نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۵ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

۰

در حسرت گاو شیرده

معروف نیوز رهبری انقلاب

در حسرت گاو شیرده

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «آمریکا با ایران قوی مخالف است، با ایران مستقل مخالف است... با جمهوری اسلامی عمیقاً دشمنند، در این شکی نیست. اما بدون جمهوری اسلامی هم، با ایرانی که قوی باشند مخالفند، با ایرانی که مستقل باشد مخالفند، آنها ایران دوران پهلوی را دوست دارند، گاو شیرده. مطیع اوامر آنها که شاه مملکت در یک تصمیم ناچار بشود سفیر انگلیس یا سفیر آمریکا را بخواهد از او کسب تکلیف بکند.» ۱۴۰۱/۷/۱۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «در حسرت گاو شیرده» را منتشر میکند.

 

۰

اطلاع‌نگاشت | جوان امیدوار ایرانی

معروف نیوز رهبری انقلاب

اطلاع‌نگاشت | جوان امیدوار ایرانی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح (۱۴۰۱/۰۷/۱۱) به جریان تبلیغاتی دشمن مبنی بر ناامیدی جوان ایرانی اشاره کردند و برخی از حرکتهای درخشنده نسل جوان در میدانهای مختلف را نام بردند که در این اطلاع‌نگاشت مرور میشود.

۰

حاکمیت توحید و عدالت

معروف نیوز رهبری انقلاب

حاکمیت توحید و عدالت

مروری بر خصوصیات دوران ظهور و حکومت مهدوی(عج)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دورانِ ظهور حضرت مهدی سلام‌الله‌علیه را آغازی برای زندگی حقیقی بشر می‌دانند. «خط حزب الله» به مناسبت سالروز آغاز امامتِ امام‌زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف خصوصیات دوران ظهور و حکومت مهدوی و ثمرات آن را براساس بیانات رهبر انقلاب بازخوانی می‌کند.

* آغاز حیات مطلوب بشر
این‌جور نیست که وقتى به آنجا [دوران ظهور حضرت مهدى ؟س؟] رسیدیم، یک حرکت دفعى انجام بگیرد و بعد هم تمام بشود؛ نه، آنجا یک مسیر است. در واقع باید گفت زندگى اصلى بشر و حیات مطلوب بشر از آنجا آغاز میشود و بشریّت تازه مى‌افتد در راهى که این راه یک صراط مستقیم است و او را به مقصد آفرینش میرساند؛ «بشریّت» را میرساند، نه آحادى از بشریّت را، نه افراد را، مجموعه‌ها را میرساند. ۱۳۹۳/۳/۲۱

* پیروزی نهایی حق
در خلقت بشر و تاریخ طولانی بشریت حقیقتی وجود دارد و آن حقیقت این است که این ستیزه‌ی میان حق و باطل، یک روز به سود حق و به زیان باطل پایان خواهد گرفت و از آن روز به بعد دنیای حقیقی بشر، زندگی مطلوب انسان، آغاز خواهد شد که در آنجا ستیزه‌گری مفهوم مبارزه نیست، مبارزه برای تسابقِ در خیرات است. ۱۳۸۷/۵/۲۷

* جامعه‌ی توحیدی و حاکمیتِ معنویت
آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همه‌ی انبیاء، همه‌ی بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداخته‌ی بر اساس عدالت و با استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ یک چنین دورانی است دیگر، دوران ظهور حضرت مهدی ؟عج؟. دوران جامعه‌ی توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیاء برای این آمدند. ۱۳۹۰/۴/۱۸
 
* استقرار عدالت در عالم
برجسته‌ترین شعار مهدویّت عبارت است از عدالت. مثلاً در دعای ندبه وقتی شروع به بیان و شمارش صفات آن بزرگوار میکنیم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهّرش، اوّلین جمله‌ای که ذکر میکنیم، این است: «این المعدّ لقطع دابر الظّلمه، این المنتظر لاقامة الأمت و العوج، این المرتجی لأزالة الجور و العدوان»؛ یعنی دل بشریت می‌تپد تا آن نجات‌بخش بیاید و ستم را ریشه‌کن کند... یا در زیارت آل یاسین وقتی خصوصیات آن بزرگوار را ذکر می‌کنید، یکی از برجسته‌ترین آنها این است که «الّذی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً». انتظار این است که او همه عالم - نه یک نقطه - را سرشار از عدالت کند و قسط را در همه جا مستقر نماید. در روایاتی هم که درباره آن بزرگوار هست، همین معنا وجود دارد. بنابراین انتظار منتظران مهدی موعود، در درجه اوّل، انتظار استقرار عدالت است. ۱۳۸۱/۷/۳۰

* حکومتِ صددرصد مردمی
حکومت آینده حضرت مهدی موعود ، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمانها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد. ۱۳۸۱/۷/۳۰

* برقراری صلح و امنیت کامل
باید سعی کنید تا زمینه را برای آن‌چنان دورانی [دوران ظهور امام زمان ؟عج؟] آماده کنید؛ دورانی که در آن، ظلم و ستم به هیچ شکلی وجود ندارد؛ دورانی که در آن، اندیشه و عقول بشر، از همیشه فعالتر و خلاقتر و آفریننده‌تر است؛ دورانی که ملتها با یکدیگر نمیجنگند؛ دستهای جنگ‌افروز عالم - همانهایی که جنگهای منطقه‌یی و جهانی را در گذشته به راه انداختند و می‌اندازند - دیگر نمیتوانند جنگی به راه بیندازند؛ در مقیاس عالم، صلح و امنیتِ کامل هست؛ باید برای آن دوران تلاش کرد. قبل از دوران مهدی موعود، آسایش و راحت‌طلبی و عافیت نیست. در روایات، «واللَّه لتمحّصنّ» و «واللَّه لتغربلنّ» است؛ بشدت امتحان میشوید؛ فشار داده میشوید. امتحان در کجا و چه زمانی است؟ آن وقتی که میدان مجاهدتی هست. قبل از ظهور مهدی موعود، در میدانهای مجاهدت، انسانهای پاک امتحان میشوند؛ در کوره‌های آزمایش وارد میشوند و سربلند بیرون می‌آیند و جهان به دوران آرمانی و هدفىِ مهدی موعود روزبه‌روز نزدیکتر میشود؛ این، آن امید بزرگ است. ۱۳۷۰/۱۱/۳۰

* دوران بُروز تمام استعدادهای بشر
جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است؛ این بروبرگرد هم ندارد... همه انبیا و اولیا آمده‌اند تا انسان را به آن بزرگراه اصلی‌ای سوق دهند که وقتی وارد آن شد، بدون هیچ‌گونه مانعی تمام استعدادهایش میتواند بُروز کند. انبیا و اولیا این مردم گم‌گشته را مرتّب از این کوه و کمر و دشتها و کویرها و جنگلها به سمت این راه اصلی سوق دادند و هدایت کردند. هنوز بشریّت به نقطه شروع آن صراط مستقیم نرسیده است؛ آن در زمان ولیعصر  محقّق خواهد شد. ۱۳۷۹/۹/۱۲

* استفاده از برکات زمین بدون خسارت
دوره ولىّ‌عصر ، دوره آغاز زندگی بشر است؛ دوره پایان زندگی بشر نیست. از آن‌جا حیات حقیقی انسان و سعادت حقیقی این خانواده عظیم بشری تازه شروع خواهد شد و استفاده از برکات این کره خاکی و استعدادها و انرژیهای نهفته در این فضا، برای انسان - بدون ضرر، بدون خسارت، بدون نابودی و ضایع کردن - ممکن خواهد شد. ۱۳۷۹/۱۲/۲۴

* جهانی بدون زورگویی
«ما منتظریم»، یعنی این امید را داریم که با تلاش و مجاهدت و پیگیری، این دنیایی که به وسیله‌ی دشمنان خدا و شیاطین، از ظلمات جور و طغیان و ضعیف‌کشی و نکبت حاکمیت ستمگران و قلدران و زورگویان پُرشده است، در سایه‌ی تلاش و فعالیت بی‌وقفه‌ی ما، یک روز به جهانی تبدیل خواهد شد که در آن، انسانیت و ارزشهای انسانی محترم است و ستمگر و زورگو و ظالم و قلدر و متجاوز به حقوق انسانها، فرصت و جایی برای اقدام و انجام خواسته و هوی و هوس خود، پیدا نخواهد کرد. ۱۳۶۹/۱۲/۱۱

* تحققِ کامل تمدن اسلامی
تمدّن اسلامی به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیةالله است. در دوران ظهور، تمدّن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد. بعضی کسان خیال میکنند دوران ظهور حضرت بقیةالله، آخرِ دنیاست! من عرض میکنم دوران ظهور حضرت بقیةالله، اوّلِ دنیاست؛ اوّلِ شروع حرکت انسان در صراط مستقیم الهی است؛ با مانع کمتر یا بدون مانع؛ با سرعت بیشتر؛ با فراهم بودن همه‌ی امکانات برای این حرکت. اگر صراط مستقیم الهی را مثل یک جاده‌ی وسیع، مستقیم و همواری فرض کنیم، همه‌ی انبیا در این چند هزار سال گذشته آمده‌اند تا بشر را از کوره‌راهها به این جاده برسانند. وقتی به این جاده رسید، سیرْ تندتر، همه‌جانبه‌تر، عمومی‌تر، موفق‌تر و بی‌ضایعات یا کم‌ضایعات‌تر خواهد بود. دوره‌ی ظهور، دوره‌ای است که بشریّت میتواند نفس راحتی بکشد؛ میتواند راه خدا را طی کند؛ میتواند از همه‌ی استعدادهای موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند. ۱۳۷۹/۷/۱۴

۰

نقش و اهمیت عفاف و حجاب در امنیت اخلاقی

حجاب معروف نیوز

نقش و اهمیت عفاف و حجاب در امنیت اخلاقی

اثرات عفاف در امنیت اخلاقی  

الف)تعدیل جاذبه طبیعی بین زنان و مردان:

بر اساس قانون خلقت بین زن و مرد جاذبه ای طبیعی قرار داده شده که ضامن سعادت و سلامت خانوادگی آن دو خواهد شد اما محور و مدار این جذب طبیعی زن است. از این رو در آیات شریفه برای حفظ آرامش زن و مرد، اصالت به زن داده شده است. پوشش زنان موجب تعدیل جاذبه های طبیعی شده و این نعمت الهی را در مسیر و مجرای طبیعی خود قرار می دهد به این معنا که حس خودآرای و زیبا پسندی زن و زیبایی های ظاهری او و جاذبه های طبیعیش محدود به خانه و خانواده شد و همین امور که در جامعه ی بیرون، فساد آور است در درون خانواده نقش مثبت ایفا می کند.

ب) ایجاد زمینه مشارکت سیاسی_ اجتماعی زنان:

لازمه حضور اجتماعی زنان، حفظ حدود و پوشش و دوری از اختلاط و خودنمایی و تبرج است. هر حضوری دارای شرایط و قوانین است مانند سربازی که به محض حضور در پادگان باید ملتزم به قوانین باشد یک زن هم باید با حجاب خود در جامعه حضور داشته و از استعدادها و قابلیت های خود استفاده کند.

ج) بهداشت روانی جامعه: 

پاک نمودن جامعه از جاذبه های کاذب و محرک های جنسی و روانی مانع از غرق شدن جامعه در مسائل شهوانی و ضد اخلاقی خواهد شد. پوشش و حجاب در تمام ابعاد ارتباطات تضمین کننده سلامت جامعه خواهد بود.1

آثار حجاب: 

حجاب، امنیت اخلاقی و فکری:

برای اینکه اختلاط بین زنان و مردان پیش نیاید و حدود اخلاقی حفظ شود، اسلام برای زنان حجاب را معین کرده است. خود این حجاب، یکی از وسایل امنیت است. با حجاب زن مسلمان، هم خود زن مسلمان امنیت پیدا میکند و هم مرد مسلمان امنیت پیدا میکند. آنجایی که حجاب را از زنان دور می کنند، آنجایی که زن را به عریانی و برهنگی نزدیک می کنند در درجه اول ، امنیت از خود زن و در درجه بعد از مردم و جوانان گرفته خواهد شد. برای اینکه محیط سالم و دارای امنیت باشد، زن بتواند کار خود را در جامعه انجام بدهد، مرد هم بتواند مسئولیت های خود را انجام بدهد، اسلام حجاب را معین کرده که این حجاب، یکی از آن احکام برجسته اسلام است  چنانچه دختری مثلا مایل است پزشک شود و یا در فعالیت های دیگر علمی، اقتصادی شرکت کند برای او میدان ها باز است به شرط رعایت عفت و عفاف و عدم اختلاط و انتزاج زن و مرد، در جامعه اسلامی میدان برای زن و مرد باز است.2

حجاب، امنیت روانی فرد:

اسلام به روان انسانها توجه ویژه دارد همان گونه که سلامت جسمی را در نظر دارد. خداوند متعال در« نظام تکوین» دو سرمایه عفاف و حیا را برای زن و مرد و غیرت را برای مردان قرار داد تا نگهبان روح و روان انسان ها و ضامن سلامت روانی آنهاباشد و در «نظام تشریع» نیز با حکم «حجاب» و «حدود حریم ارتباط با نا محرم» از ایجادزمینه هایی که به جسم و روح آسیب میرساند پیشگیری نمود.                              

اضطراب و ترس های مرضی ناشی از مزاحمت های خیابانی و دغدغه ی مداوم نسبت به پذیرفته شدن از سوی مردان و یا عدم پذیرش و استفاده ی بی حد و مرز و افراطی از لذت های جنسی و جسمی و مورد بی مهری قرار گرفتن پس از سوء استفاده مردان بیمار «الذی فی قلبه مرض» و .. از عوامل مهم در بیماریهای روانی و افسردگی است که در صورت باور حجاب و پذیرفتن آن، همه ی این آسیب پذیری ها از بین خواهد رفت. بنابراین یکی از فلسفه های تشریع حکم حجاب، ایجاد آرامش روانی فرد و در نتیجه سلامت و امنیت روانی جامعه است.

حجاب عامل مصونیت و امنیت:

حجاب در ذات خود دارای مصونیت است به این معنا که نیروی محافظ و نگهبان وجودی زن می باشد. با نگاهی به قطعات و برش های تاریخی می توان به این بعد و ویژگی حجاب پی برد و آن را مورد تحلیل بررسی قرار داد. واژه ی معادل مصونیت، نگاهداشت ، حافظ و امنیت ساز است اما هیچ یک از این معادل ها به تنهایی نمی تواند معنای کلمه مصونیت را برساند. امنیت و مصونیت در ابعاد گسترده ی خود جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در حکم حجاب وجود دارد. زنان پوشیده از آن جهت که جسم و پیکر آنها توسط پوشش به هر نوعی محافظت می شود، کمتر در معرض ناراحتی های جسمی قرار خواهند گرفت و از آسیب های طبیعی و اجتماعی در امان خواهند بود و پوشیدگی مانع از آسیب پذیری جسم افراد میشود. از نظر روانی نیز زنان با حجاب کمتر در معرض اضطراب ها و ترس ها قرار می گیرند مثلا اضطراب از اینکه به هنگام مقایسه با دیگران مورد قبول واقع نشوند و یا اشکالی در لباس باشد که دیده شود و ... از جمله موارد اضطراب افراد بدون حجاب است. افزون بر اینکه جهت برنده شدن در مسابقه دلبری و خود نمایی بیشتر دقت خود را به انتحاب لباسی که شرایط جلب نظر را داشته باشد اختصاص داده و از دیگر امور زندگی مانند تحصیل ، زندگی زناشویی، وظیفه های شخصی (فرزندی،مادری،همسری و ...) باز می مانند و عدم موفقیت در این امور نیز موجب اضطراب بیشتر می شود. به طور مسلم این که یک زن پیوسته در میدان مسابقه و امتحان بیشتر باشد و احساس کند مورد مقایسه قرار می گیرد فرسودگی روحی می آورد . شهید مطهری(ره) معتقد است گاهی حرکات و سکنات انسان، زباندار است و گاه وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنا دار است و با زبان بی زبانی می گوید: «دلت را به من بده، در آرزوی من باش ، مرا تعقیب کن.» و گاه برعکس ، با زبان بی زبانی می گوید

« دست تعرض از این حریم کوتاه است». بنابراین، زنان با حجاب از مسابقه و امتحان مستمر در امان هستند و از این رو آرامش روحی و روانی بیشتری دارند و به جای اتلاف وقت در پشت ویترین های مغازه ها و مشورت های ملال آور در مورد رنگ سال، مد سال و مدلهای جدید برای همه ی امور زندگی اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی برنامه ریزی خاص داشته باشند و این مسأله آرامش روحی ، روانی و نشاط درونی را به وجود خواهد اورد. افزون بر آرامش روانی فرد با حجاب، در جامعه نیز می توان مصونیت ناشی از حجاب را موجب بهداشت و سلامت روانی جامعه بر شمرد، ومشاهده نمود زیرا جامعه از مجموعه افراد تشکیل می شود و سلامت فردی به دنبال خود بهداشت روانی جامعه را خواهد داشت. پوشش زنان از تحریک مستمر مردان جلوگیری کرده و زمینه ی هیجان های افراطی جنسی را نابود می کند. گفته شده است که: هیجان و تحریکات روانی، عامل عوارض جسمی همچون بیماری معده و روده از جمله زخم معده میباشد. بنابراین آرامش روحی و بهداشت روان، موجب سلامت جسم و ایجاد جامعه ای سالم خواهد بود که افرادی با جسم و روح سالم در آن بزیند.

توماس آکمبس در مورد آسیب های روحی می نویسد: لذتهای جسمانی، در ابتدای کار بر ما لبخند میزند ولی عاقبت، نیش زهرآلود خود را در روح ما فرو برد. وهلاکمان می کند. در صورتی که زنان و مردان از نیش زهرآگین این لذت های زود گذر آگاه باشند، هرگز خود را در معرض  خطر قرار نداده وبا پوشش صحیح ومناسب،خود و جامعه ی بیرون را واکسینه می کنند.در واقع این خصوصیّت که فردی دغدغه ی جلب نگاه و نظر دیگران به ویژه نامحرم را نداشته باشد و انتخاب وسایل شخصی را بر اساس نیاز و سلیقه خودانجام میدهد نه آنچه جامعه به او تحمیل می کند،آرامش بخش روح و روان فرد و در نتیجه ساختار جامعه خواهد بود.

حجاب و امنیت اقتصادی:

از نظر اقتصادی نیز مصونیت فردی در حجاب مشاهده می گردد .بدیهی است در صورت انتخاب حجاب،نوع لباس و کیفیت آن در معرض دید عموم قرار نمی گیرد وچون جلوه گری،خودنمایی و مسابقه ای که پیش از این بیان کردیم وجود ندارد،هزینه ی سنگینی که صرف تهیه لباس متناسب با مد روز،رنگ سال وکیفیت تلقین شده از طریق ورودهای فرهنگ غرب(ماهواره ها، ژورنالیست ها،نرم افزار ها، اینترنت و...) می شد،تبدیل به هزینه ی مختصری می گردد که نیاز انسان به پوشش حس زیبایی شناسانه ی او را درحدّ متعادل بر طرف می سازد.در این صورت هم از نظر اقتصاد مزدی برای شخص با حجاب از اسراف جلوگیری شده و هم در اقتصاد کلان کشورتأثیرگذار خواهد بود.از سویی وقت و امکانات تولید کننده،واردکننده و مصرف کننده به جای صرف در کالاهای مصرفی، غیر واقعی و کاذب و احیاناً خطر آفرین(به علت استفاده ازمواد شیمیایی نامرغوب)در امور مهم و اصلی و اساسی و سالم مصرف خواهد سد و این یعنی مصونیت اقتصادی فرد و جامعه از انحراف های اقتصادی.

 حجاب و مصونیت سیاسی:

مصونیت سیاسی نیز یکی از ابعاد مصونیت است که در مقوله ی حجاب وجود دارد و ما در بخش مربوط به حجاب و سیاست تحت عنوان «عفاف و حجاب،سلاحی برای دفع سیاست غربی» نمونه هایی را ذکر می کنیم؛تاریخ اندلس،الجزیره ایران،افغانستان و دیگر کشورهای اسلامی بهترین گواه برای این مطلب است.گفته شده که توطئه ی کشف حجاب توسط استعمارگران انگلیس و پروتکل یهودیان طراحی گردید.اجرای این توطئه توسط مهره های استعمار در منطقه های اسلامی صورت می گرفت،امان الله خان در افغانستان،آتاتورک در ترکیه(1313) و رضا خان پهلوی در ایران توطئه ی «کشف حجاب» را عملی کردند.مسترهمفر در کتاب خاطرات سیاسی خود به این نکته اشاره می کند که: پس از آنکه زنان رااز چادر و عبا بیرون آوردیم بایدجوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه لازم است اول،زنان غیر مسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یادگیرند.استراتژی سیاسی امروز صهیونیست ها نیز به همین شیوه است به گونه ای که نتانیاهو نخست وزیر اسبق رژیم صهونیستی در جلسه ای در آمریکا با حضور کارشناسان فرهنگی ،امنیتی و نظامی این کشوردر رابطه با شیوه های براندازی جوامع اسلامی و تضعیف بنیه ی فرهنگی_دینی و اخلاقی مسلمانان گفت:  به جای هزینه های سنگین نظامی و بمباران شهرها و مراکز کشورهای اسلامی پیشنهاد می کنم بازار مسلمانان رااز لباس های غربی ودامن های کوتاه،لوازم آرایشی،   مشروبات الکلی و مواد مخدر پر کنید.این بهترین شیوه ی بمباران واز بین رفتن مقاومت است.بنابراین با عمل به نقطه ی مقابل سخنان استعمارگران کهن و نوین می توان دست سلطه رااز سرزمین خود کوتاه کرده و در ضمن حفظ ارزش ها و باورهای مقدّس و انجام تکلیف الهی به عنوان ابزارمبارزه از حجاب بهره برد.3 حجاب خود عاملی ارزشمند است در تقویت امنیت سیاسی جامعه.

آثار بی حجابی و بدحجابی:

طلاق و از هم گسیختگی خانواده:

آگاهی نسبت به آثاربی حجاب بودن مطمئناً یک گام مؤثر  به سمت حجاب و امنیت جامعه است.آمارهای قطعی و مستند نشان می دهد که با افزایش برهنگی در جهان،طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا مدام رو به افزایش است؛چرا که به قول بابا طاهر «هرآنچه دیده بیند دل کند یاد» و هرآنچه دل از آن یاد کند به هر قیمتی که باشد در پی آن خواهد رفت و بدین ترتیب،هر روز دل به دلبری می بندد و از دیگری دل می برد. در محیطی که فرهنگ حجاب و عفاف،مطرح است.دو همسر،متعلق به یکدیگرند و احساسات و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. در چنین محیطی،همسران یک تن واحدند وجدایی شان کمتر اتفاق می افتد؛ ولی در «بازار آزادبرهنگی»که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی در آمده اند،دیگر قداست پیمان زناشویی،مفهومی ندارد و خانواده ها به سستی تار عنکبوت به سرعت از هم متلاشی می شوندو کودکانی بی سرپرست بر جای می مانند.

 فساد اجتماعی:

از دیگر آثار بی حجابی و بد حجابی فساد اجتماعی است.هنگامی که در یک جامعه،خانواده ها سست و بی بنیاد شدند و از هم پاشیدند،اعضای خانواده به فساد کشیده می شوند و شعله ی این فساد به تدریج دامنه اش  اجتماع رادربر گرفته،به آتش خواهدکشید.گسترش دامنه ی فحشا وافزایش فرزندان نامشروع،قتل و خونریزی اعتیاد و بزهکاری و...از دردناک ترین پیامدهای بی حجابی در چنین جوامعی است.

 

سقوط شخصیت زن:

ودرآخرسقوط شخصیت زن،طبیعی است هنگامی که جامعه،زن را فقط برای زیباییها و اندام برهنه اش بخواهد این

موجود،تمایلش برای آرایش و خودنمایی روز به روز افزایش می گردد و بدبن ترتیب به خاطر جاذبه ای که دارد به صورت یک کالا و وسیله ی تبلیغات مورد سوء استفاده ی دیگران قرار می گیرد.در چنین جامعه ای شخصیت زن تا مرز یک عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط می کند وارزشهای والای انسانی در وی بکلِّی به دست فراموشی سپرده می شودو همین کالای عروسکی نیز تا زمانی که از زیبایی بهرهای دارد،در دست سودجویان مبادله  می شود و با از بین رفتن این زیبایی ظاهری،آن ارزش ظاهری هم از بین خواهد رفت و ازآن پس به وی به چشم یک شی ء زاید و دور افتادنی نگاه می کنندودر چنیین جوامعی چگونه یک زن می تواندازطریق ویژگیهای اخلاقی، علم وآگاهی و دانایی اش جلوه کند و حائز مقام والایی گردد؟هرگز!1

راههای مؤثر در حجاب جهت ایجاد امنیت جامعه:

برای اینکه جامعه ای باحجاب اسلامی وبه تبع آن امنیت داشت باید زمینه های فردی،خانوادگی،اجتماعی و حکومتی رادر افراد جامعه تقویت نمود و همچنین الگوهای حجاب و عفاف را هرچه بیشتر در قالب فیلمها،داستانها،نمایشها و برنامه های عملی به مردم شناساند.

بالابردن درجه ی ایمان در فرد:

ایمان به خداو زندگی پس از مرگ از مهمترین و قویترین عوامل پیشگیری ازشهوات و هوسهاست.شخص با ایمان،خداوند متعال را همه جا حاضر و ناظر می بیندوباور دارد که همه ی کارهای او به وسیله فرشتگان الهی درپرونده ای ثبت می شود و روزی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و سرنوشت نیکوکاران،بهشت و کیفر تبهکاران،دوزخ است.این تعبیر از امام خمینی را به خاطر بسپاریم که: «عالم محضر خداست،در محظر خدا معصیت نکنیم.»این اعتقاد،بهترین مانع در برابر فسادهای اخلاقی و اجتماعی است و هرقدر تقویت شود مقاومت انسان دربرابر شهوات بیشتر می شود.

ازسوی دیگر با ضعف ایمان،عفت و مقاوت در برابر شهوات کاهش می یابد.

آگاهی ازفوائد حجاب و مضرّات نبود آن:

آگاهی از فوایدعفاف وحجاب ومضرّات بی حجابی و بی عفتی یکی دیگراز راههای معرفت به حجاب است.این آگاهی را می توان از طریق مختلف به دست آورد،گاهی با مطالعه ی کتابها و نشریّاتی که در این زمینه ها نوشته شده و گاهی با عبرت گرفتن از حوادث زمان وتجربیاتی که دیگران داشته اند؛چون به فرموده ی علی(ع)عبرت،موجب پاکدامنی می شود. امام صادق (ع) فرمد:اموال و دامن خود و همسرانتان را با خواندن سوره ی نور حفظ کنید؛زیراهر که روزی یک باراین سوره را قرائت کند(و به احکام و جزای بی عفتی آشنا شود)به فحشا کشیده نخواهد شد .جهت آگاهی از مضرّات بی عفتی و بی حجابی به قسمتی از حدیث معراج اشاره می کنیم تا عبرتی باشد برای ما انسانها: علی (ع)فرمود:همراه حضرت زهرا(ع)به حضور پیامبر (ص) رفتیم،دیدیم حضرت گریه می کند،عرض کردم؛پدر و مادرم به فدایت!چرا گریه می کنی؟حضرت فرمود:ای علی!درشب معراج زنانی رادر عذابهای گوناگون دیدم.از این رو گریه می کنم.از جمله:زنی رادیدم از مویش آویزان است، ومغز سرش ازشدت گرما می جوشد.علتش را سؤال کردم. حضرت فرمود:به خاطر آن بود که در دنیا موی سرش را از نامحرمان نمی پوشانید.

تربیت فرزند در دامن پاک مادر و خانواده سالم:

در خانواده عفت و با حجابی مادر آن قدر اهمیّت دارد که حتی دایه ی فرزند هم که مدت کوتاهی مواظبت از او را به عهده می گیردواو را شیر می دهد،باید فردی صالح و عفیف باشد.پیامبر اکرم(ص) سفارش فرمود:ازشیر زنان بدکار و دیوانه برای فرزندانتان پرهیز کنید؛زیرا شیر اثر خود را می گذارد.

امر به معروف ونهی از منکر:

یکی ازعوامل اجتماعی مؤثردرامرحجاب،امربه معروف و نهی از منکر است.اگر بپذیریم که افراد جامعه،همانند اعضای یک بدن می باشند هنگامی که فردی دچاربیماری روحی،روانی و اخلاقی شود ، بر عموم مردم لازم است که در جهت نجات وی تلاش کنند تا رنج و عذاب این بیماری، گریبانگیر دیگر اعضای جامعه نشود و عامل بیماری به آنها سرایت نکند.پیامبراکرم(ص) فرمود:اگر شخصی در نهان ،معصیتی مرتکب شود فقط به شخص او ضرر وارد می شود و اگر در ملأعام گناهی را انجام دهد و دیگران او را نهی از منکر نکنند همه ی مردم زیان می بینند.وبازفرمودند:«چگونه بر شما می گذرد زمانی که زنانتان فاسد و آلوده شوند وجوانتان به طرف فسق و فجور روی آوردندو این هنگامی است که شما امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید.سؤال شد:یا رسول الله!آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد؟حضرت فرمود:بلی؛بلکه بدتر از آن هم خواهد شد و آن زمانی است که معروف را منکر و منکر را معروف می دانند.» اگر خانواده،این واحدهای کوچک اجتماع،از مفاسد اخلاقی اصلاح گردد،کلّ جامعه اصلاح خواهد شد و به تبع آن جامعه ای آرام و با امنیت خواهیم داشت.1

حجاب حق خداوند است:

ازآنجا که حکم الهی برای سعادت بشروضع می شودوخداوند متعال،رحمت را بر خویش واجب می داند و احکام الهی همان رحمت های خداوندی بر بندگان و یا مقدمه ای برای قرار گرفتن در دامن رحمت خدا هستند،پس حجاب حق خدا بر بندگان او می باشد البته نه به این معنا که در کنار حق بندگان،حقّی را هم برای خدا تصور کنیم که او خالق همه چیزاست و نقصی ندارد تا باادای حقّ او،کامل گردد. امّا اینکه ایا می توان حقّ خدا را ادا کرد یا نه.در روایاتی با اشاره به انجام وظایف و اطاعت از امرالهی برای ادا شدن این حق اشاره شده است.آیت الله جوادی آملی معتقد است که: (حجاب زن مربوط به خود او نیست

تا گفته شود از حق خود صرف نظر کردم.حجاب زن مربوط به مردنیست تابگوید من راضی به بی حجابی هستم حجاب رن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده اعّم از همسر،برادر،فرزندو... راضی به بی حجابی باشند،قرآن مجید راضی نخواهد بود زیرا زن وحیثیّت او حق خدااست و خدازن را مظهر احساس و عاطفه آفرید نه مظهر بی عفّتی و شهوترانی.»3 وقتی حّق خداوند با حجاب اداءنشود یعنی بنده ی خدا که آرامش و امنیت جسمی و روحی و روانی در خانواده و اجتماع است اداء نمی شود.

غیرت و حجاب: 

غیرت و تعصّب ناموسی یکی از عوامل اساسی عفت است.کسی که برای ناموس خود حرمت قایل است و نسبت به آن تعصب دارد،به خود اجازه نمی دهد که به ناموس دیگران خیانت کند.او می داند که اگر به ناموس دیگران نظر سوئی داشته باشد مطمئناً ناموس اونیز مورد سوء نظر دیگران  قرار خواهد گرفت؛بنابراین غیرتش به اواجازه ی بی عفتی نمی دهد. علی(ع)فرمد: « ما ذنی غیور قط »شخص با غیرت هرگز زنا نمی کند.به فرموده ی پیامبر (ص) : « کسی که از زنش غافل باشد و مراقب او نباشد بی غیرت است. » غیرت از جلوه های مردی و مردانگی و حسّ درونی است که خداوند برای محافظت و نگهبانی از حریم خانواده و پاسداری از نسل در وجود مرد به ودیعت نهاده است که اگر رشد کند تمام جامعه را ناموس خود می داند و اجازه ی هتک حرمت به احدی را نمی دهد.خلاصه«غیرت»یک حساسیت انسانی نسبت به پاکی و طهارت خود جامعه است و اگر این قدرت ضعیف شود نه تنها اگر همسرش مورد تجاوز،کام جویی و نگاه دیگران قرارگیرد ناراحت نمی شود بلکه لذت هم می برد.پوشش زن نباید از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر باشد.پوشش زن اگر متأثر از هجوم تبلیغاتی غرب شد،خراب خواهد شد.مثلاً بیاییم باخودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم،اما چادر نباشد.این فکر غلطی است.البته می توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛منتها همین جاهم بایستی آن مرز را پیدا کرد.بعضی ها هم از چادر که فرار می کنند هیچ،به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند،چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد.شما خیال کرده اید که اگر ما چادر را کنارگذاشتیم،فرضاًآنمقنعه ی کذایی و آن لباسهای «وَلَیَضر بنَ بخمرِ هنَّ عَلی جبو بهنَّ» و همانهایی که در قرآن هست،درست کردیم،دست از سر ما بر می دارند؟نه آنها به این چیزها قانع نیستند آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود مثل زمان شاه که عمل می شد.درآن زمان،زن اصلاً پوشش وحجابی نداشت.حتی دراین جاها وقتی نوبت به این کارها می رسد،بی بند وباری خیلی بیشتر می شود؛ کما اینکه بی بند وباری در زمان شاه در تهران و بعضی از شهرهای دیگر ما از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود!  زن معمولی در اروپا ،لباس و پوشش خودش را داشت؛اما در اینجا آن طوری نبود. بنابراین حجاب یک ارزش است که نباید متأثر از فرهنگ بیگانه باشد.4

 نتیجه:

عقل حکم می کند که در تعارض بین حقوق فردی و اجتماعی و آزادی فرد و جامعه،حقوق جامعه مقدم شود.یعنی خواسته های جمع بر فرد مقدم است. از نظر نقل زنان مؤمن باید روسری های خود را به گردن و سینه ی خود اندازند تا از بر کات حجاب،خود و جامعه بهره مند

شود،از جمله:امنیت روانی خودو جامعه،امنیت اقتصادی سیاسی و اخلاقی وفکری.وقتی افرادجامعه نسبت به مضّرات بد حجابی که چند مورد آن طلاق واز هم گسیختگی جامعه،فساد اجتماعی و سقوط شخصیت زن می باشد آگاه باشد و همین طور با امر به معروف و نهی از منکر و داشتن

غیرت مرد و زن نسبت به خانواده ی خود و تربیت فرزند در دامان مادری پاک و خانواده ای سالم می توان حجاب را برای داشتن جامعه آرام و منظم اجرایی کرد.

 

 منابع و مآخذ

 1.اکبری،محمد،مرواریدعفاف،قم،مؤسسّه انتشارانی ظفر چاپ سوم،1383

2 زن ریحانه آفرینش مجموعه سخنرانیهای مقام معظم رهبریدرباره ی زن دفتر نشر آثار مقام معظم رهبری   1387     

3.طیبی،ناهید،عطرعفاف،با همکاری واحد پاسخ به سؤالاتجامعةالزهرا(س)،قم،انتشارات جامعة الزهرا،گلبرگچاپ اول،1386

4.وحیدی،محمد،احکام خانواده،قم،نشرهاجر،چاپ سومجلد دو،1388

 

منبع : سایت اهل بیت (ع)

۰

بیانات رهبری انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس

معروف نیوز رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس

بیانات رهبری انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس

در آستانه هفته دفاع مقدس(۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

این جلسه یکی از بهترین، لازم‌ترین و ان‌شاءالله مفیدترین جلساتی است که در این حسینیّه‌ی منتسب به امام بزرگوار تشکیل میشود. تمجید از پیش‌کسوتان وظیفه‌ی همه است؛ پیش‌کسوتِ در هر رشته‌ای برای علاقه‌مندان آن رشته محترم و مکرّم است. دفاع مقدّس ــ آن دوران پُرهیجان، پُرحادثه، پُرمعنا و پُرفایده ــ از جملهی حوادثی است که برای دیروز ما و امروز ما و فردای ما دارای اثر است؛ بنابراین پیشکسوتان در این حادثه، در این واقعهی مهم، قطعاً مورد توجّه و اهتمام و احترام باید قرار بگیرند. بنده مراتب احترامات خودم و ارادت خودم را به شما پیشکسوتان عزیز در دفاع مقدّس ــ چه کسانی که در اینجا حضور دارید، چه کسانی که در شهرهای گوناگون عرایض ما را میشنوند و در جلسات حضور دارند و چه دهها هزار نیروهای دیگری که در جلسات هم نیستند لکن جزو پیشکسوتها هستند ــ عرض میکنم.

در واقع پیشکسوتان، مصداق «اَلسّابِقونَ الاَوَّلون‌»(۲) هستند؛ مصداق «وَ السّابِقونَ السّابِقون»(۳) هستند؛ یعنی کسانی که زودتر از دیگران نیاز را شناختند و دانستند، برای برآوردن آن نیاز شتافتند؛ آن هم در میدان سختی مثل میدان جنگ، میدان جهاد، میدان فداکاری؛ [سابقون] اینها هستند؛ بنابراین تمجید از اینها و احترام به اینها وظیفهی همهی ما است.

خب سی و چند سال از پایان دفاع مقدّس گذشته. در واقع جمعبندیِ حوادث را از راه دور میشود انجام داد؛ وقتی که در وسط حادثه هستیم، درست نمیشود ابعاد حادثه را دید؛ یعنی شما وقتی در بحبوحهی دفاع مقدّس مشغول تلاش بودید، قطعاً نمیتوانستید مثل امروز ابعاد این حادثه را ببینید و خصوصیّاتش، عرض و طولش، عمقش، تأثیراتش را مشاهده کنید؛ امروز میشود. امروز میشود دفاع مقدّس را آن‌چنان که اتّفاق افتاده دید و من خیال میکنم هر چه بگذرد، اگر این کارهایی که آقای سردار باقری اینجا گفتند، خوب و کامل انجام بگیرد و توجّه به خروجیهای آن هم باشد، باز این معرفت و آگاهی بیشتر خواهد شد و دفاع مقدّس بیشتر شناخته خواهد شد و طبعاً در تاریخِ ما این برههی از زمان به عنوان یک برههی درخشان و تأثیرگذار، درست شناخته خواهد شد، و این کار لازم است و بایستی انجام بگیرد. من در مورد کارهایی که در زمینهی دفاع مقدّس باید انجام بگیرد ــ یعنی در مورد روایت این واقعهی مهم ــ در گذشته عرایض مفصّلی را گفته‌ام، امروز هم دو سه کلمه در آخرِ صحبتم عرض خواهم کرد، ولی باید توجّه بشود که این مسئله یک مسئلهی اساسی است. شما خیلی از مسائل دفاع مقدّس را میدانید، نسل جدید نه؛ نسل جدید خیلی از مسائل دفاع مقدّس را نمیداند. عرض من این است؛ من میگویم همان جوری که شما که خودتان در حادثه بودید قضایا را میدانید، ما باید کاری کنیم تا نسل امروز آن حادثه را همین جور بشناسد و ببیند و بداند؛ این، آن توقّعی است که بنده از خودم و از دیگران در این زمینه دارم.

خب حالا من چند مورد حقایقی از دفاع مقدّس را عرض میکنم و هدفم هم این است که این حرفها به گوش جوانهای ما برسد، به گوش نوجوان‌های ما برسد. بنده با جوانها تا حدودی مرتبطم؛ گاهی سؤال میشود، گاهی حرفی زده میشود، میبینم که خیلی از چیزها را نمیدانند، واقعاً اطّلاع ندارند. من میخواهم این حقایق، حقایق دفاع مقدّس، به گوش آنها برسد. البتّه ما حالا در این جلسهی محدود چند کلمه بیشتر عرض نمیکنیم، امّا کار عمده بر عهدهی متولّیان این امر است که بعضی هم در این جلسه تشریف دارید. حقایقی که ما دربارهی جنگ و دربارهی دفاع مقدّس به آن توجّه داریم ــ که بارها هم گفته‌ایم ــ امروز دیگر فقط ادّعا نیست. مثلاً یک روزی ما ادّعا میکردیم که همهی قدرتهای جهانی با ما میجنگیدند، جنگ ما یک جنگ بینالمللی بود؛ این را میگفتیم؛ شرق، غرب، ناتو، غیره و غیره. خب این، ادّعای آن روز ما بود، و ممکن بود کسی بگوید خب شما ادّعا میکنید؛ امروز خود آنها دارند میگویند این حرفها را؛ امروز اسناد و مدارک را خود آنها دارند منتشر میکنند و انسان میبیند اعترافها را، سندهای آنها را؛ [لذا] همان حرفها و ادّعاهای ما دارد ثابت میشود. این حقایقی که عرض میکنیم، از این قبیل است.

بله، حمله را صدّام کرد ــ که دیوانه‌ی قدرت [بود] ــ امّا پشت سرِ صدّام، استکبار جهانی قرار داشت؛ بیشتر، غرب و کفّه‌ی دیگر هم رژیم شوروی و کشورهای شرقی تابع شوروی سابق؛ اینها پشت صدّام بودند؛ هم او را تشویق کردند که این کار را بکند ــ البتّه خود او قدرت‌طلب بود، زمینه‌ی او آماده بود برای این کار، [لکن] اینها هم تشویقش کردند، و به قول معروف، چراغ سبز به او نشان دادند ــ هم قول دادند که از تو پشتیبانی میکنیم و پشتیبانی هم کردند؛ یعنی به قولشان برای صدّام عمل کردند. پس طرفِ جنگ صرفاً صدّام و [رژیم] بعث عراق نبود بلکه استکبار جهانی بود، نظام سلطه بود.

یک حقیقتی که بنده میخواهم روی آن تکیه کنم، این است که حملهی نظامی به کشور بعد از انقلاب، غیر منتظره نبود؛ حمله‌ی اینها به نظام انقلابی یک امر طبیعی است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از انقلاب بشدّت عصبانی بودند، و این، واکنش آنها بود به این انقلاب بزرگ. این انقلاب کارهایی را انجام داد که شاید خود ماها خیلی ملتفت ابعادش نبودیم؛ آنها آن روز بیشتر از خود ما میفهمیدند که چه اتّفاقی در دنیا افتاد با این انقلاب. صرفاً این [مسئله] نبود که انقلاب اسلامی ایران یک شکست سیاسیِ مقطعی به آمریکا یا به استکبار یا به مجموعه‌ی نظام سلطه وارد کند؛ فقط این نبود؛ این انقلاب، تهدیدِ امپراتوریِ نظام سلطه بود. حالا غالباً سنّ شماها اقتضا نمیکند که حوادث آن روزها را در اسناد و مدارک و مطبوعاتِ آن روزها دیده باشید، امّا واقع قضیّه این بود. آن روز در دنیا دولتها و ملّتها، یا وابسته‌ی به این جناح بودند یا وابسته‌ی به آن جناح بودند. البتّه وابستگی در انواع مختلف بود امّا وابستگی عمومی بود؛ یعنی کسی که متّکی به نظام غربی بود، به اعتماد آن نظام میتوانست دو کلمه علیه نظام شرقی حرف بزند؛ و عکسش هم همین جور. اینکه یک ملّتی، یک کشوری بِایستد و مستقلّ از این مجموعه‌ی امپراتوریِ نظام سلطه سینه سپر کند، حرف خودش را بزند، پیام نویی بدهد، این اصلاً قابل تحمّل نبود. اینکه یک ملّتی از آمریکا نترسد، از قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادیِ حاکم بر دنیای آن روز بیمناک نباشد، واهمه نداشته باشد، برایشان اصلاً قابل تحمّل نبود؛ آن هم نظام سیاسی‌ای که در یک جایی برپا شده که نقطه‌ی امید و اتّکاء و طمع‌ورزی کاملِ یکی از دو قدرت یعنی آمریکا بوده؛ در ایران.

نمیدانم این کتابها را، این نوشته‌ها را شماها می‌بینید، میخوانید، وقت میکنید یا نمیکنید؛ نگاهی که آن روز غربی‌ها و آمریکایی‌ها و بخصوص همین قدرتمندانِ غربی ــ آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی ــ به ایران داشتند، نگاهی بود کاملاً همراه با خاطرجمعی و اطمینان به سلطه و به اینکه میتوانند از منافع سرشار اینجا استفاده کنند بدون هیچ واهمه‌ای، بدون هیچ نگرانیای. در یک چنین جایی، حالا ناگهان یک انقلابی به وقوع بپیوندد، یک شخصیّتی مثل امام بزرگوار سر بلند کند، ملّت را بسیج کند، به صف کند و یک ملّتِ سی و چند میلیونیِ آن روز با تمام قدرت بِایستند؛ این اصلاً برای آنها قابل تحمّل نبود، لذا باید انتقام میکشیدند، انتقام میگرفتند، باید ضربهی متقابل میزدند، ضربههایی هم زدند، مؤثّر واقع نشد؛ هم کودتا راه انداختند، هم حملهی نظامیِ هوایی کردند در طبس، هم اقوام ایرانی را تحریک کردند؛ خیلی از این کارها کردند، [امّا] نشد، به جایی نرسید؛ [لذا] جنگ نظامی باید تحمیل میشد.  جنگ نظامی هم قاعدتاً از طرف یک همسایه باید میشد؛ جنگ نظامی تمامعیار به وسیلهی یک همسایه باید انجام میشد. این همسایه را خیلی راحت پیدا کردند؛ یک دیوانهی قدرت، جاهطلب، در همسایگی ایران؛ سوابقی هم داشتند، وادارش کردند، تحریکش کردند، وارد شد. بنابراین، این حرکت نظامی یک چیزی نبود که خلاف انتظار باشد؛ این باید قاعدتاً اتّفاق میافتاد.

من آن وقتها در وزارت دفاع بودم، رفت و آمدم زیاد بود، [وقتی] مینشستیم با مسئولین بالای نظامیمان صحبت میکردیم، آنها البتّه حدسهایی میزدند لکن مجموعهی انقلابیّون واقعاً باور نمیکردند که یک حملهی جدّیِ این جوری اتّفاق بیفتد؛ بله، درگیریهای مرزی بود، امّا یک حملهی همهجانبهی کاملِ این جوری را ماها خیلی ملتفت نمیشدیم، امّا آدمهای سابقهدار و مجرّبتر از ما ــ که ما آن وقت بیتجربه بودیم ــ آن کسانی که تجربهشان از ما بیشتر بود، میفهمیدند که یک چنین چیزی اتّفاق میافتد. احمد سکوتوره، رئیسجمهور گینه که جزو شخصیّتهای سیاسی برجستهی آفریقا بود و آدم مستقلّی هم بود، چند بار آمد ایران؛ اوایل ریاست جمهوری بنده بود که او با یک هیئتی آمده بودند برای اینکه از ما درخواست کنند که ما با عراق آتشبس بدهیم؛ تازه یکی دو سالی بود که جنگ شروع شده بود، آمده بودند برای اینکه بلکه آتشبس ایجاد کنند، امّا او خصوصی به من گفت که این را شما بدانید که این جنگ ناگزیر بود برای شما ــ مضمون حرفش این بود ــ برای خاطر اینکه هر انقلابی که نتوانند آن را ساقط کنند و ملّت انقلابی را به زانو دربیاورند، نهایتش یک چنین جنگی است؛ یک چنین جنگی حتماً تحمیل میشود و نمونههایی را ذکر میکرد که این [طور] شده و این کار هم کار قدرتهای استکباری است. او مرد مسنّی بود، پیرمردی بود آن وقت که این حرف را به بنده میگفت؛ میگفت امپریالیسم ــ به تعبیر او «امپریالیسم»، به تعبیر ما «استکبار» ــ دست برنمیدارد، دنبال میکند و این جنگ را تحمیل میکند.

خب، این یک حقیقت است. حالا یک عدّهای شروع کنند به تبلیغات که «آقا، چرا جنگ کردید با عراق؟»؛ انگاری ما لشکرکشی کردیم رفتیم عراق را فتح کنیم! چنین چیزی نبود. یا «چرا بعد از فتح خرّمشهر جنگ را ادامه دادید؟ میخواستید جنگ را تعطیل کنید»؛ خب خوشبختانه ــ یعنی حالا از یک نظر خوشبختانه ــ حادثهی تلخی در حملهی آخر جنگ اتّفاق افتاد، [بعد از آنکه] ما قبول کردیم، امام قبول کردند قطعنامه را؛ بنده هم به عنوان رئیسجمهور اعلام کردم و به سازمان ملل گفتم. بعد از آن، عراق به ما حمله کرد؛ بعد از آنکه ما قطعنامهی ۵۹۸ را قبول کردیم عراق که تقریباً پشت مرز رفته بود، یعنی بخصوص از منطقهی خوزستان و از همهی منطقهی اشغالی خارج شده بود دومرتبه آمد تا پادگان حمید(۴) که یکی از مناطق مهم و حسّاس است، و دوباره داخل کشور آمد. بعد که نیروهای ما هجوم کردند، از همهی جای کشور حرکت کردند و رفتند تو دهن آن مهاجمین زدند و بیرونشان کردند، قضیّهی مرصاد در غرب کشور شروع شد.

آنها خیال میکنند که اگر بعد از قضیّهی خرّمشهر ما دستمان را روی هم میگذاشتیم و کنار مینشستیم، قضیّه تمام میشد؛ تمام نمیشد، تازه شروع میکرد. آن روزی که خرّمشهر در عملیّات بیتالمقدّس فتح شد، بخش مهمّی از سرزمینهای ما هنوز زیر پای لشکر دشمن بود؛ یعنی بیحساب حرف زدن، بیمسئولیّت اظهار نظر کردن، یکی از ابتلائاتی است که واقعاً وجود دارد. مسئله این نبود که ما بخواهیم جنگ را شروع کنیم، ما بخواهیم حمله بکنیم، ما بخواهیم [ادامه بدهیم]؛ نه، مسئلهی یک سیاست راهبردی دشمن و نظام سلطه و امپراتوری نظام سلطه بود؛ مسئله این بود. آنها بایستی ملّت ایران را به زانو در میآوردند، دنبال این بودند؛ باید نظام جمهوری اسلامی را که در مقابل آنها سینه سپر کرده بود به خاک سیاه مینشاندند؛ خواستهی آنها این بود، دنبال این بودند. یکی از حقایق مهمّ دفاع مقدّس این است که بدانیم طرف ما در دفاع مقدّس چه کسی بود، انگیزهی او چه بود و چرا حمله کرد؛ این یکی از مسائل مهم است که اشارهای کردم. خب، این حقیقت اوّل.

حقیقت دوّم که آن هم بسیار حقیقت مهمّی است، این است که این سه عنصرِ قدرت انقلاب [یعنی] آن اقتدار عظیم انقلاب و آن قدرت جوشان انقلاب، و رهبری امام که عنصر بسیار مهم و مؤثّری بود، و خصوصیّات برجستهی ملّت ایران ــ که حالا [در مورد] آن خصوصیّات برجسته ممکن است اگر یادم بماند و وقت باشد، مختصری عرض کنم ــ موجب شد که این تهدید تبدیل بشود به فرصت. جنگ حادثهی تلخی است، یک تهدید قطعی است امّا فوَران انقلاب و قدرت انقلاب و رهبری امام و خصوصیّات ملّت ایران توانست این تهدید بزرگ را تبدیل کند به فرصت بزرگ که این یکی از آن فصلهای شورانگیز دفاع مقدّس است؛ در این زمینه خیلی باید کار بشود؛ خیلی باید کار بشود. فرصتهایی که در اثر دفاع مقدّس برای کشور پیش آمد، برای اکثر مردم ناشناخته است؛ اتّفاقاتی افتاد که حالا من یک اشارهی کوتاهی به بعضی از اینها میکنم لکن همهی قضیّه، اینهایی نیست که من عرض میکنم؛ خیلی بیش از اینها است.

خب، ما ببینیم هدفهای جنگ چه بود، چرا به ما حمله شد، چرا صدّام به ما حمله کرد. هدف او در مرحلهی اوّل، تجزیهی کشور و جدا کردن یک بخش مهمّ کشور یعنی خوزستان بود؛ در مرحلهی اوّل، هدف این بود که اینجا را جدا کنند؛ که خب مردم خوزستان و [مردم] عربِ خوزستان علیرغم دشمن، یکی از بهترین دفاعها را خودشان انجام دادند. بله از همهی کشور به خوزستان رفتند امّا در خود خوزستان، یک مجاهد و مبارزی مثلاً مثل شهید علی هاشمی(۵) ــ ‌که از اهواز است؛ عربِ اهوازی است ــ جزو شخصیّت‌های برجستهی درجهی یک دفاع قرار میگیرد؛ یعنی خوزستانیها این جوری حرکت کردند در مقابل دشمن؛ خب این هدفِ مرحلهی اوّل بود.

لکن در مراحل بعدی ــ همین طوری که گفتیم ــ بحث به زانو درآوردن ملّت ایران بود. آنها میخواستند جمهوری اسلامی را براندازی کنند، میخواستند سرنوشت ایران را تغییر بدهند؛ هدف این بود. میخواستند سرنوشتی را که به وسیلهی انقلاب ترسیم میشد، تغییر بدهند و سرنوشت ایران را عوض کنند؛ هدف این بود. میخواستند صدای ملّت ایران را در گلو خفه کنند. ملّت ایران یک پیام جدیدی داشت، یک حرف نویی به دنیا عرضه کرد. «جمهوری اسلامی» یک حرف نو است. «مردمسالاری دینی» یک حرف جدید است، یک ترتیب تازه برای زندگی است، یک سبْک جدید برای زندگی ملّتها است؛ خواستند این پیام که پیامِ مقاومت است، پیامِ ایستادگی است، پیامِ عدم تسلیم در مقابل زورگویی است، پیامِ مقابلهی با ظلم است، پیامِ مقابلهی با تبعیضِ بینالمللی است نرسد؛ خواستند این پیام را خفه کنند؛ هدف این بود.

خب این ملّت توانسته بود به یک رژیم فاسدِ وابسته پایان بدهد؛ علاوه بر این توانسته بود یک قدرت بزرگی مثل آمریکا را تحقیر کند. میخواستند کاری بکنند که ملّتهای دیگر عبرت بگیرند؛ بفهمند که اگر کسی علیه آمریکا قیام کرد و کارهایی از این قبیل کرد، مثل ملّت ایران که سرکوب شد، سرکوب خواهد شد؛ ملّتهای دیگر [این را] بفهمند و باب مقاومت بسته بشود؛ هدف نهایی و اساسی این بود.

خب حالا پاسخ ملّت ایران چه بود؟ ملّت ایران همهی این هدفها را خنثی کرد و خودش را بالا کشید، و درست نقطهی مقابل آن کاری که آنها میخواستند اتّفاق بیفتد، اتّفاق افتاد. اینکه گفتم این یک فصل بسیار شورانگیز است و فصل هیجانآوری است، از این جهت است. ملّت درست عکس آنچه آنها دنبالش بودند و آرزویش را داشتند و برایش این همه خرج کردند، و نقطهی مقابل آن را به تحقّق رساند.

اوّلاً همان طور که اشاره کردم، همان بخشهایی که میخواستند جدا کنند از کشور، مردمِ آن بخشها خودشان پُرانگیزه ایستادند؛ به وسوسهی عرب بودن و همزبان بودن و این قبیل حرفها اعتنائی نکردند، ایستادند. خود من در اطراف اهواز در یک روستایی، خانوادهی عربی را دیدم که وقتی نیروهای دشمن، نیروهای بعثی، از آنجا خارج شدند و ماها وارد شدیم، با دیدن ما مثل اینکه جشن باید بگیرند، این جور خوشحالی میکردند. یک خانوادهی عرب بودند؛ [افراد] عربی که فارسی هم نمیفهمیدند؛ این را ما دیدیم به چشم خودمان. با آنها همدل نشدند، با آنها همراهی نکردند، علیه آنها ایستادند و قیام کردند و مبارزه کردند و شهید دادند. خب، وسوسههای آنها که دائم وسوسه میکردند، نتوانست اینها را سست کند. عناصری هم در داخل مجموعهی ایرانی داشتند که برای آنها کار میکردند؛ این هم بود، امّا هیچ کدام از اینها نتوانستند کاری را که میخواستند انجام بدهند.

ثانیاً دفاع مقدّس میدان بُروز باورهای دینی و سجایای اخلاقی ملّت ایران شد. یک خصوصیّاتی در ملّتها هست که حالا [ناشی از] آثار(۶) تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی یا اقلیمی است ــ هر چه هست ــ ملّتها خصوصیّاتی دارند که گاهی این خصوصیّات بُروز نمیکند؛ یعنی عرصهای برای بُروز پیدا نمیکند. دفاع مقدّس عرصهای شد برای بُروز برترین سجایای ملّت ایران؛ این گذشتها، این مجاهدتها، این دینباوریها؛ چه کسی باور میکرد؟ چه کسی تصوّر میکرد؟ از سراسر کشور خانوادههایی فرزندان خودشان را با طوع و رغبت فرستادند به عرصهی دفاع مقدّس؛ احتمال هم میدادند کشته بشوند امّا در عین حال با طوع و رغبت فرستادند؛ پدرها و مادرهای پُرگذشت، همسران فداکار. همهی کشور در واقع شد عمق دفاعی جبههها. صف اوّل جبههها جنوب کشور و غرب کشور بود امّا همهی کشور شد عمق دفاعی این صف اوّل؛ چه آنهایی که رفتند جنگ، چه آنهایی که پشتیبانی کردند، چه آنهایی که همراهی فکری کردند، چه آنهایی که تشویق و تحریص کردند، همراهی زبانی کردند، چه آنهایی که نشستند مبنای دینی جنگ را مشخّص کردند؛ اینها همه پشتیبانی کردند؛ اینها خصوصیّات برجستهی ملّت ایران بود؛ اینها ظاهر شد، بُروز کرد. پشتیبانیها، هدایای مردمی؛ شهر و روستا، مسجد و هیئت، حوزه و دانشگاه، همهوهمه در خدمت جنگ قرار گرفتند؛ در خدمت دفاع، در خدمت انقلاب قرار گرفتند؛ این [دستاورد]، بُروز خصوصیّات ملّت ایران بود.

یک دستاورد دیگر، اتّحاد ملّت بود. آنهایی که آن زمان را یادشان است میدانند، در سطوح بالای سیاسی کشور ایجاد اختلاف صورت میگرفت؛ در هنگامی که جنگ شروع شد، یکی از مشکلات ما آن وقت همین بود: اختلافات بین رئیسجمهور و نخستوزیر به خاطر بداخلاقیها و کجرفتاریهای رئیسجمهور که مردم را به دو قسمت تقسیم کرده بودند و در واقع داخل خانوادهها حتّی دودستگی و دوفرقگی و اختلاف به وجود آورده بودند. گروهکها هم به نفع خودشان همین طور مشغول ایجاد تفرقه بودند؛ مردم را گروهگروه میکردند. دفاع مقدّس آمد و مردم را یکپارچه کرد، دفاع مقدّس مردم را متّحد کرد؛ همهی کشور پشت [سر] دفاع مقدّس یکپارچه شد. البتّه همیشه استثناهایی وجود دارد امّا آحاد مردم، بدنهی مردم  یکپارچه شدند و همه در خدمت دفاع مقدّس قرار گرفتند.

یک دستاورد دیگر، یکی از موارد تبدیل تهدید به فرصت، مسئلهی اقتدار نظامی کشور بود. هنگامی که جنگ شروع شد، وضع ما از لحاظ نظامی خوب نبود: ارتش ضربه خورده بود؛ از قبل از انقلاب ضربه خورده بود، در جریان انقلاب و بعد از انقلاب ضربههایی خورده بود؛ سپاه هنوز ریشهدار نشده بود، جانی پیدا نکرده بود. دفاع مقدّس توانست از طرفی، آزمون وفاداری ارتش جمهوری اسلامی به نظام مقدّس اسلامی بشود که تواناییهای خودش را به میدان آورد و شخصیّتهای برجستهای از آن، کارهای بزرگی انجام دادند؛ از یک طرف، سپاه به عنوان یک حقیقت درخشنده سر برآورد و طلوع کرد. اگر دفاع مقدّس نبود، ممکن بود حتّی جسم سپاه و پیکرهی سپاه هم باقی نمانَد؛ مثلاً سرنوشتی مثل کمیتهها پیدا کند. دفاع مقدّس بود که توانست سپاه را با این نظم، با این انتظام، با این تدبیر بیاورد وسط میدان.

محبوبیّت نیروهای مسلّح افزایش پیدا کرد. وقتی که در یک کشوری مردم به نیروهای مسلّح علاقه پیدا میکنند، محبّت پیدا میکنند، احساس امنیّت در آن کشور به وجود میآید؛ وقتی مردم خاطرشان از ارتش و سپاه جمع است، طبعاً یک احساس امنیّتی در مردم به وجود میآید. خیلی مهم است این احساس امنیّت، و این اتّفاق افتاد؛ دفاع مقدّس این احساس امنیّت را به آنها داد. و البتّه این را همین جا که مسئولین محترم ارتش و سپاه حضور دارند عرض بکنم که این محبوبیّت و این اقتدار تا وقتی است که نیروهای مسلّح، حرکت پیشروندهی خودشان را با همان شتابی که دارند حفظ کنند؛ یعنی بایستی از دشمن عقب نمانند. البتّه ما تا امروز خیلی خوب حرکت کردهایم؛ نیروهای ما در بخشهای مختلف، در سازمانهای مختلف پیشرفتشان خیلی خوب بوده، یعنی داوری بنده در این زمینه این است که این پیشرفت، پیشرفت خوبی بوده لکن بایستی خطرِ توقّف را همیشه در نظر داشت. توقّف یک خطر است و هر آن، ممکن است پیش بیاید. توقّف هم یعنی عقبگرد؛ توقّف به معنای در یک جا ماندن نیست؛ وقتی که یک لحظه ایستادید، عقب رفتهاید؛ چون دشمن در حال حرکت کردن به جلو است. باید مواظب باشید. این را، هم مسئولان نظامی باید توجّه کنند، هم مسئولان کشوری؛ دولت و مجلس باید بدانند که پشتیبانی از نیروهای مسلّح یکی از کارهای واجب است.

خب، امروز خوشبختانه کشور به مرحلهی بازدارندگی رسیده؛ یعنی وضع نظامی کشور و امنیّتی که از این ناحیه به وجود می‌آید، به جایی رسیده که کشور از لحاظ تهدید خارجی در حال بازدارندگی است؛ یعنی نگران نیست، احساس قدرت میکند، دیگران هم میدانند این را، مخالفین و دشمنان هم این را میدانند. این هم یک نکته.

آن وقت در بحث نیروهای مسلّح، من این را هم عرض بکنم ــ البتّه شماها که خودتان بوده‌اید و میدانید؛ آنهایی که نبودند یا نسلِ جوانِ امروز که حوادث جنگ را از نزدیک ندیدند [هم بدانند] ــ گاهی مثلاً گفته میشود موج انسانی و جوانها و مانند اینها [جنگ را پیش برد]؛ قضیّه این جوری نبود؛ در مجموعهی حرکات نظامی هشتساله، تدبیر و عقلانیّت به طور محسوسی وجود داشت. حالا در گزارش سردار باقری بود که بعضی از این راهها و روشها و به تعبیر صحیح، راه‌کنشها ــ ترجمهی تاکتیک ــ که در دفاع مقدّس به کار برده شد، ابتکاری بود و بنا است که اینها در کتابهای درسی برود یا رفته یا خواهد رفت. واقع قضیّه این است؛ یعنی انسان وقتی نگاه میکند، فرض کنید آن حرکتی یا آن راهکنشی که مثلاً در عملیّات فتحالمبین اتّفاق افتاد، قابل تدریس است، قابل نشان دادن به دنیا است؛ طرّاحی‌اش کار کوچکی نبود؛ حالا عملش یک بحث دیگر است؛ نفْس طرّاحی. یا در عملیّات بیتالمقدّس که دشمن طرف غرب ما است و منطقهی جنوب اهواز را، مثلاً فرض کنید که آن صحرای عظیم را و مناطق آنجا را گرفته، ما قاعدتاً باید از شمال بیاییم طرف جنوب و با این برخورد کنیم؛ طبیعت قضیّه و ظاهر قضیّه این است؛ امّا طرّاحان در ستادهای عملیّاتی و در قرارگاههای اصلی به راه جدیدی دست پیدا میکنند: به جای اینکه از شمال بیایند روبهرو بشوند، از طرف شرق می‌آیند به طرف غرب، کارون را قطع میکنند، و دشمن را محاصره میکنند که خود دشمن وقتی که احساس میکند این جور مورد تهاجم قرار گرفته، از ترس محاصره شدن، بخش عظیمی از دشمن از این منطقه خارج میشوند و میروند. اینها تدبیر است، اینها عقلانیّت است، اینها چیزهایی نیست که بشود آسان از نظر دور کرد، اینها بسیار مسائل مهمّی است؛ تدبیر و عقلانیّت. در بسیاری از مناطق عملیّاتی ما نظایر این را میشود دید؛ هم در غرب وجود داشت، هم در جنوب به تکرار و تعدّد وجود داشت. یا آن مسئلهی والفجر هشت و عبور از اروند، مسئلهی کربلای پنج، عملیّات بسیار مهمّ خیبر، و قضایای دیگر؛ که این کارهایی که آنجا انجام گرفت، طرّاحیهایی که آنجا انجام گرفت، اینها طرّاحیهایی بود که کمتر نظایر آن را انسان مشاهده میکند؛ عقلانیّت بود. این هم یک نکته.

یک مسئلهی دیگر که این هم جزو همین مصادیق تبدیل تهدید به فرصت است، این است که دفاع مقدّس یک اصل را برای ملّت ایران ثابت کرد و آن اصل، این است که صیانت کشور و بازدارندگی کشور از دستاندازی دشمن با مقاومت به دست میآید نه با تسلیم؛ این شد یک اصل. همان روز، همان اوایل هم کسانی بودند که معتقد به تسلیم بودند، منتها با شکلهای مختلفی؛ حالا صریحاً ممکن بود اسمش تسلیم نباشد امّا معنا و باطنش تسلیم بود که امام [در مقابل آنها] در بخشهای مختلف و مراحل مختلف محکم ایستاد. در مجموعِ جهاد دفاع مقدّس، ملّت ایران فهمید که پیروزی، پیشرفت، عقب ماندن دشمن، صیانت کشور، با مقاومت به دست میآید نه با تسلیم؛ این را فهمیدیم؛ این را ملّت ایران به دست آوردند؛ این شد یک اصل برای ما. ما از این اصل در بسیاری از مسائل گوناگون سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره استفاده کردیم و استفاده میکنیم. موضع کشور در بسیاری از این مسائل و سرفصلها موضع ایستادگی است، موضع اقدام است، موضع پیشرفت است، نه موضع تسلیم و عقبنشینی. این احساس که باید مقاومت کرد، موجب شد که هم اطمینان و اعتماد به نفْس داخلی به وجود بیاید ــ یعنی در داخل سیاسیّون کشور، عناصر فعّال کشور، فعّالان فرهنگی کشور، یک اعتماد به نفسی پیدا کنند در همهی قضایای گوناگونی که برای یک کشور پیش میآید و یک اطمینانی پیدا کنند ــ و هم به دشمن یاد داد که در محاسبات خودش قدرت داخلی ایران را به حساب بیاورد، مقاومت ایران را به حساب بیاورد. ما خوشبختانه با همین روحیه توانستیم تعدادی از نقشههای مهمّ دشمن را به شکست بکشانیم. نیروهای سیاسی ما، نیروهای نظامی ما توانستند در بسیاری جاها دشمن را ناکام بگذارند؛ دشمن فشار حدّاکثری را تحمیل کرد، ناکام شد؛ دشمن طرح خاورمیانه‌ی جدید(۷) را به میدان آورد، ناکام ماند؛ دشمن تعرّض به مرزهای ما را از هوا و دریا به نحوی شروع کرد، ناکام ماند؛ پرندهی هواییاش را زدند،(۸) متجاوز دریاییاش را تصرّف کردند؛(۹) اعتماد به نفْس ملّی یعنی همین؛ این ناشی از همان اصل آموختهشدهی در دفاع مقدّس است که مقاومت، راه صیانت کشور است.

حالا در این زمینهها عرض کردم، بحث خیلی زیاد است؛ نه وقت هست، نه حالا اقتضا هست که بیش از این در این زمینه صحبت کنیم لکن از جملهی نکات مهمّی که من در این زمینه روی آن اصرار دارم که تکرار بشود، مسئلهی روایت درست جنگ است که من بارها تأکید کردهام.(۱۰) این فعّالیّتهایی که تا حالا شده فعّالیّتهای خوبی بوده؛ یعنی فعّالیّتها، فعّالیّتهای خوبی است. من به دوستان هم بیرون [از حسینیّه] که این نمایشگاه را نگاه کردیم گفتم؛ آنچه تا حالا اتّفاق افتاده زیرساخت است؛ اینها زیرساختهایی است که برای فعّالیّت فرهنگی، فعّالیّت فکری، فعّالیّت سیاسی، فعّالیّت  تاریخی، از این زیرساختها میشود استفاده کرد؛ امّا این فعّالیّتها لازم است؛ باید خروجی کارها را مشاهده کنید. آن وقتی احساس رضایت کنید که ببینید نوجوان دبیرستانی شما، جوان دانشجوی شما با همان چشم به دفاع مقدّس نگاه میکند که شما نگاه میکنید و همان برداشت را از دفاع مقدّس و از حوادثی که در پی دفاع مقدّس پیش آمده دارد. اگر چنانچه این [طور] شد، موفّقیّت در آینده در میدانهای گوناگون حتمی است؛ کما اینکه ما تا حالا هم موارد مختلفِ روایتهای درست و تأثیر آن را دیده‌ایم. همین جوانهایی که رفتند در دفاع از حرم و به شهادت رسیدند، کسانی هستند که سالها بعد از پایان جنگ به دنیا آمده بودند. [درک] ماجراهای مهمّ شهدای بزرگِ دوران دفاع مقدّس، فرض کنید یک جوانی مثلاً مثل شهید حججی(۱۱) را یا آن جوان دُرچهای(۱۲) را یا دیگری را وارد میدان میکند، و با آن شهامت و شجاعت و مثل همان دوران دفاع مقدّس، میروند و مجاهدت میکنند و به شهادت میرسند.

البتّه سعی دشمن این است که در همین مسئلهی روایت، نقطهی مقابلِ حقیقت عمل بکند. دشمن، فرازها و اوجها را انکار میکند؛ اگر یک مورد یک حضیضی(۱۳) وجود داشته، آن را بزرگ میکند؛ بدون شک این کار دشمن است. آنها کار فرهنگی را، کار تبلیغی را، کار رسانهای را با شدّت و حدّت دارند انجام میدهند؛ آنها سعی میکنند با تبلیغات، با فعّالیّتهای رسانه‌‌ای، هیبت و شوکت استکبار را به رخ جوانها بکشند؛ زرق و برق آنها را در چشم اینها جلوه بدهند؛ تلخیها و تاریکی آنها را پنهان کنند و در نقطهی مقابل، اوج و اهمّیّت و فیض ناشی از دفاع مقدّس و مسائل حول و حوش آن را پنهان کنند؛ میخواهند مردم را بترسانند از آنها. وقتی که زرق و برق دشمن در چشم مخاطبینِ ملّتهای دیگر مثل ملّت ما [در سابق]، جلوه میکند، وقتی هیبت و شوکت دروغین دشمن به رخ چشمها کشیده میشود، نتیجهاش در میدان سیاسی، ترس از دشمن است؛ در میدان فرهنگی، خضوع در مقابل دشمن و خودکمبینی در مقابل دشمن است؛ لذاست که این کار روایت، کار بسیار مهمّی است.

سعی بشود روایتهای مخدوش و غلط و دروغ در مورد دفاع مقدّس پاسخ داده بشود، و همچنین این [گونه] روایتها در مورد اصل انقلاب پاسخ داده بشود. الان هم مشغولند؛ من میبینم بعضی از کتابها را که صهیونیستها یا آمریکاییها یا اروپاییها مینویسند. فیلم میسازند، کتاب مینویسند برای اینکه بدروغ یک نقطهی تاریکی را در انقلاب و در حرکت ملّت ایران و در ارکان انقلاب وانمود بکنند؛ در مقابل اینها باید تلاش کرد. کسانی که اهل کارند، اهل فکرند، اهل هنرند، باید بتوانند انشاءالله کارهایی را انجام بدهند.

به هر حال حرف در این زمینه باز هم هست و زیاد است. امیدواریم که خداوند به شماها توفیق بدهد تا بتوانید آنچه را بر عهدهی یکایک ما است، انشاءالله انجام بدهید. و مجدّداً نسبت به پیش‌کسوت‌های دفاع مقدّس و سابقهدارها و همان واقعاً السّابقون الاوّلون، ارادت و احترام خودمان را عرض میکنیم، و امیدواریم که خدای متعال بر درجات امام راحل بزرگوار که او این راه را به روی همهی ما باز کرد بیفزاید، و ارواح مطهّر شهدای عزیز ما را عالی کند و آنها را از ما راضی کند انشاءالله.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 
 در ابتدای این دیدار ــ که به صورت تصویری با مراکز استانها در ارتباط بود ــ سرلشکر محمّد باقری (رئیس ستاد کلّ نیروهای مسلّح) گزارشی ارائه کرد.
 سوره‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی ۱۰۰؛ «اوّلین پیشگامان ...»
 سورهی واقعه، آیه‌ی ۱۰؛ «و گروه پیشتازِ پیشتازان»
 حدوداً در کیلومتر ۴۰ جادّه‌ی اهواز به خرّمشهر
 از فرماندهان سپاه در خوزستان
 تأثیرات
 این طرح در سال ۲۰۰۶ توسط کاندولیزا رایس (وزیرخارجهی وقت آمریکا) مطرح شد. بر اساس این طرح، ناآرامی، بی‌نظمی، اختلاف و خشونت در منطقه‌ی به اصطلاح خاورمیانه ــ از لبنان، فلسطین و سوریه تا عراق، خلیج فارس، ایران و مرزهای ناتو در افغانستان و تا شمال آفریقا ــ گسترش می‌یافت. و این فرصت را به رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس قرار میداد تا بتوانند نقشه‌ی خاورمیانه را براساس نیازها و اهداف خود ترسیم کنند.
 از جمله میتوان به انهدام پهپاد گلوبال هاوک آمریکا در منطقه‌ی خلیج فارس توسّط نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد.
 از جمله، میتوان به توقیف شناور متجاوز بدون سرنشین آمریکا در روز ۸ شهریور ۱۴۰۱ توسّط نیروی دریایی سپاه پاسداران اشاره کرد.
(۱۰ از جمله، بیانات در مراسم شب خاطره‌ی دفاع مقدّس (۱۳۹۷/۷/۴)
(۱۱ شهید محسن حججی، در ۶ مرداد ۱۳۹۶ در منطقه‌ی تنف سوریه به اسارت نیروهای داعش درآمد و دو روز بعد با جدا شدن سر از بدن به شهادت رسید.
(۱۲ شهید ابوالفضل علیجانی، در ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ حین عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسید.
(۱۳ پایین‌ترین حدّ چیزی

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)