نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۷۰ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۰

داستان واقعی عبرت آموز درباره گناه منفور زنا و خیانت به ناموس مردم

امربه معروف نهی ازمنکر

داستان واقعی عبرت آموز درباره گناه منفور زنا و خیانت به ناموس مردم

داستان واقعی عبرت آموز درباره گناه منفور زنا و خیانت به ناموس مردم

امروز یکی از دانشجوهایی که خونمون اومده بود قضیه ی جالب و در عین حال عبرت آموزی رو نقل کرد. گفت: با چند تا از رفیقام سوار تاکسی بودیم که راننده ی تاکسی برای اینکه ما رو نصیحت کنه که در این سنین جوانی مواظب خودتون باشید، گفت: بیست سی سال قبل وقتی که 18 سالم بود، توی محلمون یک زن خراب زندگی می کرد که شوهر هم داشت. یه بار وسوسه شدم که باهاش رابطه داشته باشم. خلاصه وقتی که شوهرش نبود رفتم خونش و .... که در خونشو زدند. زن فوری لباساشو پوشید و رفت دم در. شوهرش اومده بود. زن هم گفت: حاجی امروز آبگوشت داریم برو چند تا نون بخر و بیا. شوهرش رفت و من هم لباسمو پوشیدم و از خونه زدم بیرون. این بود تا چند سال قبل که بین روز با تاکسی رفتم خونه. همین که در را زدم، زنم اومد در خونه و گفت: حاجی آبگوشت داریم، برو چند تا نون بخر وبیا! چون جمله اش دقیقا شبیه جمله ی سی سال قبل اون زن خراب بود، ناگهان خاطره ی اون روز در ذهنم تداعی شد و دلم آشوب شد. فوری رفتم در تاکسی نشستم و منتظر شدم. بعد از لحظاتی دیدم جوانی از خانه ام بیرون زد. صداش زدم و گفتم: سوار شو. گفت: تو کی هستی؟ گفتم: سوار شو تا بهت بگم. وقتی سوار شد، گفتم: من شوهر همون زنی هستم که الآن باهاش مشغول بودی! از ترس شروع به لرزیدن کرد. گفتم: نترس، حقم بود و خاطره ی دوران جوونیمو واسش تعریف کردم و گفتم: تو هم منتظر چنین روزی باش! بعد از این قضیه هم زنم رو طلاق دادم. این را براتون گفتم که مراقب رفتارتون باشید و گول وسوسه های شیطون رو نخورید.
امام صادق علیه السلام :
وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ لَا تَزْنُوا فَتَزْنِیَ نِسَاؤُکُمْ وَ مَنْ وَطِئَ فِرَاشَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وُطِئَ فِرَاشُهُ کَمَا تَدِینُ تُدَان. ؛
اگر شر مرتکب شدی شر می بینی پس زنا نکنید تا با ناموستان زنا ندهد . و هر که به همسر مردى مسلمان خیانت کند ، به همسرش خیانت کنند . با هر دست که بدهى، از همان دست مى گیرى .
بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏72، ص: 170

"هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی"
هــــــر که باشد نظرش در پی ناموس کسان
پــی نامــوس وی افـتد نظـــــر بوالهــوســان


منبع:سایت گناه شناسی

۰

داستان آهنگری که آتش دستش را نمی سوزاند!

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

داستان آهنگری که آتش دستش را نمی سوزاند!

داستان آهنگری که آتش دستش را نمی سوزاند!

در کتاب انوار المجالس صفحه سیصدو چهارده نقل مى کند از حسن بصرى که گفت:
یک روز در بازار آهنگران بغداد مى گذشتم که ناگهان چشمم افتاد به آهنگرى که دستش را داخل کوره حدادى مى کند و آهن گداخته شده قرمز را مى گرفت بدون آنکه ابدا احساس سوزشى کند روى سن دان مى گذاشت و با پُتک روى آن مى زد و به هر نوع که مى خواست در مى آورد ومى ساخت. چون مشاهده این کار شگفت انگیز بود مرا وادار به پرسش از او کرد رفتم جلو سلام کردم جواب داد بعد پرسیدم آقا مگر آتش کوره و آهن گداخته بشما آسیبى نمى رساند؟
آن مرد گفت: نه.
گفتم چطور؟
گفت: یک ایّامى در اینجا خشک سالى و قحطى شد ولى من همه چیز در انبار داشتم. یکروز یک زن وجیه و خوش سیمائى نزد من آمد و گفت اى مرد من کودکانى یتیم و خردسال دارم و احتیاج به آذوقه و مقدارى گندم دارم خواهشمندم براى رضاى خدا کمکى بکن و بچه هاى یتیم مرا از گرسنگى و هلاکت نجات بده منهم چون بهمان یک نظر فریفته جمالش شده بودم، در مقابل خواسته اش گفتم: اگر گندم مى خواهى باید ساعتى با من باشى تا خواسته ات را برآورده کنم.
آن زن از این پیشنهاد ناراحت و روترش کرده و رفت.
روز دوم باز آن زن نزدم آمد، در حالیکه اشک میریخت، سخن روز قبل را تکرار نمود، من هم حرفهاى روز گذشته را براى او تکرار کردم، دوباره بادست خالى برگشت، دوباره روز سوّم دیدم آمد و خیلى التماس مى کند که بچه هایم دارند مى میرند بیا و آنها را از گرسنگى و مرگ نجات بده من حرفم را تکرار کردم و دیدم آن زن بطرف من مى آید و پیداست که از گرسنگى بى طاقت شده.
خلاصه وقتى که نزدیک مى شد به من گفت: اى مرد من و بچه هایم گرسنه هستیم بیا و رحمى کن و گندمى در اختیار ما بگذار؟ من گفتم:اى زن بیخودى وقت من و خودت را نگیر همان که بهت گفتم بیا با من باش تا بتو گندم دهم.
در این موقع زن به گریه افتاد و زیاد اشک ریخت و گفت: من هرگز از این کارهاى حرام نکردم و چون دیگر طاقت نمانده و کار از دست رفته و سه روز است که خود و بچه هایم غذائى نخورده ام بآنچه که میگوئى ناچارا حاضرم ولى بیک شرط گفتم به چه شرطى ؟ گفت: بشرط اینکه مرا بجایى ببرى که هیچ کس ما را نبیند.
مرد آهنگر گفت: ناراحت نباش من اتاق های زیادی دارم،تو در تو و جایی می رویم که هیچکس نبیند…رفتم و او از دنبالم آمد تا به اتاق اندرونی رفتیم. همینکه خواستم از او بهره اى بردارم. دیدم آن زن دارد مى لرزد و خطاب بمن گفت: اى مرد! چرا دروغ گفتى و خلاف شرطت عمل کردى ؟ گفتم کدام شرط؟
گفت: مگر بنا نبود مرا بجاى خلوت ببرى تا کسى ما را نبیند؟
گفتم: آرى مگر اینجا خلوت نیست ؟
گفت: چطورى اینجا خلوت است با آنکه پنج نفر مواظب ما هستند و ما را دارند مى بینند؟!
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق 14)
آیا نمی دانی که خدا می بیند؟

اول خداوند عالم و غیر از او دو ملکى که بر تو موکلند و دو ملکى که بر من موکلند همه شان حاضراندو ما را مشاهده مى کنند با این حال تو خیال میکنى اینجا کسى نیست که ما را ببیند؟
بعدا گفت: اى مرد بیا و از خدا بترس و آتش شهوت خود را بر من سرد کن تا منهم از خداى خود بخواهم حرارت آتش را از تو بردارد و آتش را بر تو سرد کند.
من با شنیدن سخنان زن و آیه قرآن متنبه شدم و با خود گفتم این زن با چنین فشار زندگى و شدت گرسنگى اینطور از خدا مى ترسید ولى تو که این همه مورد نعمتهاى الهى قرار گرفته اى از او (خدا) نمى ترسى ؟ فورا توبه کردم و از آن زن دست کشیدم و گندمى را که میخواست باو دادم و مرخصش کردم. زن چون این گذشت را از من دید و جریان را بر وفق عفت خود دید سرش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت اى خدا همینطور که این مرد حرارت شهوتش را بر خود سرد نمود، تو هم حرارت آتش دنیا و آخرت را بر او سرد کن از همان لحظه که آن زن این دعا را در حقم کرد حرارت آتش بر من بى اثر شد.
آری اگر خدا اراده کند همانطور که آتش را بر حضرت ابراهیم علیه السلام سرد کرد بر سایر بندگانش هم سرد خواهد کرد:
(قُلنَا یَا نَارُ کُونِی بَرداً و سَلاماً عَلَی اِبراهِیم)(انبیاء/69)
«ای آتش! بر ابراهیم سرد و سلامت باش»
منبع:قصص التوابین یا داستان توبه کنندگان

منبع:سایت گناه شناسی

۰

داستانی زیبا از عاقبت بخل لطفا با ذکر منبع منتشر کنید

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

داستانی زیبا از عاقبت بخل  لطفا با ذکر منبع منتشر کنید

داستانی زیبا از عاقبت بخل

امام صادق علیه السلام درباره بخل می فرمایند:
إنْ کانَ الخَلَفُ مِن اللّهِ عزّ و جلّ حقّا فالبُخلُ لماذا؟!
اگر پاداش و عوض دادن خداوند عزّ و جلّ حق است پس دیگر بخل ورزیدن چرا؟ (میزان الحکمه،ج‏1، ص505 )

آورده اند که روزى بخیلى با عیال طعام مى خورد. سائلى بر درآمد. زن خواست که سائل را طعام دهد. از شوهرش مى ترسید. به بهانه اى به در خانه آمد و نیم نانى در زیر جامه گرفت و به سائل داد. شوهر خبر یافت و وى را طلاق داد.
روزگارى برآمد. زن شوهر دیگرى اختیار کرد. روزى با این شوهر نیز طعام مى خورد. سائلى دیگر بر در آمد. خواست که وى را طعام دهد. گفت : مبادا این شوهر، خوى شوهر پیشین داشته باشد. از وى دستورى خواهم . دستورى خواست .
شوهر گفت : همچنین سفره طعام را بردار و به وى ده . زن طعام برداشت و در سراى باز کرد، شوهر پیشین خود را دید. فریادى از آن زن برآمد. شوهرش از خانه بیرون دوید که تو را چه شده ؟ گفت : این سائلى که مى بینى شوهر من بود و مال بسیار داشت اما بخل زیادى داشت ، به سبب بخل ، مالش از دست رفته و محتاج خلق شده .
مرد گفت : بهتر از این بشنو. آن درویشى که به در خانه شما آمد که وى را نیم نانى دادى که بدان سبب این مرد تو را طلاق داد، من بودم . درویش و محتاج خلق بودم . اما سخى و بخشنده بودم حق تعالى به سبب جوانمردى مرا توانگر گردانید و او را به سبب بخل ، وى را درویش و فقیر گردانید.
منبع: داستان عارفان ، ص 223.

منبع: سایت گناه شناسی



۰

اسلام به زن هویت داده است

حجاب سبک زندگی اسلامی

اسلام به زن هویت داده است

اسلام به زن هویت داده است

تشکیل داعش و حمایت همه جانبه از آن به‌خصوص حمایت‌های رسانه‌ای غرب از این گروهک تروریستی به نظر بسیاری از کارشناسان آخرین راهکار غرب برای مقابله بااسلام‌گرایی است چراکه موج اسلام‌گرایی درغرب طی دهه اخیر آن‌قدر گسترده و مشخص بوده است که نمی‌توان به راحتی از کنار آن گذشت. دراین میان خواندن علل گرایش مردم اروپا آمریکای شمالی به‌خصوص زنان به اسلام با وجودهمه این اسلام‌هراسی‌های موجود خالی از لطف نیست. اریکا زن جوان اسپانیایی است که در خانواده‌ای مسیحی بزرگ شد اما به گفته خودش همیشه احساس خلاء و کمبود می‌کرد تا این‌که تصمیم گرفت مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد و دین کاملتری را برگزیند.

قبل از تشرف به اسلام چه دینی داشتید؟
مسیحیت

آیا شما پایبند به دین مسیحیت بودید؟
بله؛ من در خانواده‌ای بزرگ شدم که متعهد و مقید به دین و مراسم دینی بودند و سعی می‌کردند تا ما هم رعایت کنیم.

به فرقه خاصی تعلق داشتید؟
بله ؛ وقتی به سن جوانی رسیدم به دلیل فضای دینی خانواده و فعالیت در کلیسا من مبلغ پروتستان بودم.

چطور شد که به این فکر افتادید تا دین خود را تغییر دهید؟
هرچند خانواده‌ای مذهبی بودیم اما همیشه وقتی کتاب مقدس را می‌خواندم برایم ابهامات زیادی وجود داشت خیلی از مطالب آن را درک نمی‌کردم. غیر از آن کشیش‌ در کلیسا می‌گفت مسلمانان دشمنان عیسی مسیح و در نتیجه دشمنان خدا هستند که همین باعث کنجکاوی من می‌شد برای همین شروع به تحقیق درباره اسلام و مسلمانان کردم بعد از تحقیق با خودم گفتم چرا باید یک آدم نادانی با چنین تفکراتی آموزش دینی بدهد که شناختی روی ادیان ندارد او اصلا شایسته آموزش دینی و راهنمایی نبود زیرا بیشتر باعث گمراهی می‌شد تا هدایت به همین خاطرتصمیم گرفتم تا درباره اسلام بیشتر بدانم و در نتیجه به سمت اسلام گرایش پیدا کردم ومسلمان شدم.

همسرتان هم مسلمان است؟
بله؛ قبل از ازدواج پیش او می‌رفتم تا سوالاتی که درباره اسلام دارم را بپرسم او در مسجد فعالیت می‌کرد و به من وب سایتی را معرفی کرد و کتاب‌هایی که مناسب بودند را برای مطالعه به من می‌داد تازه بعد از آن فهمیدم خیلی از مسیحیان چیزی از اسلام نمی‌دانند و یا اطلاعاتشان کم است که این باعث نگرانی من بوده است.

چه نگرانی؟
نگرانی من این است که کتاب مقدس امروز آن چیزی نیست که باید باشد و تناقضات زیادی دارد خیلی از مطالب آن کلمات الهی نیست. بنیانگذار مسیحیت پل است کسی که اعتبار خود را بیشتر از حضرت عیسی می‌داند و ادعای‌های دروغین زیادی دارد که قابل قبول نیستند. این یک واقعیت است که او یک یهودی بوده. این یک واقعیت است که پروتستان‌ها همیشه کاتولیک‌ها را انتقاد کرده‌اند. اما کاتولیک‌ها هم همان کارهای را انجام می‌دهند که پروتستان‌ها دنبال می‌کنند مانند گوش دادن به موسیقی، آواز خواندن حتی در کلیسا، جشن می‌گیرند شیرینی تهیه می‌کنند الکل در مقادیر بسیار کم در کلیسا مصرف می‌کنند. بنابراین فکر کردم حب چه تفاوتی بین کاتولیک‌ها و پروتستانهاست کارهایشان مانند همدیگر است .

درباره ادیان دیگر هم شناخت دارید؟
بله؛ وقتی می‌خواستم دین کاملتری را برای خود برگزینم شروع به مطالعه وتحقیق درباره ادیان مختلف کردم برای همین کمی درباره یهودیت و بودیسم و ادیان شرقی شناخت دارم همچنین برای کسب اطلاعات بیشترتحقیقاتی درباره اسلام انجام دادم.

چطور شد که در این سیرمطالعاتی پیرامون ادیان، دین اسلام را انتخاب کردید؟
بله؛ دین یهودیت هم دینی آسمانی است که به پرستش خدا قائل است اما حجاب و پوشش در آن رعایت نمی‌شود که این نقطه ضعف است درحالی‌که در دین اسلام حجاب هم اهمیت دارد و دین کاملتری است.

معیار انتخاب و تصمیم شما چه بود ؟
همه چیز. به نظرم اسلام دینی کامل است که در آن عدالت، عشق، صلح و نزدیکی به تنها خدا وجود دارد. من به برکت عبادت به طور مستقیم با خدا ارتباط برقرار می‌کنم و احساس نزدیکی به خدا را دارم . می دانم که خداوند مهربان گناهان دوران غیرمسلمانی‌ام را می‌بخشد و شیوه جدید زندگی، حس و حال خوبی به من می‌دهد در واقع اسلام دینی است که فرصت نزدیک شدن به خدا را می‌دهد.

به عنوان یک زن مسلمان ، ‌نگاه اسلام را به زن چگونه می‌بینید؟
در دورانی که زن همواره مورد بی‌مهری و بی‌احترامی است دین اسلام به زن به عنوان همسر، مادر و دختر ارج می‌دهد و نگاه ابزاری و جنسی به آن ندارد. در همه دنیا از زنان سوءاستفاده می‌شود تا به وسیله زنان محصولات کثیف خود را به فروش برسانند . روابط نامشروع و فرزندانی که پدر و مادرشان معلوم نیست و یا خانواده‌هایی که ناقص هستند طلاق،‌ خودکشی، سوء استفاده از کودکان، خشونت خانگی و… همه اینها مصادیقی است که در دنیا وجود دارد و در حق زنان ظلم می‌شود بدون این‌که مجازاتی در پی داشته باشد ولی اسلام برخلاف اینهاست. اسلام به زن هویت و شخصیت برجسته‌ای داده است افراد مسلمان می‌دانند که هرکس به خداایمان داشته باشد عاقبت کارهایش بهشت و جهنم دارد و هیچ کاری بدون نتیجه نخواهد بود زیرا خداوند در راس همه چیز است .

پس از انتخابی که کرده‌اید رضایت دارید؟
بله الحمدالله بعد از تحقیق ومطالعه زیاد اسلام را شناختم و به آن پیوستم زیرا راه و روش درست زندگی را به من آموخته است و علاوه براین به خدا نزدیکتر هستم ومی‌دانم بعد از این زندگی در دنیا،‌آخرتی هم وجود دارد که نتیجه کارهای خوب و بدم را می‌بینم . با ایمان به خدا اعتماد به خالقم بیشتر شده است چراکه خدا بهترین راهنما و هدایتگر من است. و همین زندگی‌ام را هدفمند و مشخص کرده است .

بعد از تشرف به اسلام با مشکلی مواجه نشده‌اید؟
الحمدالله با هیچ‌گونه مشکلی روبرو نشده‌ام و اگر مشکلی هم بوده است با امید و ارتباط با خدا برطرف گردیده زیرا به وجود خدا اعتقاد دارم و همین قدرت عمل من را بیشتر کرده است.

چطور دیگران را به مطالعه و تحقیق درباره اسلام تشویق می‌کنید؟
به آنها می‌گویم تا درباره اسلام مطالعه کنند زیرا با مطالعه، ذهن و دل باز می‌شود حقیقت را درمی‌یابند و می‌توانند با درک و منطق بهتری فارغ از تبلیغات منفی و کلیشه‌ها اسلام را بشناسند.

توصیه شما به افراد ی که می‌خواهند مسلمان شوند ولی تردید و نگرانی دارند چیست؟
این‌که خواننده عزیز نترسید و نگران نباشید درباره اسلام بیشتر بدانید ومطالعه کنید از هیچ انتقادی هم واهمه نداشته باشید اگر خود شما حقیقت اسلام را درک کنید و به آن عمل داشته باشید می‌توانید دیگران را به احترام وادار کنید و در عمل شما را درک کنند. تنها به دنبال خقیقت باشید و از خدا کمک ومدد بگیرید او هم شما را کمک خواهد کرد.


رهیافته

منبع:سایت باحجاب

۰

ایمان+عمل صالح

حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

ایمان+عمل صالح

ایمان+عمل صالح

رانندۀ مو فرفری!

وقتی برای رفتن به مدرسه،باشگاه،مهمانی یا هر جای دیگر سوار ماشین می شوید، دیدن صندلی های کثیف،آشغال های زیر پا،شیشه های دودی شده با خاک و غبار و... ، حس مثبتی به شما منتقل نمی کند. در این میان گفته های راننده ی موفرفری با آن دست های چرک گرفته و لباس های پر از چین و چروکش که مدام از تمیزی، نظافت، آراستگی،کلاس، زیبایی ظاهر و ... دم می زند، حوصله ی شما را سر می برد.

یعنی همه باور دارند ظاهر آدم ها نشان دهنده ی باطن آنهاست و اگر کسی ظاهرش به گونه ای باشد و باطنش جوری دیگر، کسی به حرف و ادعایش توجه نمی کند؛ پس چطور میتوان حرف برخی ا باور کرد که با بدترین وضع حجاب و آرایش ... ظاهر می شوند و دم از خدا و دل پاک می زنند، در حالی که ظاهرشان رنگ و بوی از خدا و معنویت ندارد!

خداوند میفرماید:«همۀ مردم زیانکار اند، مگر کسانی که در کنار ایمانشان عمل صالح داشته باشند.»[سورۀ عصر آیات2و3]

امام صادق [علیه السلام] هم می فرمود:«خرابی و نا پاکی ظاهر، نشان دهنده ی زشتی باطن و قلب است.» [بحارالانوار،جلد70،ص395]

و امام علی [علیه السلام] هم فرمودند:« درستی رفتار های ظاهری، تابلو و نشانۀ سلامتی باطن است.» [عیون الحکم المواعظ،ص228]

+برگرفته از کتاب«دختر باید خانم باشه».

منبع:پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات

۱

حقوق رهبر انقلاب به روایت اطرافیان

سبک زندگی اسلامی

حقوق رهبر انقلاب به روایت اطرافیان

حقوق رهبر انقلاب به روایت اطرافیان

به گزارش عمارنامه ، حجت‎الاسلام رحیمیان از اعضای سابق دفتر امام و رهبری، در گفت‎وگو با پنجره، با اشاره به سطح زندگی بسیار ساده امام خمینی (ره) و آیت‎الله خامنه‎ای (مد ظله العالی)، گفت: چند وقت پیش، در یکی از سخنرانی‎ها، برای مردم از لزوم ساده زیستی مسئولان صحبت می‎کردم که در انتهای مراسم یکی از حاضرین از من پرسید که رهبر انقلاب چقدر حقوق می‎گیرد؟ عرض کردم ایشان از حداقل نذورات استفاده می کنند.
 
روز بعد در مواجهه با مقام معظم رهبری، ضمن شرح ماجرا از ایشان پرسیدم چقدر حقوق بابت کار رهبری می‎گیرند؟ پاسخ آقا برای بنده بسیار قابل تامل بود. ایشان با نهایت تواضع فرمودند: «مگر من کاری می‎کنم که بابت آن حقوق بگیرم؟»
 
این اظهارات در شرایطی است که حجم مسئولیت‎ها و فعالیت‎های ایشان بر کسی پوشیده نیست.
 
هم‎چنین حجت‎الاسلام احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه‎ای دفتر مقام معظم رهبری، درباره تامین مالی زندگی رهبر انقلاب، می‎گوید:
 
اداره‎ زندگی ایشان عمدتا‎،ً یعنی آنقدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق است،‎ بیشتر، از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام می‎دهند؛ نذورات می‎آید؛ برای امام هم خیلی نذورات می‎رفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد می‎آید که نذر شخصی آقا می‎کنند؛ که آقا، زندگی‎شان عمدتا از همین نذورات اداره می‎شود و از بیت‎المال و از دفتر، استفاده نمی‎کنند. از وجوهات که اصلا هیچ استفاده نمی‎کنند. عمدتا همین نذورات است.
 
 
روایت حدادعادل از سطح زندگی رهبر انقلاب:
دکتر غلامعلی حداد عادل که اخیرا بعد از ماجرای افشای فیش‎های نجومی، میزان حقوق خود را منتشر کرده است، در تشریح ماجرای ازدواج دخترش با فرزند مقام معظم رهبری می‎گوید: آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود. پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به‎عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند.
 
بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند: «آقای دکتر، داریم خویش و قوم می‎شویم». گفتم: «چطور؟» گفتند: «خانواده آمدند و پسندیدند و در گفت‎وگو هم به نتیجه کامل رسیده‎اند، نظر شما چیست؟» گفتم: «آقا! اختیار ما دست شماست». آقا فرمودند: «نه! شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانم‎تان هم همین‎طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من این‎طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی‎ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم، یک وانت­بار می‎شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسئولان در آنجا با من دیدار می‎کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه­ای اجاره کرده‎ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می‎کنند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می‎شود، چیز‎هایی در ذهنش باشد. ما این‎طور زندگی می‎کنیم. اما شما زندگی نسبتا خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است. مجتبی، معمم هم نیست. می‎خواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود. همه این‎ها را به او بگو بداند».
 
هم چنین محمد حسین صفارهرندی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، درباره چگونگی مایحتاج رهبری در خاطره‌ای می‌گوید: رهبر انقلاب اوایل سال ۷۰ به آقای هاشمی گفته بودند که زندگی مردم دارد خیلی سخت می‌شود و گرانی‌ها طاقت مردم را بریده است. من با ادامه سیاست‌هایی که منجر به فقیرتر شدن مردم می‌شود، موافق نیستم. (آن موقع سیاست‌هایی را در قالب حذف یارانه‌ها دنبال می‌کردند)
 
رهبر انقلاب فرمودند: من مخالفم.
 
آقای هاشمی گفته بودند یک عده‌ای می‌آیند جوسازی می‌کنند و به شما می‌گویند. شما قبول نکنید. این‌طورها نیست. وضع مردم خوب است.
 
رهبر انقلاب می گویند: این چیزی که می‌گویم از اینجاست که خانواده خودم برای خرید می‌روند و یافته‌های خودمان است؛ این‌طور نیست که کسی برای ما خبر آورده باشد. فرزند من و خانواده من خودشان می‌روند و خودشان خرید می‌کنند. نان می‌خرند. ماست می‌خرند و می‌فهمند که قیمت امروز نسبت به دیروز عوض‌شده است.
 
برخی از آقایان مسئول هستند که سال تا سال قیمت و نرخ‌ها دستشان نیستند برای این‌که هیچ‌وقت، تو هیچ مغازه‌ای پیدایشان نشده است و در زندگی عموم مردم نیستند و معلوم است که با این وضع خبردار نیستند. بعضی وقت‌ها برخی خبرنگارهای زرنگ رسانه‌ای هم هستند که گاهی اوقات سؤال می‌کنند که فلان چیز الآن چه قیمتی دارد و طرف مسئول هیچ‌چیز نمی‌داند.

۰

مناظره:تعداد کم آیات حجاب در قرآن، دلیل کم اهمییتی حجاب است!!!!

حجاب پرسش وپاسخ

مناظره:تعداد کم آیات حجاب در قرآن، دلیل کم اهمییتی حجاب است!!!!

مناظره:تعداد کم آیات حجاب در قرآن، دلیل کم اهمییتی حجاب است!!!!

چند روز پیش داخل مترو بودم که صحبت های دو تا دختر جوان توجهم رو جلب کرد ؛ علت این جلب توجه، تفاوت شدید ظاهری بین این دو دختر بود وبحثی که در ارتباط با حجاب بین این دونفر به وجود آمده بود، از ابتدا در جریان صحبتهایشان قرار نگرفتم ولی انگار واقعا یه مناظره علمی بینشون به وجود آمده بود و همه خانم های کنار من هم انگار که بخوان پخش زنده این مناظره رو ببین ساکت گوش می کردند از صحبت هایشان متوجه شدم اسم یکی سونیا و دیگری زهراست و مناظره ای که به نظرم جالب اومد و من هم مثل بقیه خانم ها گوش دادم تا ببینم این مناظره جدی به کجا می رسه:

به جز چند ایه در هیچ کجای قرآن امر به حجاب نشده

سونیا : نه شما یه لحظه صبر کن یه سوال دارم دوست دارم بی تعصب به سوالم جواب بدی

زهرا: بفرما گلم در خدمتم

-شما قائل به این هستید که حجاب و پوشش یه امر واجبه و فرد متخلف گرفتار عذاب الهی میشه درسته

-بله گلم دقیقا

خوب از کجا اینقدر مطمئن هستید که با کسانی که بی حجاب وارد جامعه بشوند اینطور سخت برخورد کرده و حتی گاهی کار به بازداشت هم میرسه؟!

زهرا: عزیز جان این یه امر الهی هست که توی قران هم در چند آیه از اون نام برده شده و خداوند مستقیما در این ایات امر به حجاب کرده

سونیا: ببین خانم فکر نکن من بدون هیچ مطالعه ای دارم در این مورد باهات بحث میکنم من خودم در این مورد تحقیق کردم و میدونم که به جز چند ایه در هیچ کجای قرآن امر به حجاب نشده اون هم با اون تفاصیلی که شما محجبه ها میکنین مثل اینکه گردی صورت و کفین فقط باید پیدا باشه و حتی یک تار موهم نباید از روسری بیرون باشه، یا این نکته که برجستگی های بدن پیدا نباشه به نظرم اینا رو دیگه خودتون به دین اضافه کردید و همش یه مشت اعتقادات من دراوردیه

زهرا: این خیلی عالیه که شما در این مورد تحقیق کردید و حتی به آیات قران هم رجوع کردید و من به شما تبریک میگم ولی آیا به نظرتون تحقیقاتتون کامل بوده آیا نفس خواندن آیه و معنای اون برای اجرای این حکمی که برای قائلین به حجاب صادر میکنید کافیه؟!

بزار با یه مثال ساده منظورم رو واضح کنم اگر شما به فرض مثال بخواهید یه ماشین لباسشویی بخرید همینکه به مارکش نگاه کنید میتونید به طرز کار کردنش هم پی ببرید و نیازی به توضیحات بیشتر از طرف فروشنده که نماینده ی کارخونه ی تولید کنندس ندارید؟! مسلما حرفم رو تایید میکنید


حکم تمامی احکام در قرآن نیامده است

حالا بریم سر این حرف شما که میگید چند تا آیه بیشتر در مورد حجاب توی قرآن نیومده پس باید گفت نباید خیلی امر مهمی باشه و نباید اینقدر بهش اهمیت داد !!!

عزیز من اولا خداوند در قران فرموده “و لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین” یعنی هیچ تر و خشکی وجود نداره مگر اینکه خداوند در موردش در قرآن حرف زده حالا از نظر شما چقدر موضوع در زندگی انسانی هست که باید به اون پرداخته بشه و از طرف خداوند براش حکم صادر بشه؟!

قطعا حرف های زیادی هست که خدا با بندش داره و از طرفی اگه میخواست بیش از حد درباره ی هر کدوم توضیح بده باید هزاران جلد کتاب مینوشت که شاید هیچ کس تا آخر عمر فرصت خواندن کل قرآن رو پیدا نمیکرد!!!

لذا در اکثر موارد خداوند به صورت بسیار خلاصه در حد چند آیه یا حتی در حد یک کلمه حکم چیزی را صادر میکند و بعد این کار مفسرین و افراد اهل علم است که با مراجعه به احادیث و روایات معصومین این آیات به ظاهر اندک ولی پر از حرف رو توضیح داده و تفسیر کنند.

سونیا: خب حالا قبول که آیه اومده در این باب ولی یعنی حکم به این مهمی چه اشکالی داشت خدا یکم بیشتر در موردش توضیح میداد؟ به نظر من این خودش نشانه ای از بی اهمیتی این مورد هست و خداوند میخواسته بگه خوبه که این کار رو انجام بدین نه اینجوری که تو کشور ما دخترا و زنها رو مجبور به رعایت حجاب میکنند. دختر محجبه با تسلط بیشتر به صحبت هایش ادامه داد و گفت:


در کل آیات قرآن ما فقط۵۰۰ آیه در مورد احکام داریم که با توجه به زیادی احکام سهم آیات مربوط به حجاب سهم کمی نیست!!!!


شاید باورت نشه ولی در برخی از ابواب فقهی ما اصلا هیچ آیه ای در قرآن نداریم بلکه بعدها توسط پیامبر (صل الله علیه وآله) یا ائمه اطهار به صورت مفصل و مشروح بیان شده که در آیه ی” فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ” خداوند انسانها رو دعوت به پرس و جو از اهل ذکر (که همان اهل بیت هستند) کرده.

مثلا در مورد احکام حج یا خمس آیات بسیار کم اند یا مثلا آیا میتوانی آیه ای در قرآن پیدا کنی که بگه ۱۷ رکعت نماز بخوانید چند رکعت صبح و ظهر و شب؟!! یا اینکه کیفیت پوشش در نماز در چه حد هست؟!آیا میشه این امر رو دلیل بی اهمیتی این احکام دانست؟!!!

یا در کل کل قرآن به صورت واضح اسمی از ائمه یا حضرت زهرا و امام علی آورده نشده بلکه از تفسیر برخی آیات میشه پی به اهمیت وجودی ایشان برد که طبق روایات کل عالم به خاطر وجود این عزیزان برپا شده!!!!!

نه گلم این نمیتونه دلیل محکمی برای رد کردن حجاب باشه؛ در اهمیت مسئله ی حجاب همین بس که در روایات و سیره ی مسلمین نگاه خاصی به آن شده و کتاب ها و تالیفات بسیاری در این باب موجود است.

در خصوص پوشش موی سر هم اگه تو کل اعصار بگردی هیچ دوره ای در تاریخ پیامبران نبوده که قومی بی حجاب بوده باشند بلکه این امر حتی در قرن ها پیش از اسلام هم بین مردم رعایت میشده حتی در برخی ادیان برای حفظ حجاب توسط زن از دین ما هم بیشتر سخت گیری میشده!!!

لذا میشه گفت یک علت این امر که تاکید زیادی بر اون نشده این بوده که در کل امر حجاب یه امر تثبیت شده بوده در جامعه و عموم زنان اون زمان پوشش داشته اند منتها خداوند در این آیات کیفیت پوشش و اینکه چه جاهایی از بدن باید پوشانده بشه رو مورد بحث قرار داده

دختر بی حجاب که موضوع براش جالب شده بود در عین اینکه میخواست روی حرف خودش تاکید کند گفت خب میشه یه توضیحی در مورد آیات حجاب برایم بدهی؟

دختر محجبه که بسیار مسلط بود گفت با کمال میل؛ ببین عزیز جان در آیه ی ۳۱ سوره ی نور آمده

” وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ”

یعنی به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیور های خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه ی خود فرو اندازند”

جالبه بدونی که شان نزول اون از این قرار بوده که یک روز یک زن عرب زیبا روی روسریش رو از پشت گوشهاش رد کرده بوده و سینه و گلویش پیدا بوده یک جوان از کنارش عبور میکنه و اونقدر محو تماشای او میشه که استخوانی که در دیوار بوده رو نمیبینه و صورتش شدیدا مجروح میشه اون جوان با خودش میگه من الان پیش پیامبر میروم و این موضوع رو باهاش در میان میگزارم که همون وقت جبرئیل نازل میشه و اعلان میکنه که؛ ای پیامبر، به زنان مومنه بگو روسری هاشون رو تا زیر سینه بیاندازند تا برجستگی بدن اونها و زیبایی هاشون پیدا نشه یعنی در واقع اینجا نه تنها پوشاندن مو رو یه امر بدیهی دانسته بلکه خواستار پوشاندن مقدار بیشتری از بدن از جمله برجستگیه سینه شده است (تفسیر نمونه ج ۱۴ ص)۴۳۶


و لفظ خمار در فرهنگ لغت یعنی روسری که با آن سر را میپوشانند.


سونیا اخمهاشو کرد توی هم گفت: خب دلیل نمیشه وقتی آقایون نمیتونند جلوی چشماشون رو بگیرن رنها خودشون رو بپیچندتو لحاف و پتو که؟!

زهرا لبخندی زد و گفت خدا هم نخواسته برن زیر لحاف و پتو بلکه گفته برای حفظ امنیت خودتونم که شده همه جای بدن غیر از گردی صورت و دو کف دستت رو بپوشون و در جاش هم حساب اون آقایی که نمیتونه جلوی چشماش رو بگیره رسیدگی میکنه، ولی از من خانم خواسته تا این حد خودم رو بپوشونم و کسی که تا این حد خودش رو و زیبایی های بدنش رو از دید نامحرم مخفی نگه داره هم خودش از شر اشرار بیشتر در امان میمونه و هم باعث گناه جوان های کوچه و خیابون نمیشه!!!


تو تصور کن من محجبه که میرم بیرون بیشتر جلب توجه میکنم یا اون دختری که موهاشو هفت رنگ میکنه،لباس جذب و کوتاه میپوشه و هفت قلم آرایش میکنه؟ قبول کن که حتی زنان هم وقتی چین افرادی رو میبینند ناخواسته نگاهشون میکنند، دیگه فکر کن یه جوان بی زن دم بخت با دیدن چنین چهره ای چه حس و حالی بهش دست میده!!! از جهتی این پوشش یه احترام است که ما به خودمان و شخصیتمان میگزاریم.

یه جا خوندم جنازه ی ییک دختر بعد از ۱۳۷ سال سالم پیدا شده که بستگانش اونو با حجاب کامل دفن کرده بودند و از اینجا میشه به این پی برد که برای احترام هرچه بیشتر و برای حفظ شخصیت خود زنان است که خداوند چنین حکمی را صادر کرده.


مثلا در آیه ی ۵۹ احزاب اومده”:یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا”

ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مومنان بگو پوششهای خود را بر تن فروگیرند این برای آنکه شناخته شده و مورد آزار قرار نگیرند(به احتیاط)نزدیک تر است و خدا آمرزنده و مهربان است”

اینجا کیفیت حجاب رو بالاتر برده و از جلباب سخن به میان آمده “جلباب”در فرهنگ لغت کنایه از پوششی است که هم سینه و هم سر را میپوشاند چیزی شبیه مغنعه ی بلند یا همان چادر امروزی


سونیا از اینکه جواب بسیاری از سوالاتش رو داشت از زبان یه فرد محجبه میگرفت، فردی که همیشه توی ذهنش اون رو امل و تند رو تصور میکرد .


اینبار سونیا با لحن آرام تر از زهرا پرسید خب اون وجه و کفین که مدعیش هستید رو از کدوم آیه برداشت میکنی؟


زهرا گفت این امر از روایتی که مربوط به پیامبر است برداشت شده:

روزی اسماء دختر ابوبکر (خواهر عایشه) بر پیامبر وارد شد در حالی که لباس نازکی پوشیده بود که پیامبر از اون روشو برگردوند و فرمود:ای اسماء، زن هنگامی که به مرحله ی حیض رسید، شایسته نیست که جز چهره و دو دستش تا مچ، دیده شود و ایشان به چهره و دو کف دست خود اشاره فرمودند.

یا در حدیثی از پیامبر در شب معراج آمده است:”زنی را دیدم که با موهای سر آویزان بود و آتش از مغز سر او زبانه میکشید. پرسیدم: این خانم کیست ؟جبرئیل پاسخ داد:” او زنی بوده که موهای سر خود را از نامحرمان نمی پوشاند(بحار الانوار جلد ۸ صفحه ی ۳۰۹)


در این حین زهرا به سونیا گفت:ببین خواهرم چند نوع خانم مخالف حجاب در جامعه داریم؛


دسته ی اول: آنهایی اند که زبیخ منکر دین و اسلام هستند و از روی اجبار لچک کوچکی بر سر میگذارند تا انگشت نما نشوند.


دسته ی دوم: کسانی هستند که منکر دین و خدا و پیغمبر نیستند ولی به نوعی با برخی احکام دین مانند حجاب سازگار نبوده و میگویند نماز و روزه و…. رو قبول داریم ولی نمیتوانیم امر حجاب را قبول کنیم.


دسته ی سوم: عده ی دیگری هم هستند که نه تنها اسلام را قبول دارند و همه ی احکام آن را اجرا میکنند بلکه تمامی احکام را با تحقیق و تفحص بررسی میکنند اما در زمینه ی احکامی مانند این امر به این نتیجه میرسند که مثلا به قول شما چون در آیات تاکید زیادی بر آن نشده است پس اهمیت ویژه ای نداشته و نمیتوان از آن تحت عنوان یک امر واجب نام برد در حالی که همانگونه که گفتم تعداد کم آیات به هیچ عنوان دلیل بر کم اهمیت بودن و عدم وجوب حجاب نمیکند.


عزیزم نمیدانم تا چه اندازه توانستم در این امر شما را قانع کنم ولی از آنجایی که حس میکنم نه تنها شما بلکه بسیاری از دختران بد حجاب و بی حجاب در جامعه ی ما جزء دسته ی سوم هستند دوست دارم یک نصیحت خواهرانه به شما بکنم؛

شما که دختری ترگل برگل و زیبا هستید و ذر بهار زندگی به سر میبرید مورد توجه بسیاری از افراد سود جو قرار دارید که اگر حجاب خویش را رعایت کنید احتمال اینکه این افراد شما را به عنوان طعمه ی هوسرانی های خود قرار دهند یا لااقل به چشم بد به شما نگاه کنند بسیار اندک است چراکه اکثر مردان بر این باورند که اگر دختری گوهر زیباییش را در معرض دید آنها قرار دهد این گوهر بدل است و تاراجش بلا مانع، بی دردسر و بی عقوبت خواهد بود و بدون هیچ واهمه ای خود را محق میدانند که این گوهر بدل را برای خود نمایی پیش دیگران هم که شده چند روزی استفاده کنند و بعد هم…در حالی که حجاب من امانتی است الهی که خداوند زن را شایسته ی امانت داری دانسته است!


از نظر من یک بانوی محجبه دو پیام برای اطرافیان خویش به همراه دارد:


اول : آنکه من انسانی هستم محترم و حاضر نیستم با نشان دادن زینتهای خدادی ام به غیر محارم به احدی اجازه ی تجاور به حریم مقدسم را بدهم.


دوم: آنکه آنقدر وجود و جمال عقلی و فکری خویش را با ارزش میدانم که به هیچ وجه نیاز به خودنمایی و حراج زینتهای ظهری خویش ندارم.


پس از این حرف زهرا؛ هر دوی آنها یا بهتر است بگویم هر سه ی ما به فکر فرو رفتیم با خود گفتم واقعا گوهر وجودی یک دختر جوان آنقدر بی ارزش است که خویش را بی هیچ پروایی همچون عروسان در شب عروسی آنقدر در ملاء عام بیاراید که دیگر نشود حرمت و تقدسی برای آن گوهر اصل یافت؟ آیا نه این است که آراستن صورت نهایتا مورد رضایت مخلوق است در حالی که این آرایش سیرت است که مورد رضایت خالق است؟ و….؟؟؟؟؟


ندا طباخیان_تحریریه سایت با حجاب

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)