نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

۰

بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز

بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک

بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک

فرارسیدن ۲۹ فروردین ماه، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و یادمان حماسه سازی و ایمان و دلاوری سربازان این آب و خاک بر شـما خجسته باد.

سرلشکر شهید سیدمسعود منفرد نیاکی

سرلشکر شهید خلبان میرحسن سجادی نیاکی

گروهبان شهید سیدحسین رمضانی نیاکی

جانباز شهید سیدجعفر حسنی نیاکی

جانباز شهید سید ناصریزدانی نیاکی

سرباز شهید سیدعلی حجازی نیاکی

سرباز شهید سیدسهیم ملک مدنی نیاکی

سرباز شهید سید محمدرضا آبدار نیاکی

سرباز شهید سید محمدرضا خاتم نژاد نیاکی

سرباز شهید سیدحمیدرضا اسدی نیاکی

سرباز شهید سید فرهاد معنوی نیاکی

سربازشهیدسیدعلی جبرئیل نیاکی

سربازشهیدسیدنادر احدی نیاکی

سرباز شهید علی اصغرغلامی نیاکی

یاد ونامتان گرامی و راهتان پر رهرو باد.

۰

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

«خرمشهر»، این شهر کوچکِ مرزی، در سال‌های دفاع مقدس خیلی چیزها به خودش دیده؛ از رنج‌های بی‌پایان و مظلومیتی انکارناشدنی تا شکوه یک فتح تاریخی. در میان همه‌ی آن‌چه این شهر با چشمان خود دیده اما «حماسه» از هرچیزی پررنگ‌تر است. از شهری حرف می‌زنیم که به کشور همسایه چسبیده و فقط یک رودخانه آن را از عراق جدا می‌کند؛ شهری که اولین مقصد نظامیان اشغالگر بعثی در آغاز جنگ تحمیلی بود و روی کاغذ، فتح کردنش برای ارتش صدام نباید بیشتر از یکی-دو روز طول می‌کشید.

اما تاریخ این سرزمین گواه است که خرمشهر ما، ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد. شوخی نیست؛ ۳۴ روز یعنی بیشتر از یک ماه نگه‌داشتن یک شهر کوچک در برابر هجوم زمینی و هوایی دشمنی تا دندان مسلح که همسایه‌ی دیوار به دیوار شهر بوده.

دفاع جانانه‌ی آن ۳۴ روز حماسه‌ای بزرگ است که به اندازه‌ی بزرگی‌اش در تاریخ‌نگاری جنگ ما روایت نشده. مقاومت خرمشهر در روزهای نخست جنگ اما نتیجه‌ی مقاومت مردم و البته دو گروه شاخص‌تر بود؛ یکی جوانان خرمشهری که محمد جهان‌آرا فرماندهی‌شان می‌کرد و دیگری تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که یک نظامیِ ورزیده‌ی باابهت فرمانده‌شان بود: ناخدا هوشنگ صمدی.

جنگ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و گروه تکاوران نیروی دریایی بامداد اول مهر از زیر قرآن رد شدند تا خودشان را به خرمشهر برسانند. آن‌ها یکی از زبده‌ترین گروه‌های نظامی ارتش بودند؛ چند جوان جسور که آموزش‌هایی سخت و طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته و برای سخت‌ترین شرایط آماده شده بودند. در آن روزهای آغاز جنگ و وقتی خبر حمله سهمگین ارتش صدام به جنوب خوزستان منتشر شد، این تکاورانِ آماده‌ی نبرد منتظر نماندند و به سرعت از بوشهر راهی خرمشهر شدند. آن‌ها خوب می‌دانستد تمام آموزش‌هایی که دیده‌اند برای چنین‌روزی بوده؛ برای دفاع از مردم. پس معطل نکردند و رفتند کنار مردم و خیلی زود توان دفاعی خرمشهر را با حضورشان ارتقا دادند.کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات فرمانده این تکاوران قهرمان است. کتاب از کودکی ناخدا صمدی آغاز می‌شود و تقریباً نیمی از آن به خاطرات ناخدا از کودکی تا ورود به ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص می‌یابد. از جایی به بعد اما التهاب کتاب چندبرابر می‌شود؛ چون روایت خرمشهر آغاز می‌شود، روایت جنگی نابرابر و سهمگین. ریتم کتاب، تند است و بحرانِ جاری در شهر را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. روایت پرجزئیات ناخدا صمدی هم به نویسنده کمک کرده تا در خلق یک روایت سرراست و خواندنی به توفیق برسد. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، پر از تصاویر تأمل‌برانگیز و حیرت‌آوری است که احوال خرمشهرِ زخمی در روزهای نخست جنگ را یادآوری می‌کند.

روایت کتاب البته منحصر در روزهای نخست جنگ نیست و اگرچه ناگزیز به لحظات تلخ ترک شهر توسط نیروهای ایرانی پس از ۳۴ روز مقاومت می‌رسد اما باز هم پیش می‌رود و نقطه‌ی پایان روایت را در سوم خرداد ۱۳۶۱ می‌گذارد؛ در روزی که صمدی و هم‌رزمانش با چشمانی پر از اشک شوق دوباره به خرمشهر می‌رسند و این شهرِ دوست‌داشتنی را در آغوش می‌کشند.

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

۰

گزارش تحلیلی خط حزب‌الله درباره ابعاد و پیام‌های عملیات «وعده صادق» شب قدر غرب آسیا

معروف نیوز رهبری انقلاب

گزارش تحلیلی خط حزب‌الله درباره ابعاد و پیام‌های عملیات «وعده صادق» شب قدر غرب آسیا

گزارش تحلیلی خط حزب‌الله درباره ابعاد و پیام‌های عملیات «وعده صادق» شب قدر غرب آسیا

وعده، ۹ سال پیش داده شده بود؛ «دوران بزن‌ودررو تمام شده؛ این‌جور نیست که شما بگویید میزنیم و درمیرویم؛ نخیر، پاهایتان گیر خواهد افتاد و ما دنبال میکنیم. این‌جور نیست که ملّت ایران رها کند کسی را که بخواهد به ملّت ایران تعرّضی بکند؛ ما دنبال خواهیم کرد.» ۱۳۹۴/۰۲/۱۶ سه سال پس از آن تأکید شد: «دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورد.» ۱۳۹۷/۰۳/۱۴ سیزدهم فروردین ماه امسال رژیم صهیونیستی مرتکب جنایت و البته حماقت بزرگی شد. این رژیم با حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، هفت نفر از بهترین فرزندان ملت ایران را به شهادت رساند. «ما البتّه داغدار شهیدانمان شدیم؛ شهیدانی از قبیل شهید زاهدی، شهید رحیمی و دیگر همراهانشان. بنده قبلاً هم عرض کردم، اینها عاشق شهادت بودند؛ اینها چیزی از دست ندادند؛ خوشا به حالشان! اینها کسانی بودند که یک عمر دنبال شهادت دویدند؛ خدا به آنها این اُجرت را داد به خاطر جهادشان؛ خوشا به حالشان! ما داغدار شدیم، امّا آنها کامیاب شدند، آنها توانستند به مقصود خودشان برسند.» ۱۴۰۳/۰۱/۲۲

* یک خط قرمز و دو عبارت کلیدی

این حمله تروریستی عبور از خط قرمزی بود که به هیچ عنوان قابل چشم‌پوشی نبود. «امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حمله‌ به کنسولگری ایران در سوریه بود. کنسولگری و دستگاه‌های سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزله‌ خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کرده‌اند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.» ۱۴۰۳/۰۱/۲۲

حکم مجازات و تنبیه متجاوز، البته یک روز پس از جنایت و حماقت رژیم صهیونیستی به صراحت در پیام رهبر انقلاب صادر شده بود؛ «سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است. رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ الهی.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۴ عبور رژیم صهیونیستی از خط قرمز تعرض به خاک ایران -هر چند غیرمستقیم و به شکل حمله به سفارتخانه- و متعاقب آن استفاده از دو عبارت کلیدی «به دست دلاورمردان ما» و «پشیمان خواهیم کرد»، تکلیف قضیه را روشن کرد.

در نخستین دقایق ۲۶ فروردین ماه بود که خبر عملیات «وعده صادق» با رمز «یا رسول الله صلی‌الله علیه و آله و سلم» در میان ملت ایران و امت اسلامی دست به دست می‌شد و برای نخستین بار بصورت آشکار و رسمی، جمهوری اسلامی ایران سرزمین‌های اشغالی را مورد حمله موشکی و پهپادی قرار داد. حمله‌ای که ساعت‌ها به طول انجامید و این بار نیز آمریکا، انگلیس و فرانسه و البته چند کشور دیگر به کمک رژیم مفلوک صهیونیستی آمدند تا با رهگیری و انهدام پرنده‌های تهاجمی ایران، از این رژیم حفاظت کنند. همان‌طور که در قضیه طوفان الاقصی چنین کردند و با حمایت‌های بی‌دریغ سیاسی، تبلیغاتی و نظامی خود تلاش کردند که مانع شکست نهایی و فروپاشی این رژیم شوند؛ «اینکه شما مشاهده میکنید که رئیس‌جمهور آمریکا، رؤسای کشورهای ظالم و شرور [از قبیل] انگلیس، فرانسه و آلمان، پی‌درپی خودشان را میرسانند آنجا، برای چیست؟ چون می‌بینند دارد متلاشی میشود، می‌بینند دارد نابود میشود؛ این را میفهمند، [لذا] خودشان را میرسانند که از نابودی جلوگیری کنند. اگر خطر تلاشی و نابودی رژیم غاصب را تهدید نمیکرد، این اشرار عالم خودشان را محتاج نمیدیدند که مرتّب پشت سر هم بیایند آنجا اظهار همبستگی کنند.» ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

* فقط رژیم صهیونیستی شکست نخورد

اگرچه رژیم خبیث و حامیانش سعی دارند ابعاد خسارات وارده در عملیات «وعده صادق» را اندک جلوه داده و حتی انکار کنند اما به مرور زمان و از طرق مختلف، حقیقت در حال آشکار شدن است. اهداف تنبیه و مجازات متجاوز بصورت کامل محقق شد و علاوه بر مخدوش کردن اصل اساسی بازدارندگی رژیم صهیونیستی، اقتدار نظامی و قدرت بازدارندگی ایران را به رخ کشید. اعتراف یکی از رسانه‌های رژیم به دستورالعمل ممنوعیت گسترده برای انتشار تصاویر و فیلم‌های مربوط به این عملیات، نشان‌دهنده میزان انطباق واقعیـت روی زمین با ادعای صهیونیست‌هاست. برخی تحلیلگران رژیم صهیونیستی به این موضوع مهم اعتراف کرده‌اند که خسارات قابل توجه وارده، علی‌رغم مشارکت و حمایت پدافندی قریب به ۱۰ کشور از این رژیم رخ داده است و اگر قرار بود رژیم صهیونیستی به تنهایی وارد این معرکه شود، حجم خسارات چندین برابر می‌شد.

نکته قابل توجه و مهم این که جمهوری اسلامی ایران در این عملیات، تنها از بخش محدودی از توان آفندی خود استفاده کرد اما رژیم صهیونیستی از تمام توان پدافندی خود استفاده کرد و دیگر اینکه موشک‌های فرود آمده بر اهداف نظامی از پیش تعیین شده در سرزمین‌های اشغالی از تلاش گسترده پدافندی آمریکا و دیگر متحدانش نیز گذشت و نه تنها در عملیات طوفان‌الاقصی بلکه این گزاره در عملیات «وعده صادق» قابل انطباق است: «شکست رژیم صهیونیستی در این حادثه [طوفان الاقصی] فقط شکست رژیم صهیونیستی نیست، شکست آمریکا است. امروز در دنیا هیچ‌کس تفاوتی میان رژیم صهیونیستی و آمریکا یا انگلیس نمیگذارد؛ همه میدانند که اینها یکی‌اند.» ۱۴۰۲/۱۰/۰۲

* مهر تایید بر تغییر معادلات منطقه

عملیات تاریخی طوفان الاقصی در سال گذشته و متعاقب آن شکست رژیم صهیونیستی در واکنش به این عملیات، رخداد بزرگی بود که محاسبات و معادلات منطقه را دستخوش تغییرات بنیادینی قرار داد. «محاسبات منطقه‌ای، بعد از این حادثه‌ی طوفان‌الاقصی تغییر کرده است و تغییر خواهد کرد؛ آن محاسبات [قبلی] دیگر وجود ندارد. هم تصمیمات جبهه‌ی مقاومت، هم تصمیمات جبهه‌ی مقابل ناگزیر تغییر پیدا خواهد کرد... و دشمنان اسلام و دشمنان مقاومت و دشمنان جمهوری اسلامی مجبورند و ناگزیرند که به این تغییرات تن بدهند.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۵

عملیات «وعده صادق» مهر تایید و تأکید بر این تغییر سرنوشت‌ساز و کلیدی بود. ملت‌های مظلوم و ضداستکباری در دنیا از قدرت و شجاعت جمهوری اسلامی ایران به وجد آمدند و دشمنان ایران نیز دریافتند که چنانچه دست به عملی متجاوزانه بزنند، پاسخی دردناک دریافت خواهند کرد. «رژیم صهیونیستی لبریز از کینه و غیظ است ... البتّه قرآن میگوید: قُل موتوا بِغَیظِکُم‌‌؛ بله، خشمگین باشید و از خشم بمیرید؛ و همین هم خواهد شد، دارند میمیرند.» ۱۴۰۲/۰۷/۱۱

آری!  «ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»‌؛ وعده‌ی الهی حق ‌است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون‌‌؛‌ ‌اینهایی که به وعده‌ی الهی یقین ندارند، با منفی‌بافی‌های خودشان شما را باید متزلزل ‌نکنند، سست نکنند.» ۱۴۰۲/۰۸/۱۰

۰

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

معروف نیوز رهبری انقلاب

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

گفت‌وگو با فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران

جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif شاید کسی تصور نمی‌کرد ارتشی که در دوران پهلوی اول بنیان گذاشته شد و در دوران پهلوی دوم به نماد اصلی طاغوت و ژاندارم منافع غرب در خاورمیانه تبدیل شده بود، بعداز سرنگونی طاغوت بلافاصله با انقلابِ برآمده از دل مردم، اعلام وفاداری کرده و در ادامه به بازوی قدرتمندی برای حفظ و حراست از منافع ملت ایران و انقلاب اسلامی تبدیل شود. ارتشی که حالا بنابر فرمایش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جبهه‌های مقاومت هم ایفای نقش می‌کند.
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۲۹ فروردین و روز ارتش در گفت‌وگویی با امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به بررسی عملکرد ارتش در سال‌های بعد از انقلاب و تفاوت‌های بنیادین آن با ارتش پیش از انقلاب پرداخته است.
 
* چه عاملی باعث شد ارتشی که در دوران انقلاب و تا چند روز پیش از آن، فرمانده‌اش فرد دیگری بوده و حالا هم بعد از انقلاب متواری شده و از کشور خارج شده؛ در حوادث اول انقلاب در کردستان و بعد هم در جریان جنگ، آن‌چنان عملکردی را از خود نشان دهد و به شجره طیبه تبدیل شود؟
* به نظرم سه عامل است که تقریباً این سه عامل به یک اندازه قابل توجه است. عامل اول، بحث سربازی است. آن‌که سربازی را انتخاب می‌کند؛ یک ذات فداکاری، ایثارگری، از خودگذشتگی، غیرت به ناموس و آب و خاک در وجودش است که سربازی را انتخاب می‌کند. پیش از انقلاب سربازان ارتش بالاخره کم‌و‌بیش این ذات فداکاری را داشتند که سربازی در قالب ارتش را انتخاب کرده بودند. بعد به مرور زمان متوجه شده بودند آن نقطه‌ و هدف اصلی ارتش وقت؛ با آن مطالبات فکری، ذهنی و قلبی‌شان که مورد انتظار بود، متفاوت است و این همان موضوعی بود که باعث عدم وفاداری ارتش به طاغوت و ارتباط با جریان‌های انقلابی بود.

مثلاً بعضی از همین بچه‌های نیروی هوایی و پدافند با شخص رهبر معظّم انقلاب ارتباط داشتند و در جلسات درس ایشان در مشهد شرکت می‌کردند، یا مثلاً برخی از ارتشی‌ها با حضرت امام رحمه‌الله در ارتباط بودند و خدمت حضرت امام رفت و آمد داشتند. طوری که مثلاً یکی از خلبانان هوانیروز که با بالگردش به عراق رفته بود، از آن‌جا خدمت حضرت امام می‌رود. عشق به حضرت امام و این اشتیاق که این رهبرِ دور از وطن یک روزی بازخواهند گشت، در دل همه‌ این جوانان ارتشی مثل همه‌ ملت شعله‌ور بود. پس از بازگشت حضرت امام به ایران و درهم پیچیده شدن طومار رژیم منحوس پهلوی، آمریکایی‌ها هم گورشان را گم کردند، و ارتش گویی که گم‌گشته‌ای را یافته باشد؛ کسی که بخاطر آن آمده بودند و این لباس را پوشیده بودند، تماماً در وجود امام متجلی می‌شود و گم‌گشته خود را پیدا می‌کنند. این است که به سرعت به جریان انقلاب و جنگ وصل شدند. این یک اصل بود.

اصل دوم انضباطی است که در سازمان ارتش وجود دارد. این انضباط که رهبر معظّم انقلاب هم خیلی روی آن تأکید دارند، مسائلی است که ما آن‌ها را در دانشگاه‌هایمان تدریس می‌کنیم. یک مضمونی از فرمایش رهبر معظّم انقلاب است:‌ «این انضباط یک روح وفاداری‌ای در این‌ها ایجاد می‌کند که آن کارهای بزرگ را انجام می‌دهند.» انضباطی که به مرور زمان و با برنامه‌های پرورشی ـ تربیتی به وجود آمده بود.

یک موضوع دیگر که کمتر به آن پرداخته شده است «ایران» بود. در گذشته روی ایران و تعصب و وفاداری به آن خیلی کار می‌کردند و شعارش را می‌دادند. ارتشی‌ها هم می‌دیدند مرتب روی ایران کار می‌کنند اما خودشان ظاهراً این ایران را و حیثیت وشخصیت این ایران را به بیگانه می‌فروشند؛ این مسئله خیلی آزارشان می‌داد. بعد یک مرتبه دیدند حضرت امام و انقلاب آمد و به درستی از ایران دفاع می‌کنند.

تعداد قابل توجهی بخصوص از خلبان‌هایمان از کشور رفته بودند. جنگ که شد برگشتند. به یکی از خلبان‌ها گفته بودند برای چه بلند شدی آمدی وسط این معرکه‌؟ گفته بود وقتی پسرم بزرگ شد، از او پرسیدند پدر تو در حفظ ایران چه نقشی داشت، او باید یک حرفی داشته باشد که بزند. بعد از چند ماه هم شهید شد و یکی از شهدای بزرگ ارتش است. این‌ها بخاطر ایران است.

حالا من دقیقاً و عیناً جمله‌ را به خاطرم ندارم اما نقل به مضمون حضرت امام رحمه‌الله فرموده بودند: بجنگید، برای هر چیزی که برای شما ارزش دارد بجنگید، برای ایران بجنگید، برای کشور، برای ناموس، برای دین، برای هر چه که میخواهید برای همان بجنگید. بعضی‌هایشان آن‌چنان هم با آموزه‌های دینی آشنا نبودند، ولی می‌دیدند که این انقلاب و رهبر انقلاب پای دفاع از ایران ایستادند. بعضی از چیزهایی مثل شخصیت و افتخار ملی که سال‌ها بود از دست داده بودند را در سایه‌ی این الگوی جدید به دست آوردند و حفظ کردند برای همین هم پای این انقلاب ایستادند و بسیاریشان هم به شهادت رسیدند، اسیر شدند، زخمی شدند.

در راستای بیانیه گام دوم وظیفه‌ ارتش این است که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه‌ قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است. این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، خیلی تفاوت کرده است.


* راجع به حفظ انسجام ارتش هم صحبت کنید. این‌که بعد از آن همه بحران از ابتدای انقلاب چطور توانست این انسجام را حفظ کند.
* بنظرم دو دلیل اصلی داشت؛ وقتی حضرت امام رحمه‌الله  به یک کسی حکم می‌دادند، می‌شد حکم قانونیِ شرعی. یعنی نه تنها از نظر قانونی بایستی اطاعت می‌کردند، بلکه شرعاً هم بایستی تبعیت می‌کردند. الان هم همین طور است، الان هم خیلی وقت‌ها مثلاً به ما هم می‌گویند شما حکم رهبر معظّم انقلاب را دارید. در گذشته می‌گفتند حکم قانونی. دومی‌اش هم همان انضباط بود. یعنی آن پرورش و تربیت نظامی.

* بعد از انقلاب و قبل از جنگ و حتی اوایل آن کدام بخش از نظام جدید سیاسی جمهوری اسلامی بیشترین ارتباط را با ارتش و فرماندهان داشتند؟
* عمده ارتباط با بدنه ارتش و فرماندهان؛ همان ارتباط حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب با ارتش است. بیشترین ارتباط مربوط به امام و رهبر انقلاب است. یک جاهایی هم آقای طالقانی است، تا آن‌جایی که من اطلاع دارم. حالا مثلاً در استان‌ها و مناطق مختلف هم با آن کسانی که جزو منظومه‌ حضرت امام بودند، مثل شهید دستغیب، شهید صدوقی، شهید اشرفی‌اصفهانی، ‌شهیدمدنی، با آن‌ها هم ارتباط داشتند به تناسب این‌که، آ‌ن‌ها را واسطه‌های حضرت امام می‌دانستند. اما در بین شخصیت‌های نظام، ارتباط بیشتر با خود حضرت امام و رهبر معظّم انقلاب است.

رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف می‌کنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجه‌دارها می‌آمدند با من درد دل می‌کردند، حرف‌هایشان را می‌گفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایه‌ریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی می‌خواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچه‌هایی که در گهواره هستند. رهبر معظّم انقلاب هم قرار بوده یک روزی یکی از بازوان قدرتمند مسلح‌اش همین ارتشی باشد که از داخل زندان با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

به یاد دارم در دوران جنگ مثلاً ما در کردستان که بودیم، دور هم جمع می‌شدیم و صحبت می‌کردیم. آن موقع رهبر انقلاب در سِمت رئیس‌جمهور بودند. دور هم با همدیگر حرف که میزدیم، ارتشی‌ها همه آقا را پشتیبان و حامی خودشان می‌دانستند. خب آدم می‌فهمد دیگر! مثلاً می‌فهمد این امام جمعه هوای ارتشی‌ها را خیلی دارد، همیشه از ما تعریف می‌کند. این‌ها نکاتی است که به این راحتی کسی درک‌شان نمی‌کند که یک ارتش را با چه چیزهایی می‌شود نگه داشت.

* این ارتباط به‌قدری تنگاتنگ بوده که در قضیه‌ کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان، افسران ارتش خودشان شبانه خدمت رهبر انقلاب می‌آیند و اطلاع می‌دهند.
* الان هم قوی‌ترین سند مظلومیت و حقانیت ارتش در این رابطه، شخص رهبر معظّم انقلاب هستند. هر کسی راجع به این ماجرا به یک نحوی قضاوت می‌کند.

شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عده‌ای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمه‌الله از من پرسیدند نظر شما چه است. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفته‌ام. رهبر معظّم انقلاب بیان می‌کنند: من با این چیزی که این‌ها می‌گویند مخالفم و دلایل خود را توضیح می‌دهند. بعد امام فرمودند: این درست است.


حالا ببینید، قضاوت رهبر معظّم انقلاب چیست: «ماجرای کودتای نقاب را ترتیب دادند و برنامه‌ریزی کردند از طرف همان دستگاه‌های جاسوسی دشمن برای فتح ارتش. آن‌ها میخواستند یا موفق شوند که این هدف اولشان بود و با این توفیق با دست ارتشی که عناصر نفوذی‌شان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند. یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش، فاصله بیندازند. توطئه‌ خطرناکی بود اما این توطئه هم بوسیله‌ ارتشی‌ها خنثی شد. بعد هم عناصر دنبال کننده‌ این قضیه یعنی نظامیان و ارتشی‌های متدین آن پایگاه، بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خود ارتش بود. خود ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه‌ خود را در ارتش پیاده کند». ۱۳۷۴/۰۱/۳۰

این اسنادی است که عمده نگاه رهبر معظّم انقلاب به بدنه ارتش است. حالا یک جایی هم راجع به پیشرفت‌های ارتش و تحول ارتش و انقلاب در ارتش حضرت آقا می‌فرمایند کسی نیاید بگوید ما کردیم، خود ارتشی‌ها این کارها را کردند.

* از نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بفرمایید، اینکه این نهاد بزرگ که حالا انقلاب را هم تجربه کرده است، در دوران دفاع مقدس چگونه ظاهر می‌شود.
* هیچ کسی به خوبیِ رهبر معظّم انقلاب راجع به نقش ارتش در دفاع مقدس صحبت نکرده است. در ۱۸ خردادماه سال ۶۸، یعنی دو ـ سه روز بعد از رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان فرمودند: «انصافاً ارتش ما، ارتش بسیار والایی است، امتیازهای زیادی در شما وجود دارد که در دیگران نیست. شما ارتشی هستید که ۱۰ سال برای کشور و ملت خود جنگیده‌اید. ــ سال ۶۸ ــ کمتر ارتشی در دنیا این‌گونه است. خیلی از ارتش‌های دنیا در متن بحران قرار نگرفته‌اند و یا لااقل شرایط دشواری نداشته‌اند و امتحانی این چنین به مردمشان ندادند. شما با وجود شرایط دشوار، ۱۰ سال جنگیدید. جنگ تحمیلی ۸ سال طول کشید اما شما با دشمن ۱۰ سال جنگیدید. زیرا قبل از شروع جنگ تحمیلی، ارتش در جبهه‌ها بود. از هفته‌ی اول پیروزی انقلاب و از ماجرای پادگان مهاباد، ارتش فعالیت داشت. من از نزدیک شاهد حضور نیرومند ارتش بوده‌ام و پادگان‌ها و خطوط و قرارگاه‌هایتان را دیده‌ام. انسان‌های وارسته‌ای وجود داشتند که ۸ سال خانه‌ آن‌ها سنگر و ویلای‌شان چادر بیابان بود. خلبان‌های شجاع، کادرهای پروازی و غیر پروازی نیروی هوایی، عناصر نیروی دریایی در شرایط سخت دریا، جبهه‌های زمینی، بخش‌های پشتیبانی مثل دستگاه‌های صنایع و آموزشگاه‌ها و امثال آن‌ها، حقاً و انصافاً امتحان خوبی دادند. من این نکته را با قوت و قدرت می‌گویم و بخاطر ملاحظه‌ حال و دل کسی، آن را مطرح نمی‌کنم». ۱۳۶۸/۰۳/۱۸ 

این مطالب هر کدام می‌توانند مبنای یک مبحثی در دوران دفاع مقدس باشند. فرمایش عنوان شده از رهبر انقلاب، کاملِ کامل است. حالا بسیاری این را نمی‌دانند که در خیلی از مواقع رهبر معظّم انقلاب مشاوره‌هایی که در مورد ارتش نزد حضرت امام خمینی رحمه‌الله مطرح و مواضعی که اتخاذ می‌کردند، تا چه حد در استحکام تدبیر و سیاست حضرت امام تأثیر داشته است.

شخص رهبر انقلاب یک بار برای بنده تعریف کردند که عده‌ای این نظر را نزد حضرت امام مطرح کرده بودند که ارتش ادغام شود. امام رحمه‌الله از من پرسیدند نظر شما چیست. عرض کردم اگر تصمیمتان را گرفتید من حرفی ندارم اما اگر تصمیم نگرفتید من نظرم را بگویم؛ امام فرمودند نه، هنوز تصمیم نگرفته‌ام. رهبر معظّم انقلاب بیان می‌کنند: من با این چیزی که این‌ها می‌گویند مخالفم و دلایل خود را توضیح می‌دهند. بعد امام فرمودند: این درست است.

اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که می‌توانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضی‌هایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود‌، تا سال‌ها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.


ما ارتشی‌ها حقیقتاً براساس مدارک، استنادات و شنیده‌ها، جایی ندیدیم که در آن مقطع به غیراز حضرت امام رحمه‌الله و رهبر معظّم انقلاب؛ نفر سومی هم پیدا شده باشد که از ارتش دفاع کند. بله! ما یک دفاعی از شهید چمران در مجلس داریم اما این موضوع برای حدود هفت ـ هشت ماه بعد، یا شاید هم یک سال بعد باشد که آن هم واکنش است در مقابل یک فرد دیگری! یک کسی می‌آید یک حرفی می‌زند، ایشان بلند می‌شود از ارتش دفاع می‌کند اما این‌که ابتدابه‌ساکن کسی این حمایت را از ارتش بکند به جز حضرت امام و رهبر انقلاب کسی را نداریم.

* یکی از بحث‌های مرتبط با ارتش در دوران پیروزی انقلاب تا دفاع مقدس، خالی شدن ارتش از مستشاران نظامی آمریکایی است. با خروج آن‌ها، امورات نظامی ارتش به‌خصوص در حوزه ابزار و تجهیزات و فناوری به چه شکل تدبیر می‌شد؟
* آن‌ها اجازه نمی‌دانند که کسی از بدنه اصلی ارتش در این حوزه‌ها ورود کند؛ این را بارها شنیدید که مثلاً یک قطعه‌ را بسته‌بندی می‌کردند پس می‌دادند، قطعه‌ بسته‌بندی شده را می‌آوردند نصب می‌کردند. درباره این موضوع هم در خود ارتش دو دسته‌ کلی بودند: یک دسته این را باور کرده بودند که این کار از عهده‌ ما خارج است و آمریکایی‌ها دارند کار انجام می‌دهند. حالا این‌که آیا آن‌ها دارند انجام می‌دهند یا خیر؛ باز هم  دو گروه با نظرات متفاوت بودند: یک تعدادی می‌گفتند این‌ها دارند نوکری ما را می‌کنند، خب، پس بگذاریم بکنند. یک تعدادی هم می‌گفتند این‌ها خودشان فروخته‌اند و خودشان بالای سر ما هستند و همه‌ مقدّرات را این‌ها تصمیم می‌گیرند. منطق‌شان هم این بود که ما مثلاً دوره ندیده‌ایم و درس این‌ها را نخوانده‌ایم.

یک تعدادی هم بودند که معتقد بودند اگر اجازه دهند، ما خودمان می‌توانیم این کارها را به سامان برسانیم، و چه کم از خارجی‌ها داریم! چه فرقی بین ما و این‌هاست. ما هم دو تا را خراب می‌کنیم، یکی‌اش را درست می‌کنیم و بالاخره یاد می‌گیریم دیگر.

بعد از انقلاب هم مجموعه این‌ها بود، تا آن‌که نامه‌ معروف شهید فکوری به رهبر معظّم انقلاب می‌رسد و عنوان شده بود بعد از شروع جنگ، بعد از فلان مدت همه هواپیماهایمان زمین‌گیر خواهد شد. حضرت آقا هم نامه را خدمت حضرت امام رحمه‌الله می‌برند. آن تدبیری که از حضرت امام می‌گیرند، آن را منتقل می‌کنند به ارتش و بعد جهادهای خودکفایی را در ارتش راه می‌اندازند. این باعث شد تعداد کسانی که قائل به توانایی و توانمندی داخلی و بدنه ارتش بودند؛ زیاد شود.

اولین جایی که به فرمان رهبر معظّم انقلاب جهاد خودکفایی تشکیل شد، نیروی هوایی ارتش بود. اقداماتی را شروع کردند، باور کردند که می‌توانند این کار را انجام دهند و برخی قطعات را تولید وتامین کردند. البته بعضی‌هایش واقعاً گلوگاهی و سخت بود‌، تا سال‌ها بعد هم نتوانستند ولی مرتب رفتند و آوردند تا بالاخره شد.

خاطرم هست ما در توپخانه چیزی داشتیم به‌نام قفل آتش. یک چیز پیچیده‌ای بود آن موقع و همه‌اش می‌گفتند قفل آتش خراب شده، دیگر نمی‌دانیم چه کار کنیم؛ مدام می‌رفتیم از آن توپ باز می‌کردیم می‌آوردیم می‌بستیم به یک توپ دیگر. و مدام جابه‌جا می‌کردیم. یک روز یک کسی به من گفت که اصفهان صنعتگرهای خیلی خوبی دارد، می‌توانند این قطعه را بسازند. یکی از قفل آتش‌ها را برداشتم آوردم اصفهان. افسری بود بنام نیک‌روش، خدا رحمتش کند در پاوه شهید شد، افسر حزب‌اللهی و خوبی بود. این دست ما را گرفت برد پیش آن‌ها، چند جا رفتیم. یکی گفت مثلاً من این بخش را می‌توانم بسازم، برای بخش دیگر باید بروید فلان‌جا و به همین شکل. خلاصه قفل آتش را ساختند. بردیم، یک اشکالاتی داشت، دوباره آوردیم آن اشکالات را برطرف کردیم، بالاخره ساختند.

در همان جنگ قفل آتش ساخته و گلوگاه قفل آتش برطرف شد. حالا نیروی زمینی کمتر از این گلوگاه‌ها دارد ولی پدافند، نیروی هوایی، نیروی دریایی خیلی مشکل داشتند، همه را اداره می‌کردند و همه‌شان راه افتاد. مجموعه این اقدامات بود که توانستند این جنگ را ادامه دهند و به مرور زمان هم از دو قطعه و پنج قطعه و ده قطعه و صد قطعه، شد هزاران قطعه.

رهبر انقلاب در همین کتاب «خون دلی که لعل شد» تعریف می‌کنند که قبل از انقلاب من در زندان بودم، افسرها و درجه‌دارها می‌آمدند با من درد دل می‌کردند، حرف‌هایشان را می‌گفتند. خیلی نکته جالبی است. این ارتباط از همان موقع قرار بود پایه‌ریزی بشود. شبیه آن ماجرایی که از حضرت امام پرسیده بودند شما با چه کسانی می‌خواهی شاه را بیرون کنی؟!فرموده بودند با همین بچه‌هایی که در گهواره هستند.


الان مثلاً ده‌ها هزار قطعه در ارتش است که همه‌ را دارند می‌سازند که باز با تأیید و حمایت و ایستادگی شخص رهبر انقلاب است. یعنی شاید اگر آن نگاه رهبر معظّم انقلاب نبود، مثلاً شهید ستاری به دلیل کارهایی که در این حوزه‌ها می‌کرد برکنارش می‌کردند، می‌رفت و بعد از او هم هیچ کس جرأت نمی‌کرد وارد این مسائل شود. اما با قوت قلب و راهنمایی‌های رهبر انقلاب ادامه یافت تا الان که جنگنده می‌سازیم، بالاخره رسیدیم به نقطه‌ای که بتوانیم جنگنده کوثر بسازیم. این منطق بود که ارتش را برای ماموریت‌ها سرپا نگه داشت.

* ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از چهار دهه از انقلاب چه تفاوتی با ارتش دوران طاغوت دارد؟
* چندین سال پیش رهبر معظّم انقلاب فرمودند: «کسی تصور نکند این ارتش دنباله‌ ارتش طاغوت است، ارتش جمهوری اسلامی، درحقیقت یک پدیده جدید است». ۱۳۷۶/۰۱/۲۷

مهترین نقطه‌ عطف بیانیه‌ گام دوم آمادگی برای ظهور حضرت بقیه‌الله‌الاعظم روحی‌فداه است. باید دید در همین راستا وظیفه‌ ارتش چیست؟ این است که ارتشی بشود که هم منتظر باشد، هم مستحق ظهور باشد. این خیلی اتفاق بزرگی است. یعنی ارتشی که آرمانش نابودی رژیم صهیونیستی و فروکشیدن استکبار از اریکه‌ قدرت و پایین آوردنش و بهم ریختن نظام سلطه است، این ارتش با آن ارتش دوران طاغوت، در این ۴۳ سال خیلی تفاوت کرده است. چند سال نوری حرکت است. ما به هیچ وجه نمی‌توانیم منکر برکت وجودی حضرت امام رحمه‌الله و کار بزرگی که ایشان کردند، بشویم؛ اما این حالتی که در ارتش ایجاد شده است، همه‌اش نتیجه‌ رهبریِ قدم به قدم رهبر معظّم انقلاب است.

یک بار شخص رهبر انقلاب فرموده بودند که من یک نیزه‌ای را پرت می‌کنم جلوتر تا شما بروید. بعد که دارید نزدیک می‌شوید دوباره پرتش می‌کنم جلوتر. یعنی هیچ وقت به وضعیت حال قانع نیستند، همان جمله‌ای که به نیروهای سپاه پاسداران هم فرمودند، راضی هستند اما قانع نیستند. من به دوستان‌مان می‌گویم این‌که حضرت آقا فرمودند: ارتش را به نِصاب شایسته برسانید، نِصاب شایسته یعنی همان منتظر حقیقی و مستحق ظهور بودن؛ واقعیِ واقعی.

۰

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت.

صفرِ صفر بودیم. دقیقا ایستاده در همان نقطه‌ای که دست از همه جا کوتاه است. چیزی شبیه حال و روز مُرده‌‌ای که نه راه پس دارد و نه حتی درست و حسابی می‌تواند پیش برود! معلق بودیم. بین زمین و هوا. آن هم نه یک معلقِ سر به هوا که کسی کارش نداشته باشد؛ نه. یک معلق که بیشتر از ده کشور جهان دست به دست هم داده‌ بودند تا خرد و خاکِ شیرش کنند! صدام هم پیش‌قراول‌شان شده بود. آن‌ها موشک می‌دادند و این‌ها، ما را پشت سر هم می‌کوبیدند؛ با موشک‌های شوروی؛ از سی و یکم شهریور ۵۹ تا مرداد سال ۶۳ که کتاب، دقیقاً از همان جا شروع می‌شود. آن هم با روایتی مستند و واقعی از زندگی مردی که همه‌ی ما او را به اسم «پدر موشکی ایران» می‌شناسیم.

کتاب «خط مقدم»، نه پیچیدگی‌های سر هم کردنِ توصیفات و رویاپردازی‌های نویسنده‌ها را دارد؛ و نه حتی قرار است شما را غرق در بازی با کلماتش کند؛ کتاب، صاف است و ساده و پر از جمله‌هایی کوتاه که در روایتی بلند، از دو سالِ زندگی پدر موشکی ایران، به هم پیوسته شده‌ است و خانم فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب، در مقدمه‌اش، این‌طور از آن می‌گوید: کتاب را که نوشتم، دیدم که فقط دو سال از زندگی یک نفر نیست. داستانی است واقعی از تلاشی دسته‌جمعی و جهادی در روزهای ناامیدی و بحران.

ماجرای کتاب در روزهای اوج جنگ است؛ از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که در آن کشته می‌شدیم بی‌آنکه دفاع درخوری از خودمان و خاک‌مان داشته باشیم چون موشکی نداشتیم. نداشتن دانش موشکی به نقطه ضعف ما تبدیل شده بود اما ناگهان، سر و کله‌ی جوانی پیدا می‌شود به اسم «حسن طهرانی مقدم»، که آمادگی نشان می‌دهد تا از این نقطه‌ی ضعف، نقطه‌ی عطف بسازد! و «با اینکه دو ماه از عروسی‌اش می‌گذشت، فقط دو روز با عروسش زندگی کرده بود. چون دو روز بعد از مراسم، عروسش را تنها گذاشت و برگشت اهواز. بهمن و اسفند پر شده بود از مأموریت‌های مهم برای توپخانه.»

در ادامه کتاب، او را به «حسن آقا» می‌شناسیم. مردی که فرمانده وقتِ توپخانه جمهوری اسلامی ایران است اما ردپای خنده‌ها و شوخی‌های شیرین‌اش در خط به خط روایت ملموس است. او، کسی است که در اوج ناامیدی، امیدوار است؛ در انتهایی‌ترین حد شکست، مطمئنِ به پیروزی است؛ و در سیاه‌ترین لحظات جنگ، دنبال نور می‌گردد و پیدایش می‌کند.

اوایل سال ۶۰ که برای اولین بار وارد آبادان شد، کارهای زیادی می‌توانست بکند. هم از تخریب چیزهایی می‌دانست هم کار با اسلحه؛ جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود. اما مستقیماً رفت سراغ خمپاره. می‌گفت: ما از توی سوراخی کوچک این ژ۳ هیچ‌ وقت نمی‌توانیم پیروز شویم.کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت. روی زمین بود اما اتصالی آسمانی، از او، که مجموعه‌ای انسانی از گوشت و رگ و استخوان و خون بود، کوهی آهنین ساخته بود برای حلول در نماد قدرت و مقاومتی به نام «موشک».

او زندگی را، همسرش را، و نشستن در کنج آرام خانه‌اش را دوست داشت؛ در یکی از نامه‌هایش به آدرس سفارت‌خانه‌ی دمشق برای همسرش نوشته بود: نمی‌دانم نامه‌هایی که فرستاده‌ام به دستت رسیده یا نه. ولی من می‌دانم که تا به حال این‌قدر نامه ننوشته بودم و علت آن اعتبار و علاقه و درجه محبت من به تو است. اما به سرگردان بودن در سفارت‌خانه‌ها و هتل‌ها و کشورها می‌بالید تا زمانِ رسیدن به دانشی که اولین موشک را برای جمهوری اسلامی ایران؛ آن هم در شرایط جنگ و زور و تحریم، بسازد.

دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند به حسن آقا ابلاغ شد. حس عجیبی بود. همه چیز امتحان نشده و بکر بود. همه کسانی که به نوعی مسئول بودند، توی ذهن‌شان درگیر مسائل لاینحلی بودند که جوابش را فقط آینده تعیین می‌کرد. آیا بعد از این همه تلاش و دوندگی، واقعا ایران می‌توانست موشک هوا کند؟

اضطراب، ترس و زیر ذره‌بینی به وسعت جهان بودن کافی بود تا آقا حسن از آرزویی به بزرگی و دست نیافتنیِ ساخت موشک دست بکشد اما جلو ایستاد و همه با لباس سبز سپاه به او اقتدا کردند. نمازش این بار کمی بیشتر طول کشیده بود و در قنوت، راز و نیازش متفاوت‌تر بود: خدایا، تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بی‌گناه و خوش‌حالی امام شهدا عازم چنین ماموریتی هستیم. خدایا، دستمان را بگیر و هر آنچه خیر ماست بر ما نازل کن. ربی إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر.

و آیا خدا، بنده‌های راستینش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا به حال خود رها خواهند شد؟ دفتر خاطرات حسن آقا؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ـ ظهر خبر رسید که موشک زمین به زمین به ساختمان جدید البنای وزارت خارجه بغداد، اصابت کرده است. صدای انفجار، مراسم جشنی را که صدامی‌ها بابت عقب‌نشینی نیروهای ایرانی راه انداخته بودند به هم زده و صدای انفجار موشک همراه صدای سخنران مراسم از رادیو پخش شده.

حسن آقا موشک را می‌سازد. اولین موشک جمهوری اسلامی ایران و بغداد را با آن می‌زند؛ درست بیخ گوش صدام را. جهان شوکه می‌شود. صدام کپ می‌کند. بیشتر شبیه معجزه است. بی‌بی‌سی خبرش را منتشر می‌کند: یک موشک دوربرد زمین به زمین به بغداد اصابت کرد که شدت انفجار آن به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها فاصله از محل انفجار، شنیده شده است.

ذوق‌زده می‌خوانم و می خندم و کتاب خط مقدم را ورق می‌زنم. دردها و رنج‌ها و صبوری‌های حسن آقا را. دلم روشن می‌شود از خواندنِ دو سالِ پربرکت از عمر یک مرد و آفرین می‌گویم به اراده‌ای که شبیه معجزه است. انگار که با او دوستی صمیمی شده‌ام. حالا در صفحه آخر کتاب ایستاده‌ام و آخرین جمله‌های نامه محسن رضایی به امام  را پس از شلیک موشکِ حسن آقا را آرام زمزمه می‌کنم: فرزندان پاسدار حضرت‌عالی ظرف مدت هفده روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشک‌ها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است. اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده؛ امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام بدهید، چرا که این کار به سال‌ها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.

کتاب را می‌بندم و روی سینه‌ام فشارش می‌دهم. راستی که معجزه است. و با خودم می‌گویم حال من چطور می‌توانم برای وطنم معجزه کنم؟ ما چطور می‌توانیم برای وطن‌مان، مثل حسن آقای طهرانی مقدم معجزه کنیم؟ آینده، چشم به راه معجزه ماست.

۰

یا رسول الله

معروف نیوز رهبری انقلاب

یا رسول الله

یا رسول الله

مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم

محمّد صلوات‌الله‌علیه‌وآله فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. قرآن کریم؛ سوره فتح؛ آیه ۲۹

لوح رسانه KHAMENEI.IR در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی در عملیات وعده صادق با رمز یا رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم منتشر شد.

۰

راه طولانی موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز

راه طولانی موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

راه طولانی موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هر زمان که اقتدار موشکی ایران به رخ جهانیان کشیده می‌شود یک نام آشنا از قبیله شهدا در پس ذهن هر ایرانی نقش می‌بندد. کسی که تلاش‌هایش از ابتدای دوران دفاع مقدس برای تقویت بنیه موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باعث شد تا امروز ایران به یکی از قدرت‌های موشکی دنیا تبدیل شود. موشک‌هایی که همین چند روز پیش با درنوردیدن آسمان ایران و عراق در پایگاه‌های اسرائیلی فرود آمدند تا آرزوی دیرینه مرد موشکی ایران در اولین روز‌های سال ۱۴۰۳ و در نبردی با رژیم صهیونیستی به حقیقت بپیوندد.

حاج «حسن طهرانی مقدم» همان مرد موشکی و پدر موشکی ایران کسی است که نامش با موشک گره خورده است. ایده تقویت قدرت موشکی ایران به بعد از عملیات‌های فتح المبین و بیت المقدس بازمی‌گردد که شهیدان حسن طهرانی مقدم و حسن شفیع زاده به این نتیجه رسیدند که سپاه باید توپخانه داشته باشد. تا آن روز سپاه در کنار ارتش از توپخانه آن‌ها استفاده می‌کرد.

راه دراز موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

استفاده از اسرای عراقی برای تکمیل اطلاعات فنی و تخصصی

تشکیل و توسعه توپخانه نیازمند برخی تخصص‌ها و ادوات بود. یگان توپخانه در اهواز با همت حسن شفیع زاده ساماندهی و شهید تهرانی مقدم در فروردین ۶۱ به سمت فرماندهی توپخانه منصوب شد. همه کار‌ها از توپ‌های غنیمت گرفته شده آغاز شد، سردار شهید غلامرضا یزدانی در این‌باره گفته است: «۹۰ درصد توپ‌های غنیمتی سالم و حتی بسیاری از آن‌ها آغشته به گریس کارخانه سازنده بودند. حجم این مهمات آن‌قدر بود که تا حدود ۹ ماه بعد ما مهمات توپخانه مورد نیاز خود را از زاغه‌های دشمن برداشت و مصرف می‌کردیم. سپاه به دست دشمن مجهز به بهترین سلاح‌ها، تجهیزات و مهمات روز دنیا شده بود که با آن‌ها علیه خودش می‌جنگید. جالب است هر جا که ازنظر اطلاعات فنی و تخصصی با مشکلی مواجه می‌شدیم، بلافاصله فرمانده آتش‌بار یا گردان همان سلاح را از اردوگاه اسرای عراقی به منطقه آورده و او خیلی دقیق همه‌چیز را برای نیرو‌های ما آموزش داده، به اردوگاه برمی‌گشت.»

راه دراز موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

اعزام به سوریه آغاز راه سخت موشک

رژیم بعث عراق در فاصله سال‌های ۶۲ تا ۶۷ با هدف درهم شکستن مقاومت مردم و به جبران شکست در جبهه زمینی، شهر‌های ایران را مورد هدف موشک و بمباران قرار داد. استفاده از موشک‌های فراگ و اسکاد بی روسی توسط عراق مسئولین را بر آن داشت تا برای مقابله به مثل حملات موشکی چاره‌اندیشی کنند. در این زمان با دو کشور لیبی و سوریه برای در اختیار گذاشتن موشک‌های اسکاد بی رایزنی صورت گرفت. دولت سوریه قبول کرد تا به نیرو‌های ایرانی برای استفاده از این موشک‌ها آموزش دهد. شهید طهرانی مقدم در این مقطع به عنوان فرمانده یگان موشکی، فرماندهی توپخانه را به شهید شفیع زاده سپرد تا به همراه دوازده نفر از نیرو‌های توپخانه در سوریه دوره‌های آموزشی تخصصی برای شلیک موشک را بگذراند. دوره سه ساله، اما به جهت اضطرار و نیاز در آن مقطع حساس با حضور اساتید سوری طی دو ماه برگزار شد.

در همین زمان معمر قذافی رهبر لیبی به دلیل اختلافات و رقابت با صدام حسین و کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس موافقت کرد تا تعدادی موشک و لانچر پرتاب آن را با خدمه لیبیایی به ایران اعزام کند. اولین محموله شامل ۲ لانچر و هشت فروند موشک بود که یکی از موشک‌ها توسط شهید تهرانی مقدم برای بررسی و مهندسی معکوس استفاده شد.

 ۲۱ اسفند ۶۳ اولین حمله موشکی ایران به پالایشگاه کرکوک در پاسخ به موشک باران شهر‌ها از سوی صدام انجام شد. تحت فشار‌های روسیه و کشور‌های عربی لیبی مستشاران نظامی خود را از ایران فرا خواند. لیبیایی‌ها قبل از رفتن اقدام به خرابکاری در سیستم‌های پرتاب موشک کردند تا ایران قادر به شلیک موشک نباشد و صدام با آگاهی از این ناتوانی ایران و عدم پاسخگویی بار دیگر موشک باران شهر‌ها را آغاز کرد غافل از اینکه شهید طهرانی مقدم و اعضای تیم موشکی با تعمیر سیستم‌های آسیب دیده و تلاش شبانه روزی موفق شدند اولین موشک به ستاد نیروی هوایی ارتش عراق را در دی سال ۶۵ شلیک کنند. 

توپخانه نیروی زمینی سپاه در دفاع مقدس، یک هزار و ۵۰۰ شهید و صد‌ها جانباز و سی آزاده و مفقود الجسد تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که برای همه آن‌ها از خداوند علو درجات را مسئلت می‌نماییم.

راه اندازی یگان موشکی با چاشنی امید و انگیزه

پس از اینکه در سال ۱۳۶۲ همه لشکر‌ها و تیپ‌های رزمی سپاه به یگان توپخانه مجهز شدند ضرورت تجهیز سپاه به موشک‌های دوربرد برای پاسخ گویی به شرارت‌های دشمن بعثی، تشخیص داده شد. آبان همان سال حسن طهرانی مقدم مأموریت راه‌اندازی فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه را برعهده گرفت. 

برنامه تولید موشک در کشور از سال ۶۵ با تلاش برای مهندسی معکوس اسکاد بی شروع شد. در همان سال شهید طهرانی مقدم به همراه تیمش شروع به ساخت لانچر پرتاب گر موشک کرد که در سال ۶۸ تولید اولین نمونه آن به ثمر رسید. تولید موشک در دو حوزه موشک‌های سوخت جامد و مایع بعد از پایان جنگ ادامه پیدا کرد و ا تلاش محققان و دانشمندان عرصه دفاعی و مدیریت شهید تهرانی مقدم در دهه ۷۰ موشک‌های شهاب ۲ با برد ۵۰۰ و نمونه اولیه شهاب ۳ با برد یک هزار و ۱۵۰ کیلومتر تولید و عملیاتی شدند.

راه دراز موشک‌های ایرانی از جبهه‌های دفاع مقدس تا سرزمین‌های اشغالی

موشک‌های مورد استفاده ایران در حمله به رژیم صهیونیستی 

ایران در شامگاه شنبه غرورآفرین بیش از ۳۰۰ پرتابه شامل ۱۸۵ پهپاد کامیکازه، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک بالستیک به سمت اسراییل شلیک کرد. موشک‌های کروز اساسا یک شبه هواپیمای بدون سرنشین با قابلیت کنترل هستند که تنها برای مأموریت تخریبی مورد استفاده قرار می‌گیرند و بسته به پیکربندی و وزن، بین ۸۰۰ تا سه هزار کیلومتر توانایی پیمایش دارند. توان پیمایش موشک‌های کروز قابلیت محدودسازی دارد. وظیفه یک موشک کروز، در حمل بمب انفجاری از یک مکان به یک مکان دقیق است. از این رو به این موشک‌ها نقطه‌زن هم می‌گویند. موشک «یاعلی»، «عاصف»، «سومار»، «هویزه»، «ابومهدی» و «پاوه» از جمله موشک‌های کروز هستند.

«شهاب ۱»، «شهاب ۲»، «شهاب ۳»، «فاتح ۱۱۰»، «قیام»، «زلزال بارشی»، «فاتح ۳۱۳»، «ذوالفقار»، «هرمز ۱ و ۲»، «قدر F»، «عماد»، «سجیل»، «خرمشهر»، «دزفول»، «فاتح مبین» و «رعد ۵۰۰» از جمله موشک‌های بالستیک ساخت کشورمان هستند. موشک بالستیک در حقیقت یک ماشین تحویل موشک - مولد، شامل سیستم رهیابی و محفظه حمل مهمات است که اساساً علیه اهداف زمینی و سطحی مورد استفاده قرار می‌گیرد. انواع گوناگون موشک‌های بالستیک معمولاً بر حسب برد طبقه‌بندی می‌شوند.

۰

پرونده کتاب «در کمین گل سرخ» صدق و اخلاص صیاد

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز

پرونده کتاب «در کمین گل سرخ» صدق و اخلاص صیاد

پرونده کتاب «در کمین گل سرخ» صدق و اخلاص صیاد

https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttps://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif در آستانه‌ی فرارسیدن روز ارتش جمهوری اسلامی ایران، هشتمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره‌ی امیر سپهد شهید علی صیادشیرازی و انتشار تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «در کمین گل سرخ» از سوی مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی در جوار مزار این شهید عزیز در گلزار شهدای بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها تهران برگزار شد. در جریان این مراسم آقای علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه‌های کشور طی مطلبی به «صدق و اخلاص» شهید صیاد شیرازی بر مبنای کتاب «در کمین گل سرخ» و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

* درباره‌ی شهید صیّاد شیرازی از زوایای مختلف می‌توان سخن گفت. با اینکه بیش از ۴۰ کتاب درباره‌ی زندگی و مجاهدت‌های آن سردار منتشر شده، به تصریحِ همرزمان و یاران وی هنوز ناگفته‌های بسیار در این زمینه باقی است و جای تولید آثار فرهنگی هنری که درخور شخصیت آن شهید باشد هنوز خالی است. در میان آثار منتشرشده‌ی مکتوب، البته کتاب «در کمین گل سرخ» اثری شاخص و برجسته است که با همکاری یاران آن شهید و به کوشش جناب محسن مؤمنی در طول سه سال تحقیق و تألیف، منتشر و تاکنون بیش از ۲۱ بار تجدید چاپ شده و مطالعه‌ی آن به همه‌ی اهل فرهنگ و قلم کشور و نیز به جوانان آینده‌ساز این کشور که مسئولیت اداره‌ی کشور را در گام دوم انقلاب اسلامی به دوش خواهند گرفت، توصیه می‌شود.
 
آنچه در این مقاله‌ی کوتاه ارائه می‌شود عمدتاً بر مبنای همین کتاب «در کمین گل سرخ» و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی شکل گرفته است.

علی صیّاد شیرازی در سال ۱۳۲۳ در جهانی همه شور و همه شر پا به این دنیا نهاد و در فروردین ۱۳۷۸ بعد از ۵۵ سال به عالم باقی پرواز کرد.

دوران زندگی، خدمت و مجاهدت وی از جهات مختلف قابل بررسی و الگوگیری است اما نگارنده‌ی این سطور، نکات خاصی را در زندگی پر خیر و برکت او برای جامعه‌ی ایران اسلامی مدّنظر قرار داده و مطالبی پیرامون این نکته‌ی خاص یعنی موضع و جایگاه صیّاد در برخی امور مورد مناقشه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حجّت بودن آن شهید بر حقّانیت جبهه‌ی متعهد انقلاب اسلامی تقدیم می‌کند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اختلاف نگرش‌هایی در برخی امور مربوط به مدیریت کلان کشور در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آمد که آثار آن اختلاف و تأثیر نگرش‌های مختلف و بعضاً متضاد گاه تا سال‌های متمادی در کشور ادامه یافت و هنوز هم برخی تبعات آن در جامعه دیده می‌شود. اگرچه درباره‌ی هر یک از این محورها گاه نظرات متعددی در جامعه اظهار می‌شد اما می‌توان همه‌ی آن نظرات را در دو جبهه‌ی گسترده صورت‌بندی و به دوگانه‌های نظری در اداره‌ی کشور تعبیر کرد.

* دوگانه اول: تعهد یا تخصص
با اینکه در نظر اول بر هر صاحب تدبیر و درایتی معلوم است که تعهد و تخصص هر دو برای اداره‌ی یک جامعه یا مدیریت هر بخش لازم است اما در فضای ملتهب پس از پیروزی انقلاب اسلامی این موضوع محل مناقشه‌ی بسیار بود، از طرفی انتظار مردم انقلابی و شخصیت‌های شاخص دوران مبارزات آن بود که امور اجرایی در دست انقلابیون قرار گیرد تا با روحیه و تفکر انقلابی، کمر همّت به جبران عقب‌افتادگی‌های کشور ببندند و از طرفی برخی از صاحب‌نظران که در میان آنان نیز کم‌وبیش افرادی با سابقه‌ی انقلابی دیده می‌شدند معتقد بودند اینک که با مجاهدت‌های مبارزان و حضور گسترده‌ی مردم و با رهبری الهی حضرت امام، انقلاب به پیروزی رسیده، وقت آن است که انقلابیون بسرعت صحنه‌ی مدیریتی کشور را به متخصصان امور در هر حوزه بسپارند تا امور کشور بر اساس تخصص اداره شود.

اما بی‌اعتمادی برخی انقلابیون به مدیران متخصص و بعضاً بدون روحیه‌ی انقلابی از سویی و نیاز کشور به مدیرانی انقلابی و متعهد که بتوانند در مقابل دشمنی‌ها و توطئه‌های استکبار جهانی که از پیروزی این انقلاب الهی زخم خورده بود، انقلاب و کشور را حفظ و حراست نمایند باعث شد تا نزاعی گسترده در کشور شکل بگیرد و دوگانه‌ی تخصص یا تعهد تا سال‌ها بر هر مسئله‌ی مدیریتی کشور در حوزه‌های گوناگون سایه بیفکند.

شهید صیّاد که از طرفی دوره‌های مختلف آموزشی و تخصصی را در داخل و خارج از کشور با موفقیت و درجات ممتاز طی کرده و از طرف دیگر برخوردار از معرفت دینی و ایمان عمیق قلبی و ملتزم به احکام و لوازم شرع بود، حجت بالغه‌ای بود بر اینکه توأم بودن تعهد و تخصص نه‌تنها ممکن بلکه برای اداره‌ی صحیح جامعه یک ضرورت بوده و هست. امروزه که با گذشت چهار دهه، ایران اسلامی از هزاران متخصص متعهد و مؤمن برخوردار است، شاید اختلافات آن ماه‌های نخستین جمهوری اسلامی بر سر اولویت تعهد یا تخصص در تصدّی مسئولیت‌ها باورکردنی نباشد، اما حضور افرادی چون شهید چمران و شهید صیّاد در آن روزها مظهر پیوند تعهد و تخصص در بالاترین سطوح و مایه‌ی دلگرمی دلسوزان نظام بود.

* دوگانه دوم: عقل یا دل، محاسبه یا توکل
صرفنظر از اختلافات ریشه‌دار اهل فلسفه و اصحاب عرفان در طول تاریخ بشر و دلایل هر یک بر ترجیح استدلال‌های عقلی یا درک و دریافت‌های باطنی و شهودی، این اختلافات در جریان انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سطوح مختلف مدیریتی کشور بروز کرد. در طول سالیان مبارزات همه‌ی ظواهر حاکی از اقتدار رژیم طاغوت پهلوی داشت، رژیم تا دندان مسلّحی که حتی به لقب ژاندارم منطقه نیز افتخار می‌کرد و هر ساله مبالغ هنگفتی به خرید تسلیحات نظامی از کشورهای پیشرفته جهان اختصاص می‌داد. از طرف دیگر با تجمیع سازمان‌های متصدی حفظ امنیت دیکتاتوری سلطنتی و تشکیل کمیته‌ی مشترک به اصطلاح ضد خرابکاری، هراسی عمومی در کشور ایجاد کرده بود تا جایی که اگر در گوشه‌ای چند نفر با هم صحبت می‌کردند بیم آن داشتند که یکی از جمع حاضر مأمور سازمان مخوف ساواک باشد.

کافی است به صدها کتابی که مراکز تحقیقاتی کشور در طول چهار دهه‌ی گذشته از اسناد و مکاتبات ساواک درباره‌ی شخصیت‌های انقلابی، مراجع، و مساجد منتشر کرده‌اند مراجعه شود تا معلوم شود گاه چند مأمور مؤظف به گزارش از یک جلسه یا هیئت مذهبی یا سخنرانی و محافل دانشگاهی بوده‌اند.

در چنان شرایطی مبارزه به قدری دشوار و احتمال سرنگونی آن نظام طاغوتی به اندازه‌ای ناچیز می‌نمود که برخی افراد از هر نوع مبارزه ناامید بودند و اقدام انقلابیون را مشت در برابر درفش می‌نامیدند. آری همه‌ی محاسبات ظاهری چنین نتیجه‌ای را نشان می‌داد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز عده‌ای بر اساس همین محاسبات ظاهری ایستادگی در برابر ابرقدرت‌های آن روز مخصوصا آمریکا را غیرقابل تداوم می‌پنداشتند، جنگ تحمیلی که شروع شد باز هم عده‌ای بر اساس محاسبه و مقایسه‌ی توانایی رژیم صدام و پشتیبانان منطقه‌ای و بین المللی از سویی و وضع نابسامان نیروهای مسلح کشور و نوپا بودن سپاه پاسداران از ادامه مقاومت ناامید بوده و در هر مرحله ولو در حالی که دشمن بخش وسیعی از سرزمین مقدس ایران را در اشغال داشت پیشنهاد صلح می‌دادند.

این محاسبات همه روزه از سوی برخی از صاحبنظران و حتی مدیران کشور بیان می‌شد اما در مقابل منطق دیگری نیز وجود داشت، این منطق که از همه بیشتر و برجسته‌تر توسط حضرت امام (ره) مطرح می‌شد هم براساس محاسبه بود اما در این محاسبه عوامل تاثیرگذاری متفاوت از محاسبات ظاهری در نظر گرفته می‌شد در این محاسبه امدادهای غیبی، قطعیت نصرت الهی به شرط ایمان و عمل مردم، همراه بودن خداوند در همه مراحل با مومنان، زوال قطعی جبهه باطل و پیروزی جبهه حق، هدایت الهی در مواقع حسّاس و بحران‌ها، تاثیر توجه و خلوص و دعا و توکل جبهه ایمانی از جمله عوامل موثر در محاسبات به شمار آمدند.

زندگی شهید صیّاد از نمونه‌های برجسته و عملی این نوع محاسبه است که در آن تضاد ظاهری عقل و دل برطرف شده و نه تنها مانعی برای یکدیگر محسوب نمی‌شوند که دستگیر یکدیگر در مخاطرات و واقعه‌ها می‌گردند.

اما مگر به راحتی و آسانی می‌توان به جایی رسید که درک و دریافت‌های باطنی و شهودی و امدادهای غیبی دست‌یافتنی باشد. مرکب مردان مرد را در سنگلاخ این بادیه پی‌ها بریده‌اند. تنها انسان‌هایی به این درجه از آگاهی معنوی دست می‌یابند و شایستگی انعکاس انوار ملکوتی را در دل پیدا می‌کنند به معجون معرفت و داروی اخلاص، سینه‌ی خود را از هر شائبه و ناخالصی زدوده باشند و آنگاه که از همه هواها و هوس‌ها و تمنیات دنیوی و میل به پست و مقام و زر و زور و شهوات خالی شدند آینه‌ای گردند در برابر انوار تابان معنویت.

چنین اخلاصی در هر بنده‌ای حاصل شود او را به مقام مخلصین نائل می‌سازد و سپس این اخلاص منشا خیرات و برکات برای دارنده آن در حیات دنیوی و اخروی و حتی در زمانی که از دنیا رفته است بر دیگران می‌گردد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بعد از گذشت چند روز از شهادت صیّاد شیرازی در دیدار با فرماندهان ارتش به اخلاص آن شهید و آثار آن اشاره می‌کنند:
«بنده وقتی به تلویزیون نگاه می‌کردم، سیل عظیم و خروشان جمعیت را می‌دیدم. من چند جا این حالت را دیده‌ام که یکی از آنها این‌جا بود. دیدم یک عامل معنوی اثر می‌گذارد و آن، اخلاص است. برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبی است؛ یعنی کار را برای خدا کردن و همان چیزی که مضمون عامیانه‌اش در شعری آمده است: «تو نیکی میکن و در دجله انداز». انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر می‌دهد. خدای متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد.» ۱۳۷۸/۱/۲۵

* دوگانه سوم: ابقاء ارتش یا انحلال آن
از اوایل سال ۱۳۵۷ و با رشد مبارزات مردمی علیه رژیم طاغوت، دو دیدگاه درباره‌ی ارتش در محافل مختلف مطرح بود و همین دو دیدگاه بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی مخصوصاً در همان ماه‌های اول اوج گرفت.

دیدگاه اول معتقد بود ارتش مجموعه‌ای غیر قابل اعتماد، غیر مؤمن و غیر انقلابی و در سطح فرماندهان متشکّل از افراد ضد انقلاب است. این دیدگاه مخصوصا از سوی سازمان منافقین و برخی از گروهک‌های جریان مارکسیستی مطرح و مطالبه‌ای دایر بر انحلال ارتش تبلیغ و ترویج می‌شد. در جبهه‌ی انقلاب اسلامی نیز این دیدگاه که ارتش به دلیل حضور فرماندهان عالیرتبه وابسته به نظام طاغوت قابل اعتماد و اتکاء نیست و حتی اگر انحلال آن به مصلحت نباشد باری می‌توان به ادغام آن با نیروی نظامی انقلابی که معمولاً پس از پیروزی انقلاب‌های مردمی تشکیل می‌شوند اندیشید.در این طیف تحلیل‌های ضعیف و خوش بینانه در برخی مسئولان طراز اول کشور کار را به جایی رساند که حتی به سمت لغو خرید تجهیزات نظامی و بازگرداندن هواپیماهای جنگی به کشورهای فروشنده آن، حرکت کردند.

پدیده‌ی عجیب آن روزها هم جهتی غایی دو طرف طیفی بود که یک طرف آن با قصد باقی نگهداشتن مستشاران نظامی آمریکا در کشور با تغییر نام را داشت و یک سر طیف خواهان انحلال کامل ارتش بود و نتیجه‌ی جبری هر دو طرح فروپاشی ارتش بود با این تفاوت که در طرح اول ماهیت ارتش هرگز به جبهه‌ی انقلاب اسلامی نزدیک نمی‌شد و در طرح دوم با انحلال ارتش انقلاب اسلامی از داشتن چنین پشتوانه‌‌ای محروم می‌ماند.اما در کوران این نظرات متعدد یک دیدگاه خاص نیز مطرح بود که این نظر اولاً توسط حضرت امام و در مرحله‌ی بعد توسط حضرت آیه الله خامنه‌ای که عضو شورای انقلاب و سپس نماینده‌ی حضرت امام و نیز نماینده‌ی شورای انقلاب در شوراها و سازمان‌های نظامی کشور بودند دنبال می‌شد.

این دیدگاه معتقد بود اولاً بدنه‌ی ارتش از فرزندان همین مرز و بوم تشکیل شده که فطرتاً اهل دین و علاقمند به کشور و مردم خود می‌باشند. ثانیاً در میان درجه‌داران و فرماندهان رده‌های میانی ارتش نیز عناصر مؤمن و علاقمند به دین و انقلاب و کشور فراوان‌اند.

این دیدگاه البته قبول داشت که برخی از فرماندهان رده‌ی بالای ارتش عناصری وابسته به رژیم پهلوی و فاصله گرفته از دین و معنویت بوده‌اند که همین‌ها در جریان انقلاب اسلامی دستور کشتار مردم در تظاهرات‌ها را دادند و برخی از آنها افراد تا ماه‌ها پس از پیروزی انقلاب در فکر کودتا و بازگرداندن رژیم طاغوت بودند و برخی از همین‌ها قبل یا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کشورهای غربی گریخته و بعضا تا سال‌ها در فکر خام فروپاشی نظام نوپا و بازگشت رژیم طاغوت بودند.

شهید صیّاد شیرازی در این بحث نیز نمونه‌ی دقیق،کامل و جامعی از درجه‌داران ارتش بود که اولاً براساس لیاقت، توانایی و مهارت‌های کسب شده در ارتش رشد کرد و در عین حال حتی یک قدم از التزام به معارف و احکام دینی عقب‌نشینی نکرد و با شایستگی‌ کامل ضمن قاطعیت در فرماندهی توانست قلوب درجه‌داران و سربازان تحت امر خود را صید کمند محبت خود کند و کرامت انسانی و اخلاقی خود را به عنوان نمونه‌ای از فرماندهان متخصص و متعهد ارتش جمهوری اسلامی به ظهور برساند.

* دوگانه چهارم: ولایت‌پذیری، ولایت‌پذیری مشروط یا ولایت‌گریزی
یکی از تفاوت‌های مهم نظام اسلامی با دیگر نظام‌ها ویژگی‌ها و شرایط رهبر و زمامدار جامعه است، برخلاف جوامع و نظام‌های دیگر که غلبه‌ی قهری یا موروثی یا رأی نخبگان یا رأی مردم شرط اصلی و کافی برای زمامداری است در نظام اسلامی تقوی و عدالت از شرایط اصلی و مقدّم بر اقبال عمومی یا رأی خواص و نخبگان است به همین جهت ولایت رهبر نظام اسلامی ولایتی الهی و بر اساس اصول و قواعد مکتبی است و پذیرش چنین ولایتی برای آحاد جامعه چنین نظامی نیز براساس مبانی عقلی، دینی و فطری است و لذا حرکت در جهت مسیر تعیین شده از سوی رهبری نظام برای معتقدان به این مکتب علاوه بر جنبه‌ی عقلی و سازمانی، جنبه‌ی دینی نیز دارد.

اما برخی از افراد و نیز نخبگان و حتی مدیران و مسئولان کشور لزوماً به چنین قاعده و لوازم و تبعات آن معتقد نیستند هر چند معتقدان به این اصل در میان مردم و مدیران بسیارند اما هستند معدود مدیران و نخبگانی که تنها در مواردی قائل به تبعیت از رهبری نظام هستند که آن موضوع کاملاً از نظر شخص آنان معقول و مستند، باشد به تعبیر دیگر حکم رهبری تا جایی مقبول این نوع افراد است که مطابق با تشخیص و سلیقه و علاقه‌ی آنان باشد و گرنه با ده‌ها توجیه، عدم تبعیت و همراهی خود را نشان می‌دهند.

ماجرای طولانی تقسیم و تفکیک اوامر و نظرات حضرت امام از سوی برخی به مولوی و ارشادی حاکی از همین تفاوت دیدگاه‌ها بود که سال‌های سال باعث تشدید اختلاف میان نخبگان، مدیران و حتی گروه‌هایی از مردم شد و آثار آنان با تعابیر و تبیین‌های دیگر تا این روز و روزگار نیز ادامه یافته است.

حال خواننده جوان آگاه و بصیر را دعوت می‌کنم تا سطر سطر کتاب در کمین گل سرخ را بخواند و ببیند چگونه شهید صیّاد با برخورداری از بالاترین علوم و تخصص نظامی و با وجود ده‌ها نشانه و دلیل برای حقّانیت در برخی حوادث، در مقابل حکم و نظر امام بدون هیچ اعتراض و مخالفت تسلیم محض است و دلخوری و ناراحتی طبیعی ناشی از برخی برخوردها، باعث نمی‌شود تا او به انزوا پناه ببرد بلکه با همان روحیه و اعتقاد و عشق و ایمان به انجام وظیفه می‌پردازد، برای صیّاد خدمت به نظام و انجام تکلیف مهم است در هر سطح و جایگاه با هر درجه نظامی یا بدون آن، در سطح فرماندهی یا بدون آن.

در طول چهار دهه از نظام جمهوری اسلامی بارها شاهد آن بوده‌ایم که برخی با برکناری از مدیریت‌های بسیار پایین‌تر از آنچه در مرحله‌ای درباره‌ی شهید صیّاد رخ داد با اصل نظام و انقلاب وداع و حتی بعضاً جلای وطن کردند و زندگی در جامعه غیر دینی کشورهای غربی را به حیات در سرزمین مقدس ایران ترجیح دادند و نشان دادند که حضور و حمایت و فعالیت آنان در خدمت به مردم و نظام صرفاً مشروط به برخورداری از فلان مسئولیت و بهمان شرایط بوده، اما سبک زندگی و خدمت صیّاد با این شرط و شروط نسبتی ندارد، او بر اساس معارف مکتبی و ایمان خالص قلبی خود عمل می‌کرد و برایش فرقی نمی‌کرد فرمانده باشد یا درجه‌دار یا مشاور، او خود را صرفاً در نسبت با ولی خود تعریف می‌کرد. برای شناخت دقیق این روحیه و بینش بنگرید به یادداشتی که با عنوان " اولین روز خدمت به اسلام در غیبت امام خمینی رضوان الله علیه " در روزهای بعد از شنیدن خبر ارتحال حضرت امام می‌نویسد:

«ای داد بر من، خدایا این نعمت عظیمت از دستمان برفت و قدرشان را ندانستیم. خدایا پیر جماران برای بی توجهی های ما، نفاق‌ها و تفرقه‌های ما، پشت گوش انداختن نصایحش، ناشکری ها، ناسپاسی‌های ما در راه خدا و غفلت ها و سستی‌هایمان،... خون گریید. و اکنون او به ملکوت اعلی پیوسته و ما هم چنان زنده ایم. ولی خدایا آن‌قدر به لطف و کرم تو این بنده‌ی صالحت، این نایب برحق امام زمان علیه السلام برایمان ذخیره و سرمایه باقی گذاشته است که اگر همت کنیم و اگر تقوا پیشه کنیم، اگر هوشیار باشیم، اگر وفاداری در راه خدا و ولایت نشان دهیم این طور نیست که در این راه باز بمانیم اگر خمینی نیست خدای او هست.
 - حال بیشتر می‌فهمیم طعم انتظار امام زمان عج کشیدن یعنی چه؟ یا امام زمان، این سرباز کوچکت را که آرزویش این است که لیاقت و صلاحیت سربازی تو را داشته باشد، یاری کن.
- از امروز نیت من، تلاش من، همت من در خدمتگزاری به این عزیز می‌بایستی مضاعف گردد. زیرا که دیگر پیر جماران نداریم.
- خدایا بر تقوایم، اخلاصم، استقامتم در راهت بیفزا تا با به زنجیر کشیدن نفس اماره با روحیه بسیجی ، به امت اسلامی و حکومت اسلامی و مملکت اسلامی و انقلاب اسلامی خدمت کنم.» (کتاب در کمین گل سرخ ، صفحه ۳۷۹)
و در جای دیگر چنین می‌گوید:
«عظیم‌ترین نعمت خدا را نعمت عظیم ولایت می‌دانم و استحکام در پیوند با ولایت را ضمانت‌بخش هدایت و عاقبت به خیری می‌پندارم.» (کتاب در کمین گل سرخ ، صفحه ۷۳)

* دوگانه پنجم: مدیریت بدون بهره‌گیری از امتیازات، مدیریت با حداکثر بهره‌گیری از امتیازات
حتی با گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و با وجود زنده بودن خاطره‌ی روشن ساده‌زیستی حضرت امام و با وجود سبک زندگی ساده و دور از کمترین تجمّل رهبر معظم انقلاب اسلامی هنوز هم هستند مدیرانی که در حوزه‌های مختلف و مشاغل مختلف نظام به محض تصدّی مسئولیت و به بهانه‌های مختلف نظیر شأن مدیر و لزوم وجهه‌ی مدیریتی اجازه می‌دهند تا روح و شخصیت‌شان مرکوب و مسحور و مقهور عنوان‌های موقّت و زودگذر شود و با فاصله‌گیری از زیردستان و بهره‌مندی کامل از امتیازات مادی و معنوی مسئولیت‌ها سند مردود بودنشان در مدیریت نظام اسلامی را گواهی نمایند.

این بلیه و عارضه‌ی مهلک گاه از شخص مدیر نیز فراتر می‌رود و فرزندان و خویشان و نزدیکان سیاسی و حزبی آنان را نیز شامل می‌شود و پدیده‌ای زشت و نفرت انگیزی چون آقازاده‌های مرفه بی‌صلاحیت دارای امتیازات و امکانات فراوان که از ناحیه بیت المال عمومی کشور فراهم شده به وجود می‌آید.

اما همچنان غلبه کمّی و کیفی مدیران و مسئولان و فرماندهان این کشور با مدیران متعهّد و انقلابی و ساده‌زیست و مردمی است و به چشم آمدن معدود این دین به دنیا فروختگان‌های لکّه‌های کوچک سیاهی را می‌مانند که با این که معدود و حقیرند اما در یک پرده سفید و روشن، به چشم می‌آیند.

زندگی شهید صیّاد به وضوح نشان می‌دهد مشی او فرسنگ‌ها با کسانی که مدیریت و سابقه خدمت را وسیله‌ای برای بهره‌مندی حداکثری از بیت المال و امتیازات می‌دانند فاصله دارد. ماجرای اقدام دوستان و همکاران صیّاد برای تهیه منزلی برای او و خانواده‌اش و برخورد عتاب آلود و تند صیّاد و برگرداندن آن بنا که در کتاب در کمین گل سرخ بیان شده مصداق این سبک حیات طیبه‌ی صیّاد است. به پایان آن ماجرا در این نامه‌ی شهید توجه کنید:
« ... اکنون در وضعیتی قرار دارم که احساس می کنم به ازای رسیدن به مسکن بهای گرانی را دارم می پردازم آن هم ثمره همه مجاهدتهای فی سبیل اللهی (که اگر خداوند آن را تأیید فرماید) که قلبم رضایت نمی دهد چنین شود. لذا با توجه به این که خدا می‌داند نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی از جمهوری اسلامی نمی‌دانم بلکه همچنان مدیون هستم و باید تا روزی که نفس در بدن دارم عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم. قاطعانه اقدام فرمایید که: " ساختمان نیمه کاره مسکن این‌جانب را از طرف بنیاد شهید تحویل گرفته و فقط مخارجی را که اضافه بر وام واگذاری (مبلغ چهارصدهزارتومان) هزینه شده است به ما پرداخت نمایند تا به صاحبانش مسترد نمایم.» (کتاب در کمین گل سرخ ، صفحه ۳۶۶)

می‌توان این دوگانه‌ها را ادامه داد و نقش شهید صیّاد را در حوزه‌های دیگر نیز بررسی کرد اما برای خودداری از اطاله کلام این مقاله را با ذکر یکی از عوامل مؤثر در نگرش و رفتار و در یک کلام سبک زندگی و حیات طیبه‌ی آن سردار شهید به پایان می‌برم.

از خلال خاطرات همرزمان، دوستان، خانواده و نیز گفته‌های آن شهید و کتبی که درباره‌ی ایشان منتشر شده و مخصوصا کتاب در کمین گل سرخ که به قلم زیبا و هنرمندانه‌ی برادر انقلابی و متعهد جناب محسن مؤمنی تدوین و منتشر شده مهم‌ترین عامل مؤثر در تکوین شخصیت و ثبات قدم و ایستادگی و استقامت اهل نماز بودن و انس آن شهید عزیز با نماز است.

نماز برای صیّاد نه صرفاً یک عمل عبادی تکلیفی که یک پناهگاه، سنگر، حامی، عامل ترقّی، عنصر رهایی بخش، تکیه‌گاه مطمئن، و یک نردبان ترقّی روحی و معنوی است.

به همین جهت ادای نماز برای او مانند تنفّس است که اگر قطع شود حیات وی به پایان می‌رسد.در خاطرات دوره‌ی تکاوری بسیار سخت و طاقت‌فرسا که هر روز از ۵/۳ بامداد آغاز و تا ساعت ۲۴ ادامه داشت و با شرایط گرما، کمبود تغذیه، کم‌خوابی، خستگی مفرط، آب آوردن زانوها که هر روز تعدادی از شرکت‌کنندگان در دوره را به انصراف از آموزش و ترک دوره مجبور می‌کرد، شهید چنین می‌گوید:
«همه لحظه لحظه لاغرتر می‌شدند، ضعیف‌تر می‌شدند ولی ما البته هم‌چنان جلو می‌رفتیم. چند بار موقع نماز صبح سر سجده خوابم گرفته بود، از آن خواب‌هایی که وضو باطل می‌شود. می‌رفتم وضو می‌گرفتم و می‌امدم نماز را از سر می‌گرفتم. از شدت خستگی و کم‌خوابی طاقت‌فرسا بود، ولی خوب نماز می‌امد جلو و چه برکتی داشت این نماز!» (کتاب در کمین گل سرخ ، صفحه ۳۵)

در ماجرای آموزش جنگ سرنیزه و تمجید تیمسار وقت از نحوه آموزش شهید و سربلندی وی در آن واقعه خود شهید عامل سربلندی را چنین بیان می‌کند:
«حالا این عزت‌ها از کجا بود؟ از آن نماز بود، چون هم‌چنان به آن تمسک داشتم و حاضر هم نبودم از آن دست بکشم.» (کتاب در کمین گل سرخ ، صفحات ۴۲ تا ۴۶ )

در بخش دیگری از همین کتاب در شرح چگونگی یافتن همسر مطلوب و ازدواج خود چنین می‌گوید:
«خدای متعال در زندگی دستم را خیلی گرفت. در بعد ازدواج ، من در شهرستان‌های مختلف هم بودم، دنبال ازدواج هم بودم، ولی هر کسی معرفی می‌شد همان وضع ظاهرش را که می‌دیدم احساس می‌کردم نمی‌توانم با او زندگی کنم. این از جاهایی بود که نماز در زندگی من نقش ایفا می‌کرد چون فقط نماز را داشتم و آگاهی‌ام محدود بود و معرفتم کم بود. این نماز همه‌جا مرا عجیب مراقبت می‌کرد؛ همین جا هم همین‌طور.» (کتاب در کمین گل سرخ، صفحات ۵۲ الی ۵۳)

صفحات ۸۰ تا ۸۲ ماجرای مباحثه و محاجّه شهید صیّاد با تیمساری که او را بخاطر نماز خواندن شهید در زمان نگهبانی مورد اعتراض قرار داده بود از بخش‌های خواندنی کتاب است.این چند نمونه و گفته‌ها و ناگفته‌های بسیار از این دست نشان می‌دهد که :
تا دیده‌ات ز پرتو اخلاص روشن است
انوار حق زچشم تو پنهان نمی‌شود.(۱)
آری سردار رشید اسلام شهید علی صیّاد شیرازی از انسان‌هایی بود که صید محبت و ولایت و عبادت شدند و سرانجام خود قلب‌های پاک و مطمئن جوانان اینده‌ساز مکتب حیاتبخش اسلام ناب محمدی(ص) و نظام مقدس جمهوری اسلامی را صید اخلاص و صدق و صفای باطن خود کردند.
وه چه صیّادی که هر صیدی که زخمی از تو یافت
سر به دنبال تو دارد تا بود جان در تنش.(۲)
 

۱. پروین اعتصامی
۲. عرفی شیرازی
۰

امام خامنه‌ای در خطبه‌های نماز عید فطر: رژیم خبیث صهیونیستی اشتباه کرد و باید تنبیه شود

معروف نیوز رهبری انقلاب

امام خامنه‌ای در خطبه‌های نماز عید فطر: رژیم خبیث صهیونیستی اشتباه کرد و باید تنبیه شود

امام خامنه‌ای در خطبه‌های نماز عید فطر: رژیم خبیث صهیونیستی اشتباه کرد و باید تنبیه شود

رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از اقامه نماز عید فطر در خطبه‌های این نماز، عید سعید فطر را به همه امت اسلامی و به ملت عزیز ایران و به نمازگزاران تبریک و تهنیت گفتند و فرمودند: ضیافت الهی در این یک ماه شامل حال همه آحاد امت اسلامی بود و ملت عزیز ایران نیز از این ضیافت الهی حداکثر استفاده را بردند.

امام خامنه‌ای با بیان اینکه معنویت ماه مبارک رمضان جشن‌های اول سال شمسی و آغاز فروردین را متبرک کرد، فرمودند: جلوه قرآن در سراسر کشور در این ماه چشم‌گیر بود و یکی از نقاط برجسته ماه رمضان امسال بحمد الله گسترش تلاوت قرآن در بین اقشار مختلف در سراسر کشور بود و رسانه‌ ملی هم در ارائه این پیشرفت بزرگ نقش ایفا کرد.

معظم‌له با شکرگزاری نسبت به انس گرفتن روز افزون مردم با قرآن افزودند: محافل دعا، ذکر، تضرع و مناجات در سرتاسر ماه رمضان به ویژه در لیالی قدر جلوه‌های دیگری از معنویت این ماه عزیز بود و ضیافت الهی را برای مردم عزیز ما زیباتر و مطلوب‌تر کرد  و مردم توانستند از این ضیافت استفاده کنند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی اظهار داشتند: ماه مبارک رمضان فرصت بزرگی است و از این فرصت خیلی‌ها بیشترین استفاده را کردند و آحاد ملت هم به حمدالله استفاده بردند و توصیه ما این است که این ذخیره معنوی را برای خود حفظ کنید؛ بویژه جوان‌های عزیز ما که بحمدالله میل به ذکر و دعا و دینداری دارند.

امام خامنه‌ای خاطرنشان کردند: آنچه امسال به بنده خبر داده می‌شد این بود که گاهی تظاهر به روزه‌خواری در برخی معابر شهرها دیده شد. یقیناً نظام جمهوری اسلامی در صدد آن نیست که افراد را به زور وادار به دین داری کند اما در مقابل هنجار شکنی دینی وظیفه دارد و نباید کوتاهی کنیم و آمران به معروف و ناهیان به منکر،  مسئولین و آحاد مردم باید در این رابطه وظیفه خود را انجام دهند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه دوم نماز، با اشاره به حوادث غزه و جنایات رژیم صهیونیستی در قتل عام مردم فلسطین فرمودند: امسال حوادث خون بار غزه کام مسلمانان درسراسر جهان را در ماه رمضان امسال تلخ کرد. لعنت خدا بر رژیم غاصب صهیونیستی که در این ماه مبارک نه تنها دست از کشتار زنان، کودکان و مردم بی‌دفاع  برنداشت بلکه آن را تشدید کرد.

معظم‌له با انتقاد از عملکرد دولت‌های غربی در قبال همراهی با صهیونیستها گفتند: دولت‌های غربی در طول سالهای متمادی همواره رژیم غاصب را کمک و پشتیبانی کردند و در محافل جهانی انواع و اقسام کمک‌ها را نسبت به او داشتند. حق این بود که در این فاجعه می‌آمدند و جلوی او را می‌گرفتند اما آنها به وظیفه خود عمل نکردند. البته برخی به شکل زبانی یک چیزی در حمایت از مردم گفتند اما در عمل نه فقط مانع نشدند بلکه بسیاری از آنها کمک هم کردند. مخصوصاً دولت‌های مستکبر و ظالم آمریکا و انگلیس.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با بیان اینکه دولت‌های غربی در حوادث امسال ذات شریر تمدن غربی را علناً به دنیا نشان دادند، افزودند: ما و منتقدین تمدن غربی بارها تکرار می‌کردیم که این تمدن بر پایه شرارت و عناد با معنویت و ارزش‌های معنوی بنا شده است و از او انتظاری غیر از این نمی‌توان داشت اما در حوادث این 6 ماه گذشته در غزه خودِ دولت‌های غربی این ذات شریر را در مقابل چشم همه دنیا قرار دادند و نشان دادند که این تمدن چه تمدنی است. کودک را در آغوش مادر و بیمار را در بیمارستان کشتند. زورشان به مردان مقاومت نمی‌رسد در مقابل، به جان پیرمردها و خانواده‌ها و کودکان و زنان می‌افتند. کجا هستند آن کسانی که آهنگ ناهنجارشان درباره حقوق بشر گوش جهان را کر می‌کند. آیا اینها بشر نیستند و حقوق ندارند؟

امام خامنه‌ای با اشاره به حمله هوایی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در مشق تصریح کردند: خود رژیم خبیث که سرتاسر خطا و شرارت است، یک خطای دیگر بر خطاهای خود افزود و آن حمله به کنسولگری ایران در سوریه بود

معظم‌له خاطرنشان کردند: کنسولگری و دستگاه‌های سفارت، به منزله خاک آن کشور است. وقتی به کنسولگری ما حمله می‌کنند مثل این است که به خاک ما حمله کردند و این عرف دنیا است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید کردند: رژیم خبیث در این قضیه اشتباه کرد و تنبیه خواهد شد. ما البته داغدار شهیدانمان شدیم. این شهیدان از قبیل شهید زاهدی، شهید رحیمی و دیگر یارانشان عاشق شهادت بودند و چیزی از دست ندادند خوشا به حالشان. اینها کسانی بودند که عمری به دنبال شهادت دویدند.

امام خامنه‌ای فرمودند: ما با شهادت این عزیزان داغدار شدیم اما آنها کامیاب شدند و توانسند به مقصود خود برسند. هم آنها و هم شهدای امنیت در بلوچستان؛ جوانان عزیزی که از مرزهای کشور حفاظت می‌کنند. ملت داغدار اینها است. خدای متعال به ملت ایران صبر بدهد و ملت ایران را به همه آرزوهای ملی و مردمی خود برساند.

معظم‌له در پایان با تاکید بر وحدت کلمه فرمودند: مردم عزیز، فعالان اجتماعی، رسانه‌ای و سیاسی بدانید توفیق در وحدت کلمه ملت ایران است. اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی داشته باشید، اشکالی ندارد اما درگیری و یقه گیری،‌ دو دستگی‌ها و درست کردن دو گروه‌ جعلی به زیان کشور، دین شما و دنیای شما است.

۰

خط حزب‌الله ۴۳۹ | چگونه ذخیره رمضان را حفظ کنیم؟

معروف نیوز رهبری انقلاب

خط حزب‌الله ۴۳۹ | چگونه ذخیره رمضان را حفظ کنیم؟

* شماره چهارصد و سی‌ و نهم هفته‌نامه خط حزب‌الله، با عنوان «چگونه ذخیره رمضان را حفظ کنیم؟» منتشر شد.

* نشریه خط حزب‌الله، به مناسبت در پیش بودن عید سعید فطر، توصیه‌های رهبر انقلاب درباره حفظ سرمایه‌های معنوی حاصل از ماه رمضان را بازخوانی کرده است.

* اطلاع‌نگاشت این شماره خط حزب‌الله، با عنوان «گام‌بزرگ برای محو غده سرطانی» نگاهی گذرا به حماسه طوفان‌الاقصی در بیانات رهبر‌انقلاب اسلامی، داشته است.

* شماره‌ این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهیدان راه قدس، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، سرلشکر پاسدار محمدهادی حاجی رحیمی، حسین امان‌اللهی، سید مهدی جلادتی، محسن صداقت، علی آقا بابایی و سید علی صالحی روزبهانی، تقدیم می‌شود.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)