبا بر دوش بیندازید. یا کلاه آنها را سرشان میگذارند، لباس آنها را تنشان میکنند؛ یا لباس فلان قاریِ مصری را که حالا آن هم خودش محلّ حرف است، مثلاً تنش میکند! چه لزومی دارد؟ این ظواهر را حفظ کنید؛ [یعنی] امتیاز ایرانی بودن.

یک مسئله هم در این صورت قرائت، نپرداختن به الحان حرام است. توجّه داشته باشید؛ من آن جلسه‌ی گذشته، به نظرم سال گذشته بود(۱۲) که اسم آوردم از بعضی از قرّاء؛ گفتند این [شخصی که] شما اسم آوردید طرف‌دار زیاد دارد؛ خب بله میدانیم طرف‌دار زیاد دارد؛ ما خودمان هم از خواندنش خوشمان می‌آید منتها گاهی اوقات خواندن او جوری است که انسان میبیند مثلاً فرض بفرمایید که با خواندن فلان خواننده‌ی مصری هیچ تفاوتی ندارد؛ مثل همان است، همانها را دارد میخواند. خب، این الحانِ قرآنی نیست؛ لحن قرآنی لحن دیگری است، منافات هم ندارد با خوب‌خوانی. الان همین شماها که اینجا خواندید، همین قرّاء خوب ما و کسانی که خوب‌تر از اینها میخوانند، الحان بسیار خوبی دارند، خوب هم میخوانند، زیبا هم هست، شیرین هم هست، انسان دلش میخواهد گوش بدهد، حرام هم نیست؛ بنابراین، میشود از الحان حرام اجتناب کرد.

عرض کردیم تقلید در شیوه‌ی تلاوت عیب ندارد، ولیکن اینکه ما تلاش کنیم و جشنواره بگذاریم برای تربیت مقلّد، این را من حقیقتاً نفهمیدم؛ نمیدانم این ابتکار کجا است که مثلاً حالا ما بنشینیم یاد بدهیم که اگر میخواهید مثل شیخ مصطفیٰ اسماعیل بخوانید، باید اینجایش را این‌جوری بخوانید! من نمیفهمم این یاد دادن چه لزومی دارد؛ حالا خودش یاد گرفت، خیلی خوب است، عیب ندارد. ضمناً نوارهای مصطفیٰ اسماعیل را در مشهد، اوّل بنده آوردم؛ یعنی سفارش کردم از کشورهای عربی آوردند پخش کردیم. مصطفیٰ اسماعیل را نمی‌شناختند در مشهد. [یعنی] من علاقه‌مندم به خواندن او و تلاوت او، امّا اینکه ما بیاییم به بچّه‌مان یاد بدهیم بگوییم تو بیا از او تقلید کن یا از منشاوی یا احمد شبیب یا از آن دیگری، این به نظر من یک کاری نیست که خیلی منطقی باشد.

یک نکته این است که دستگاه‌های مختلفی متولّی مسئله‌ی قرآنند و با قرآن سروکار دارند؛ وزارت ارشاد با قرآن سروکار دارد، سازمان تبلیغات سروکار دارد، اوقاف سروکار دارد، صداوسیما سروکار دارد، دستگاه‌های مختلف دیگر هم هستند، آحاد مردم و گروه‌های مردمی هم سروکار دارند؛ خب اینها هم‌افزایی کنند. راه هم‌افزایی‌اش هم این است که این شورای عالی قرآن که تشکیل شده، سیاست‌گذاری میکند؛ این سیاست‌گذاری‌ها را مورد توجّه قرار بدهند؛ این کار مهمّی است، کار مفیدی است؛ یعنی جوری باشد که در سراسر کشور، کار قرآنی که پیش میرود، با توجّه به جهات مختلف و مسائل مختلف [باشد]. من دیدم بعضی از اساتید قرآن مذاکراتی کرده بودند ــ که آقایان در اختیار من گذاشتند بعضی‌اش را ــ مطالب مهمّی، مطالب قابل توجّهی از مسائل قرآنی را، مسائل تلاوت را اینها در میان گذاشتند، به آن توجّه داشتند، روی آن تکیه کردند، اهتمام ورزیدند؛ خب اینها مورد استفاده قرار بگیرد. بخصوص، صداوسیما باید از تولیدات فاخر قرآنی استقبال کند؛ یعنی بایستی واقعاً پشتیبانی کند. ما واقعاً در زمینه‌ی تلاوت قرآن، الان تولیدات خیلی خوبی داریم، تولیدات برجسته‌ای داریم؛ از اینها استفاده بشود و مردم استفاده کنند.

خوشبختانه پیشرفت کشور ما از لحاظ قرآن یک پیشرفت سریع و به نسبت کشورهای دیگری که ما می‌بینیم، بمراتب سریع‌تر بوده؛ یعنی در کشوری که قرآن در آن مهجور بود، تلاوت قرآن محدود بود و در شهرهای بزرگ، دو جلسه، سه جلسه یا پنج جلسه‌ی قرآن بود و حدّاکثر مثلاً شش هفت قاری قرآن وجود داشتند که قرآن را خوب میخواندند، تجویدی میخواندند، امروز خوشبختانه در سراسر کشور، حتّی در شهرهای کوچک و شاید در بعضی از روستاها قرّاء خوبی هستند، قرّاء برجسته‌ای هستند که تلاوت میکنند. خب اینها برجستگی ما است و نمیتوانند ادّعا کنند که جمهوری اسلامی از لحاظ قرآنی نتوانسته کار بکند؛ نه، بحمدالله خیلی خوب کار شده و بیشتر از این هم باید کار بشود. منتها این نکاتی که عرض کردم، باید مورد توجّه قرار بگیرد؛ یعنی عمده این است که چشمه‌ی معنوی قرآن سرازیر بشود به افکار مردم، به دلهای مردم و در نتیجه به عملهای ما مردم سرازیر بشود؛ عمده این است. خداوند ان‌شاءالله این توفیق را به شماها و همه‌ی ما عنایت کند.

مجدّداً از همه‌ی شماها تشکّر میکنم. از تشکیل‌دهندگان این جلسه تشکّر میکنم. از مجری محترم(۱۳) که خیلی خوب جلسه را اجرا کردند تشکّر میکنم. از یکایک کسانی که تلاوت کردند یا برنامه اجرا کردند تشکّر میکنم. ان‌شاءالله همه‌ی شما موفّق باشید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 

 

(۱ در ابتدای این دیدار، تعدادی از قاریان و گروه‌های قرآنی به تلاوت قرآن و اجرای برنامه پرداختند.

(۲ آقای جواد روحانی‌نژاد

(۳ آقای علی مختاری امیرمجدی

(۴ سوره‌ی جمعه، بخشی از آیه‌ی ۲

(۵ سوره‌ی حدید، بخشی از آیه‌ی ۲۵؛ «... با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند ...»

(۶ سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۹۹؛ «گذشت پیشه کن ...»

(۷ سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۴۱؛ «... خدا را یاد کنید؛ یادى بسیار.»

(۸ سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی ۷۴

(۹ سوره‌ی مزّمّل، بخشی از آیه‌ی ۴؛ «... و قرآن را شمرده‌شمرده بخوان.»

(۱۰ سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۱۰۶؛ «و قرآنى [باعظمت را] بخش‌بخش [بر تو] نازل کردیم تا آن را به‌آرامى بر مردم بخوانى، و آن را بتدریج نازل کردیم.»

(۱۱ سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی ۴۱ و آیه‌ی ۴۲؛ «... خدا را یاد کنید، یادی بسیار؛ و صبح و شام او را به پاکی بستایید.»

(۱۲ بیانات در جمع قاریان قرآن کریم، در اوّلین روز ماه مبارک رمضان (۱۴۰۲/۱۲/۲۲)

(۱۳. آقای مجید یراقبافان

۰

خط حزب‌الله ۴۸۶ | روح سید و راه ما

معروف نیوز رهبری انقلاب

خط حزب‌الله ۴۸۶ | روح سید و راه ما

خط حزب‌الله ۴۸۶ | روح سید و راه ما

* چهارصد و هشتاد و ششمین شماره‌ هفته‌نامه‌ «خط حزب‌الله» منتشر شد.

* سرمقاله این هفته خط حزب‌الله، با عنوان «روحِ سیّد و راهِ ما» گزارشی است از مراسم تشییع با شکوه شهید سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفی‌الدین.

* نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور می‌توانند در چاپ و توزیع این هفته‌نامه در مساجد و هیئت‌های مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
 
* این شماره خط حزب‌الله به مناسبت انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آخرین فرصت» به روح مطهر شهید علی کسایی تقدیم شده و فرازی از وصیت‌نامه این شهید را مرور کرده است.
۰

صفی‌الدین: کلید هر موفقیتی در مقاومت به دست سماحةالقائد است

بانک فیلم معروف نیوز رهبری انقلاب

صفی‌الدین: کلید هر موفقیتی در مقاومت به دست سماحةالقائد است

صفی‌الدین: کلید هر موفقیتی در مقاومت به دست سماحةالقائد است

«سید مجاهد رشید و فداکار، جناب سیدهاشم صفی‌الدین رضوان‌الله‌علیه... از برجسته‌ترین شخصیت‌های بزرگ حزب‌الله و یار و همراه همیشگی جناب سید حسن نصرالله بود. حزب‌الله با تدبیر و شجاعت رهبرانی چون او بود که باز هم توانست لبنان را از خطر تجزیه و فروپاشی مصون دارد و تهدید رژیم غاصب را که ارتش شقی و ظالم آن، گاه تا بیروت را لگد مال میکرد خنثی سازد. شهامت و فداکاری او و دیگر فرماندهان و مجاهدان محور نصرالله بود که خطر غصب و اشغال جنوب لیطانی و صور و دیگر شهرهای آن ناحیه و انضمام آن به فلسطین مغصوب و اشغال شده را از سر لبنان رفع کرد و جان و مال و آبروی ارزشمند حزب‌الله را در راه حفظ تمامیت ارضی آن کشور به میدان آورد، و رژیم صهیونی متجاوز و جنایتکار را ناکام گذاشت.» ۱۴۰۳/۰۸/۰۳
سیّدهاشم صفی‌الدین که پیش‌تر ریاست شورای اجرایی حزب‌الله را بر دوش داشت، بعد از شهادت سیّدحسن نصرالله به‌عنوان دبیرکل انتخاب شد؛ اما تنها چند روز بعد و در اواسط مهرماه ۱۴۰۳ در بمباران رژیم صهیونیستی در ضاحیه جنوبی بیروت به شهادت رسید و پیکر مطهرش امروز به همراه شهید سیّدحسن نصرالله به‌عنوان دو دبیرکل شهید حزب‌الله تشییع خواهد شد.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت تشییع دو دبیرکل شهید حزب‌الله، گزیده‌هایی از فیلم گفت‌وگویی که با شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدهاشم صفی‌الدین در ایام چهل سالگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجام داده بود را برای نخستین بار منتشر میکند. شهید صفی‌الدین در این گفت‌وگو خاطراتی درباره روابط حزب‌الله لبنان و حضرت آیت‌الله خامنه‌اى را بیان کرده است.

۰

امام خامنه‌ای: حوزه علمیه وام‌دار آیت‌الله جوادی آملی است

معروف نیوز رهبری انقلاب

امام خامنه‌ای: حوزه علمیه وام‌دار آیت‌الله جوادی آملی است

امام خامنه‌ای: حوزه علمیه وام‌دار آیت‌الله جوادی آملی است

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

خیلی خوش آمدید آقایان محترم؛ و خیلی متشکّریم از این توضیحات خوبی که هم جناب آقای اعرافی دادند، هم جناب آقای حاج آقا سعید [جوادی] گفتند راجع به این کتاب شریف، و استفاده کردیم. آنچه باید در معرّفی این کتاب گفته بشود، همینهایی بود که آقایان گفتند؛ چیز زیادتری نداریم.

من دو سه مطلب را [عرض میکنم]: یک مقوله، مقوله‌ی شخص آیت‌الله آقای جوادی است؛ یک مقوله، مقوله‌ی تفسیر تسنیم است؛ یک مقوله هم مقوله‌ی رواج تفسیر قرآن ــ حالا فراتر از علوم قرآنی؛ نفْس تفسیر قرآن ــ در حوزه‌های علمیّه است.

راجع به آیت‌الله آقای جوادی، به نظر من حوزه واقعاً وام‌دار ایشان است؛ ایشان کار بزرگی انجام دادند. اینکه انسان از یک جای کوچکی شروع کند تفسیر قرآن را و چهل سال آن را ادامه بدهد، این کار آسانی نیست؛ یعنی انسان وقتی فکر کند، خواهد دید کار خیلی بزرگی است استقامت بر این کار، خسته نشدن در این کار، تردید پیدا نکردن در ادامه‌ی این کار، بلکه شاید ــ من البتّه توفیق پیدا نکردم این را نگاه کنم بفهمم ــ احتمالاً شوق و ذوق مفسّر محترم نسبت به آیات در گذشت زمان بیشتر هم شده باشد؛ احتمالاً باید این‌جور باشد. و اینکه انسان مبتهج به این کار ــ کار روی قرآن ــ باشد، خیلی باارزش است. صحبت شده بود با ایشان راجع به همین کار تفسیری ایشان، خود ایشان مبتهج بودند به این کار و میگفتند این یک «المیزان» امروز است؛ تعبیر ایشان این بود؛ میگفتند این المیزان است، منتها المیزان باب امروز، برای امروز. انسان که نگاه میکند، [میبیند] واقعش هم همین‌جور است. بنابراین، کار ایشان کار واقعاً باارزشی است. البتّه فعّالیّتهای علمی ایشان در زمینه‌های علوم عقلی و نقلی مهم است و جای تقدیر دارد، لکن هیچ کدام از آنها به نظر من با این کارِ تفسیریِ با این تفصیل، قابل مقایسه نیست؛ یعنی به نظر من این کار، هم از کارهای فلسفی ایشان، [هم] از کارهای عرفانی ایشان، [و هم] از کارهای فقهی ایشان مهم‌تر و والاتر است. خداوند ان‌شاءالله به ایشان اجر بدهد، عمر ایشان را طولانی کند و این نشاطی را که موجب شد ایشان بتوانند این کار را در این مدّت طولانی ادامه بدهند، ان‌شاءالله خداوند در ایشان حفظ کند. شاید بخواهند مراجعه کنند؛ پیش می‌آید که انسان گاهی مراجعه میکند، نظرش در مورد یک مسئله‌ای تغییر پیدا میکند، یک چیزی را اضافه میکند؛ ان‌شاءالله این نشاط در ایشان ادامه پیدا کند.

و امّا راجع به مقوله‌ی تفسیر تسنیم؛ به نظر من این تفسیر از افتخارات شیعه است. من واقعاً میتوانم این‌جور تعبیر کنم که از افتخارات شیعه است. تفسیر به معنای خاصّ خودش در این کتاب خیلی خوب انجام گرفته، [یعنی] آیه تبیین شده، قوّت تفکّر عقلانی مؤلّف کمک کرده که برخی از مفاهیم ظریف، لطیف و دست‌نیافتنی در آیات، فهمیده بشود. من البتّه خیلی توفیق نداشتم مراجعه کنم به [این] تفسیر؛ گاهی چرا، لکن دیشب و امروز برای اینکه حاضرالذّهن باشم، گفتم یک جلد از آن تفسیر را بیاورند من نگاه کنم، تصادفاً جلد چهلم، سوره‌ی یوسف [بود]. انسان نگاه میکند، واقعاً سرشار از مطالب دانستنی‌ای است که میشد اینها را انسان ندیده بگیرد؛ مثلاً فرض کنید [اینکه] «رؤیا» چیست؛ حقیقت رؤیا، بحث درباره‌ی حقیقت رؤیا. همان سبک کاری که مرحوم آقای طباطبائی در المیزان انجام دادند تحت عنوان بحث فلسفی یا بحث مثلاً اجتماعی؛ منتها این، در سطح عظیمِ این تفسیر بزرگ، گسترده است؛ یعنی اگر فرض کنیم آن کاری که حالا نسبت به المیزان آن کار [انجام] شده، [مشابه آن] بنا باشد مباحث غیر تفسیری را از این کتاب استخراج کنند و جمع کنند، خودش یک دایرةالمعارف میشود؛ یک مجموعه‌ی بزرگی از معارف میشود که قابل استفاده است، در موضوعات مختلف، مثلاً فرض کنید به مناسبت یک کلمه در یک آیه.

و برای اینکه این استفاده خوب انجام بگیرد، به نظر من این تفسیر احتیاج دارد به یک فهرست فنّی کامل. من نمیدانم حالا در این زمینه کاری شده یا نه. تفسیر، فهرست لازم دارد؛ این تفسیر، فهرست فنّی لازم دارد تا هم موضوعات بیان بشود، هم ترتیب حروف با [ترتیب] الفبایی ملاحظه بشود که اگر انسان مثلاً فرض کنید که راجع به فلان موضوع میخواهد بداند در این تفسیر چه هست، بتواند بزودی پیدا کند آنها را و استفاده کند. بنابراین هم تفسیر است، هم به یک معنا دایرةالمعارف است. بنابراین انصافاً‌ تفسیر تسنیم جزو افتخارات شیعه است، جزو افتخارات حوزه است و ما خدا را شکر میکنیم بر اینکه این کار انجام گرفت.

من شنیده‌ام، بعضی از طولانی بودن تفسیر ــ هشتاد جلد بودن آن ــ گلایه‌مندند و میگفتند که این تفسیر را خوب است کوتاه کنیم، خلاصه کنیم. من به نظرم این کار نه ممکن است، نه جایز است. یعنی این کار، تفسیر را از آن هویّت خودش می‌اندازد . کتاب تفسیر ــ بخصوص با این تفصیل ــ کتابی نیست که انسان بخواهد از اوّل بنشیند تا آخر بخواند که انسان بگوید هشتاد جلد است، طولانی است نمیتوانیم بخوانیم؛ کتاب مرجع است؛ انسان یک آیه‌ای را میخواهد بفهمد، یک سوره‌ای را میخواهد بفهمد، یک موضوعی را میخواهد بفهمد، مراجعه میکند؛ این ۸۰ جلد باشد، ۱۰۰ جلد باشد، ۱۸۰ جلد باشد، فرقی نمیکند. بنابراین کوتاه کردن تفسیر [جایز نیست]. حالا امروز به نظرم به من گفتند که بنا است آن قسمتهای خلاصه‌ی تفسیری را که آن اوّل هر آیه ذکر شده، اینها را جمع کنند؛ خب یک چیزی خواهد شد امّا نه، به نظرم می‌آید اسم آقای جوادی و اسم تفسیر تسنیم را با این کارها کوچک نکنیم؛ بگذاریم تفسیر همین‌طور به همین شکل باشد. منتها فهرست میخواهد، فهرست لازم دارد؛ تفسیر حتماً بدون فهرست کم‌استفاده خواهد شد؛ باید فهرست بشود. این هم راجع به مسئله‌ی تسنیم.

و امّا مقوله‌ی تفسیر قرآن در حوزه‌ها. انصافاً حوزه‌ها در این زمینه کم‌کارند؛ حوزه‌های مختلف ما، در طول زمان، خیلی کم‌کاری در این زمینه داشته‌اند. مجاهدت بزرگ را مرحوم آقای طباطبائی کرد که با اینکه هیچ معمول نبود، ایشان آمدند درس تفسیر شروع کردند و همین، مبدأ توجّه به قرآن و مفاهیم قرآنی و مانند اینها در حوزه شد. ایشان در مدرسه‌ی حجّتیّه [درس تفسیر داشتند]. بنده البتّه توفیق نداشتم که آن درس را بروم، [امّا] آقای جوادی آن وقت مدرسه‌ی حجّتیّه بودند، به نظرم میرفتند. یک عدّه‌ای میرفتند درس ایشان، لکن درس کوچکی بود؛ یعنی در مسجدِ مدرسه‌ی حجّتیّه، یک گروهی ــ شاید چهل پنجاه یا به نظرم سی چهل نفر ــ می‌نشستند، لکن شروع مهمّی بود؛ آقای طباطبائی (رضوان الله علیه) کار بزرگی را آغاز کرد و پایه‌گذاری کرد. قبل از ایشان، در حوزه‌ی قم هم خبری نبود، در حوزه‌ی نجف هم به طریق اولیٰ خبری نبود. در حوزه‌ی نجف، خب میدانید دیگر مرحوم بلاغی یک چیز مختصری و بعضی دیگر از آقایان یک چیز مختصری در این زمینه دارند؛ ولی آن کاری که توقّع میرود از یک حوزه‌ای که میخواهد علوم اسلام را بیان کند، اصلاً فاصله‌ی حوزه‌های ما با آن خیلی زیاد است.

نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشد که علمای بزرگ و معروف ما خیلی اوقات با مفاهیم قرآنی آشنایی نداشتند. من یکی از علمای خیلی خوب، مرد فاضل، ملّا و بسیار آدم خوب را می‌شناختم ــ زمان جوانی ما ــ ایشان میگفت ما نجف که بودیم، خب مشغول درس و بحث بودیم و مشغول کارهایمان بودیم و بنویس و بگو و تبادل کن و مباحثه کن و برو و بیا و مانند اینها؛ وقتی آمدیم از نجف به ایران، من تصادفاً تفسیر صافی[۲] را پیدا کردم ــ آن آقا میگفت ــ تفسیر صافی را نگاه کردم، دیدم عجب مطالبی در این کتاب هست! حالا شما ببینید چقدر مطالب در تفسیر صافی وجود دارد که یک مجتهدِ ملّای سالها درس‌خوانده‌ی در نجف را متعجّب کند؛ وضع حوزه‌های ما این‌جوری بود.
بنده قبل از انقلاب، یک سروکار مختصری با کارهای قرآنی داشتم، به طلبه‌ها میگفتم؛ میگفتم وضع حوزه‌ی ما این‌جوری است که از «بدان‌ ایّدک الله»[۳] که شروع میکنیم تا وقتی اجازه‌ی اجتهاد میگیریم، در طول این سالها، میتوانیم حتّی یک بار احتیاج پیدا نکنیم به اینکه بلند شویم از روی طاقچه قرآن را برداریم نگاه کنیم! یعنی این درسهای ما هیچ سروکاری با قرآن ندارد، مگر همان مقداری که در کتاب ادبیّات، در مغنی یا در سیوطی و مانند اینها، آیات قرآن هست؛ وَالّا نه در فقهمان، نه در ادبیّاتمان، نه در تحقیقات اصولی‌مان، احتیاجی به این پیدا نمیکنیم که بلند شویم قرآن را برداریم نگاه کنیم ببینیم مثلاً چه آیه‌ای در قرآن درباره‌ی این موضوع میشود پیدا کرد یا قرآن چه گفته! این عیب حوزه است.

خب، حالا راه افتاده ــ ایشان[۴] میگویند دویست درس تفسیر در حوزه هست! خیلی خوب است، این بسیار خوب است، یعنی یک مژده‌ای است؛ بنده این را نمیدانستم که الان دویست درس تفسیر در حوزه‌ی قم هست ــ منتها کاری کنید که این مراجعه‌ی به تفسیر و درس تفسیر یک فرهنگ باثبات بشود؛ [این کار] نقص شمرده نشود. یعنی ملّاییِ در فقه، یا حالا در درجه‌ی بعد، ملّاییِ در فلسفه که یک افتخار است، ملّاییِ در تفسیر هم به معنای ملّا شدن باشد، لااقل مثل ملّایی در فقه؛ یعنی این‌جوری باید باشد. حالا البتّه چون نظام زندگی انسان متوقّف به فقه است، بایستی در مورد فقه یک مقداری تعبیر انسان محترمانه‌تر باشد؛ لکن حالا مثلاً اصول با این طول و تفصیلی که دارد، یک نفری که ملّای در اصول است، یک رتبه‌ای در ذهنیّت عامّ حوزه‌ها دارد؛ آیا آن کسی هم که در تفسیر تسلّط دارد بر آیات قرآن و معانی آیات و مفاهیم آیات و اشارات آیات، همین اندازه در ذهنیّت عمومی حوزه ارج و قرب دارد؟ این را باید درست کرد.

مراجعات برادران اهل سنّت به قرآن خوب است، منتها آنها هم حالا یا بیش از تفسیر یا لااقل به قدر تفسیر، به مسائل حاشیه‌ای کم‌اهمّیّت قرآن پرداخته‌اند؛ چقدر کتاب در باب «وقف و ابتدا» در [قرائت] قرآن هست! مثلاً فرض بفرمایید چقدر کتاب در باب تجوید هست! و امثال اینها. مسائل قرآنی اینها نیست؛ مسئله‌ی قرآن، فهم آیات کریمه‌ی قرآن است که خب در این زمینه ما انصافاً کم‌کاریم و در شیعه این کار کم انجام گرفته؛ بحمدالله امروز این کار احیا شد. حالا خدا را شکر میکنیم که در این برهه، تفسیر تسنیم به وجود آمد و مایه‌ی افتخار شد. میشود تفسیر تسنیم را سر دست گرفت و نشان داد به دنیای اسلام که ما این را داریم.

یکی از کارها، ترجمه‌ی عربی تفسیر است که این کار هم لازم است. حالا اینکه اصل کار به فارسی نوشته بشود خب یک فلسفه‌ای داشته، عیبی هم ندارد، خوب است لکن دنیای اسلام امروز بیشتر با عربی آشنا هستند و نمیشود ما یک کتاب خوب را داشته باشیم و توقّع داشته باشیم که دنیای اسلام آن را بفهمد، بداند، بشناسد، لکن به زبان عربی نباشد؛ این توقّع درستی نیست. به نظر من یک گروهی، یک جمعی عرب‌زبان که زبان مادری‌شان عربی است و مسلّط به ادبیّات عربند، باید بنشینند این کتاب را بتدریج اگر تا حالا نشده [ترجمه کنند]. خیلی خوب.[۵] بله، این کار، کار لازمی است. اگر چنانچه کار، خوب از آب دربیاید، یعنی زبان، زبان خوبی برای مخاطب عربی باشد و بعضی از خصوصیّاتی که از لحاظ روانی مهم است، تفسیر، انتشارِ سریع پیدا خواهد کرد؛ یعنی در حوزه‌های عربی، این زود رواج پیدا خواهد کرد. مردمان صاحب فکر هم هستند [که استفاده میکنند].

مرحوم آشیخ هادی فضلی (رحمة الله ‌علیه) که ایشان از علمای عربستان بودند، به من گفت که الان در دانشگاه‌های حجاز، اساتید بزرگ حجاز، کتابهای فقهی شیعه را تهیّه میکنند و میخوانند؛ یعنی همینهایی که چاپ شده. تشکّر میکرد که [بر روی] اینها کار شده، تصحیح شده، چاپ شده. چون آخر کتاب ریاض[۶] را مثلاً به آن شکل قدیمی کسی رغبت نمیکند باز کند، امّا وقتی ریاض را با این شکل فرض کنید که چاپ کردند، یا جواهر[۷] را مثلاً به این شکل درآوردند، طبعاً او علاقه‌مند میشود. ایشان میگفت که علاقه‌مند شده‌اند و به شیعه اعتقاد پیدا کرده‌اند. مرحوم آقای فضلی در دانشگاه هم تدریس داشت و میگفت اساتید بزرگ در عالم تسنّن در آنجایی که حالا ایشان تدریس میکرد ــ در دانشگاه‌های منطقه‌ی شرقیّه و غیر آنها ــ همه‌ مجذوبند. این کتاب آن‌جوری خواهد شد؛ یعنی اگر چنانچه یک ترجمه‌ی خوبی انجام بگیرد، این دست آنها برسد، دیگر رهایش نمیکنند؛ یعنی دست به دست خواهد گشت؛ در دنیای اسلام ان‌شاءالله میگردد.

تشکّر میکنیم از خداوند متعال که این توفیق را به آقای جوادی (دامت ‌برکاته) داد که ایشان این کار را انجام دادند؛ تشکّر میکنیم از آیت‌الله آقای جوادی که این زحمت را کشیدند؛ تشکّر میکنیم از شماها که دنباله‌ی این کار را گرفتید، تحقیق کردید و کار کردید. و ان‌شاءالله امیدواریم که همه،‌ اجر و ثواب دنیوی و اخروی خودتان را ببرید. سلام ما و تشکّر ما را هم خدمت ایشان برسانید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 
 این همایش به همراه آیین رونمایی از هشتاد جلد تفسیر تسنیم، ششم اسفند ۱۴۰۳ در مدرسه‌ی عالی دارالشّفاء قم برگزار میگردد. در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین علیرضا اعرافی (مدیر حوزه‌های علمیّه‌ی سراسر کشور) و حجّت‌الاسلام والمسلمین سعید جوادی‌آملی (رئیس بنیاد علوم وحیانی اسراء و عضو شورای سیاست‌گذاری همایش) گزارشهایی ارائه کردند.
 نوشته‌ی ملّامحسن فیض کاشانی
 عبارت آغازین کتاب «جامع‌المقدّمات» که طلّاب علوم دینی در ابتدای تحصیل، آن را می‌آموزند.
 مدیر حوزه‌های علمیّه‌ی سراسر کشور
 یکی از حضّار: تا جلد ۳۰ این کتاب به زبان عربی ترجمه و چاپ شده.
 ریاض‌ المسائل فی بیان الاحکام بالدلائل، نوشته‌ی مرحوم سیّدعلی طباطبائی
. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، نوشته‌ی مرحوم محمّدحسن نجفی
۰

پیام رهبری انقلاب به مناسبت مراسم تشییع مجاهدکبیر شهیدسیدحسن نصرالله وشهیدسیدهاشم صفی‌الدین

معروف نیوز رهبری انقلاب

پیام رهبری انقلاب به مناسبت مراسم تشییع مجاهدکبیر شهیدسیدحسن نصرالله وشهیدسیدهاشم صفی‌الدین

پیام رهبری انقلاب به مناسبت مراسم تشییع مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله و شهید سیدهاشم صفی‌الدین

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت برگزاری مراسم تشییع و تدفین مجاهد کبیر شهید سیّدحسن نصرالله و همچنین سیّدهاشم صفیّ‌الدّین با تجلیل از این دو شهید بزرگ مقاومت، تأکید کردند: دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت.

متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

قال الله عزّ و جل: وَ لِلّٰهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنینَ وَ لٰکِنَّ المُنافِقینَ لا یَعلَمون.(۱)

مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سیّدحسن نصرالله (اعلی الله مقامه)، اکنون در اوج عزّت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فی‌سبیل‌الله به خاک سپرده میشود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد ان‌شاءالله، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.

دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار، تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت باذن‌الله.

نام نیک و چهره‌ی نورانی جناب سیّدهاشم صفیّ‌الدّین (رضوان الله علیه) نیز ستاره‌ی درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود.

سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برهه‌ی اخیر به شهادت رسیدند، و بر همه‌ی شهدای اسلام. و سلام ویژه‌ی من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان.

سیّدعلی خامنه‌ای

۱۴۰۳/۱۲/۳ 

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)