جستجو
بایگانی
- آذر ۱۴۰۳ (۵)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2407)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
۵۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۵ ثبت شده است
ناگفتههای حادثه آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال 1360
ناگفتههای حادثه آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال 1360
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک صفبندی ملموسی بین گروههای سیاسی - که قصد سهمخواهی داشتند - بهوجود آمد. در این بستر که تا حدودی ناشی از فضای اول انقلاب بود، گروههای سیاسی با گرایشات مختلف نظیر منافقین، کمونیستها، لیبرالها و... سعی داشتند تا سهم بیشتری از قدرت را تصاحب کنند. یکی از این جریانهای چپ، - که عامل اصلی حوادث آمل بود- "اتحادیهی کمونیستهای ایران" بود که اعضای آن از لحاظ فکری، وامدار تفکر مائویستی بودند. مشی این گروه قبل از انقلاب، صرفاً مشی سیاسی و فرهنگی بود که فعالیتهایشان نیز بر این مبنا تعریف میشد. اما پس از انقلاب و بهخصوص پس از عزل بنیصدر سران این اتحادیه در اهداف و روشهای خود تغییر ساختاری دادند و مشی مبارزات مخفی و مسلحانه را در پیش گرفتند. شاخصهی مبارزاتی این اتحادیه - که در ابتدا متشکل از 53 نفر بود- مبارزات فیدل کاسترو و چهگوارا در آمریکای لاتین بود. اما برای همراه کردن مردم، روش مائو در چین را برگزیده بودند.
- به چه دلیل، شمال کشور را برای فعالیتهای شورشگرانهی خود انتخاب کردند؟
پس از علنی شدن مشی مسلحانهی ضدانقلاب، منافقین، اتحادیهی کمونیستها و... آنها برنامهها و طراحی مبارزاتی خود را در خانههای تیمی و مخفیانه انجام میدادند و بهاصطلاح، از روی زمین به زیر زمین رفتند. پس از حادثهی 30 تیر و فرار بنیصدر و افزایش ترورها، طرحی بهنام مالک و مستأجر از سوی نظام اسلامی اجرا شد که در پی آن، هر مالکی موظف بود که هویت مستأجر خود را با ارائهی شناسنامه نشان دهد. اجرای این طرح باعث لو رفتن و شناسایی آنها شد. از طرفی هم پس از خروج رجوی و بنیصدر از کشور، هنوز خط خروج برای آنها آماده نبود. بنابراین بهترین مکان برای آنها جنگلهای شمال کشور بود.
دلیل دیگر، تشکیل جبهه سوم بر ضد جمهوری اسلامی بود. ناصر میرریاحی از رهبران اتحادیهی کمونیستها مبدع این تز بود. او معتقد بود که عراق در جنگ تحمیلی، بخش عمدهای از امکانات و نیروی نظامی ایران را در جبههی اول به خود مشغول کرده است. مبارزات کردها در کردستان، جبههی دوم علیه نظام اسلامی میباشد. بنابراین با ایجاد جبههی سوم، "اتحادیه کمونیستها" میتواند در یک جنگ بدون مقاومت، نظام نوپای سیاسی را به ورطهی سقوط بکشاند. به همین خاطر رهبران شورشگر اتحادیهی کمونیست ها، جنگلهای منطقهی عمومی جنوب غربی شهر آمل را انتخاب کرده و به جولان در آن پرداختند.
- انتخاب شهرستان آمل و جنگلهای آن، دلیل خاصی داشت؟
مهمترین نکته بحث ظرفیتهای جغرافیایی این منطقه بود که دارای شاخص مهم بود: 1. آمل برای فعالیت آنها دارای عمق استراتژیک بود و آمل به دلیل اینکه از کوههای جنگلی تا لب دریا فاصله و عمق قابل توجهی بود که برای برای جنگ و گریز خوب بود. 2. شاخص مهم دیگر این بود که باید منطقهی انتخابی به مرز نزدیک باشد. 3. نکتهی دیگر قرمز بودن مناطق مشابه آمل بود. یعنی در مناطق مشابه نظیر سیاهکل و لاهیجان، قبلاً سابقهی درگیری وجود داشته و در آنجا پاسگاه دایر کرده بودند. 4. وجود جادهی هراز. یکی از این عناصر اتحادیه بهنام بهمن شیردل میگفت که دلیل انتخاب آمل، وجود جادهی هراز بود. میگفت که اگر ما میتوانستیم نیمساعت جاده را ببندیم و اعلامیه پخش کنیم، چونکه رادیو این اینگونه مسائل را پخش میکرد، همهی ایران را متوجه خود میکردیم. ضمن اینکه جادهی هراز، جادهی استراتژیکی است که شمال را به مرکز، و مرکز را به مشهد متصل میکرد.
5. آنها تمایل داشتند که مکان استقرار، قابلیت تقسیم شدن را از مرکز داشته باشد و آمل به دلیل وجود سلسلهکوههای البرز، دارای این ویژگی بود. 6. یکی از مهمترین دلایل آنها برای انتخاب آمل این بود که آنها تصور میکردند که در این شهر زمینههای مردمی برای همراهی با آنها وجود دارد که البته بزرگترین اشتباهشان نیز همین مسأله بود. ضمن اینکه جنگل هم آب داشت و هم بعضی از درختها میوههای خوردنی داشتند. جنگل محل استتار و اختفای مناسبی بود که آنها در آن محدودیتی نداشتند.بود.
- این استنباط غلط از جامعهی آمل، ناشی از چه عواملی بود؟
پاسخ این سؤال را با نقل خاطرهای بیان میکنم. سال 59 در سپاه گرگان درگیری شد و بچههای ادارهی اطلاعات سپاه گرگان را در مقر سپاه کشته بودند. به من ابلاغ کردند که باید برای فرماندهی سپاه به گرگان بروی و اوضاع را سر و سامانی بدهی. در راه گرگان بودیم که شب به آمل رسیدیم. چون شهر را نمیشناختیم، تصمیم گرفتیم که به مقر سپاه رفته و در آنجا نماز بخوانیم.در بدو ورود متوجه شدیم که بین کادر سپاه آمل و فرماندهی آن درگیری شدید وجود دارد. بچههای حزباللهی، بسیجیها یک طرف هستند و فرماندهی سپاه طرف دیگر. یک روحانی هم بود که بعد متوجه شدم که ایشان امامجمعهی آمل حضرت علامه حسنزادهآملی هستند. وقتی فهمیدند که ما از تهران آمدیم، به سمت ما آمدند و با اعتراض گفتند که باید فرماندهی سپاه را عوض کنید؛ چراکه او دارای اندیشههای التقاطی بود. در اصطلاح آن زمان او یک "امتی" بود و در صبحگاه، برای پرسنل ":امّت" میخواند.
من به آنها گفتم که یک ماشین در اختیار من بگذارند تا در سطح شهر، گشتی بزنم. یکی از بچههای آمل گفت که شما نمیتوانید بروید. گفتم چرا؟ گفت چونکه ریش داری! از این حرف او خیلی تعجب کردم. خلاصه سوار ماشین شدیم. اولین محلهای که سر زدیم، "اسپیکلا" بود. دیدیم کمونیستها در آنجا ایست بازرسی گذاشتهاند. با تعجب گفتم پس شما اینجا چه کارهاید؟ گفت این محله مال آنهاست. رفتیم به منطقهای بهنام "چاکسر". تکیهای در آنجا بود معروف به "تکیه شهدا" وجه تسمیهی آن را پرسیدم، در جواب گفتند که ما این تکیه را با شهادت سه نفر از بچهها گرفتیم. گفتم این چه وضع شهر شماست؟ سپاه باشد و این منطقه مال کمونیستها؟! این منطقه مال منافقین؟! پس شما چه کار میکنید؟ یکیدو جای دیگر هم رفتیم که اوضاع همانی بود که دیده بودم. احساس کردم که جای خوبی برای کار کردن است و با هماهنگی دیگر به گرگان نرفتم و در آمل ماندم.
این موارد موجب شده بود که سران اتحادیهی کمونیستها ظرفیتهای دینی مردم را نبینند. وجود اینهمه امامزاده در این منطقه نشان میدهد که از قدیمالایام مردم این منطقه ارادت به اهلبیت(ع) داشته و شیعه بودهاند. ضمن اینکه جز آلبویه که کنترل این منطقه برعهده داشت، حکومتهای دیگر نداشتند و یا نمیخواستند هم درگیر شوند. بهعلاوهی این موارد سابقهی مبارزاتی نظیر قیام جنگل میرزا کوچکخان هم در تاریخ این منطقه ثبت شده بود.
- برنامهی خاصی هم برای مردم طراحی کرده بودند؟
بله؛ همراه کردن مردم طبق طرح آنها، شبیه مدل مائو در چین بود. آنها معتقد بودند که دشمنان اصلی ما در شهرها هستند. ما بهوسیلهی تسلط بر روستاها و اتصال آنها به یکدیگر شهرها را تهدید کرده و بهتدریج فتح کرده و به سمت مرکز حرکت کنند. همان کاری که مائو در چین انجام داد و با اتصال روستاهای دهقانی به هم و پیریزی یک راهپیمایی بزرگ، پکن را فتح کرد. ضمن اینکه در روستاهای آمل به دلیل ییلاق و قشلاق کردن مردم آمل، در زمان سرما هم که روستاها خالی از سکنه بود، مواد غذایی در خانهها موجود بود که آنها میتوانستند با همکاری چند نفر از بومیها، وارد روستا شده از این امکانات استفاده کنند.
البته گفتم که اشتباهشان نیز همین تصور غلط بود که مردم با آنها همراهی میکنند، غافل از اینکه اصلاً مردم آن ظرفیتی را که آنها فکر میکردند، برایشان فراهم نکردند. هرچند اسمشان هم فدایی خلق بود و تصورشان هم این بود که میخواهند خلق را از زیر یوغ حکومت دربیاورند، اما تحلیلها و اخبار آنها از مردم آمل غلط بود. در روز شش بهمنماه سال 60 بهگونهای شد که مردم خودشان آنها را میگرفتند و تحویل ما میدادند. یادم میآید فردی که آمادهی اعدام شدن بود، گفت که ما اصلاً مردم را نشناختیم و اصلاً اشتباه کردیم وارد شمال شدیم.
- یعنی خیلی از اعضای اتحادیه اهل شمال نبودند؟
همینطور است. اساس تشکیل این اتحادیه به این شکل بود که در سال 48، زمانیکه قیمت نفت بالا رفت، شاه در خوزستان به کارمندان صنعتنفت امتیازات رفاهی و... میدهد. یکی از آن امتیازات، بورسیهی تحصیلی خارج از کشور برای فرزندان آنها بود. من از زبان دو نفر از همین آدمها نقل میکنم که میگفتند ما برای تحصیل به برکلی آمریکا رفتیم. وقتی فضای ایران انقلابی شد، ما نیز تحتتأثیر این فضا به کمونیسم گرایش پیدا کردیم و عضو کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور با گرایشات کمونیستی میشوند. جالب است که یکی از آنها در جواب سؤال من که پرسیدم آنجا چه کسی با شما ارتباط داشت؟ گفت سه آمریکایی که بعدها فهمیدیم یکی از آنها عضو CIA است، در خطدهی به ما نقش داشتند. میگفت نزدیک انقلاب ایران که شد، به ما گفتند که دیگر به کشورتان بروید - چه فارغالتحصیل بودیم یا نه- و مبارزه کنید تا در انقلاب سهمی داشته باشید.
از 97 نفری که دستگیر کردیم، 46 نفر از افرادی بودند که پدرانشان صنعتنفتی بودند. مابقی هم اغلب خوزستانی بودند که سازمان با فراخوانی نیروهایش از سراسر کشور به منطقهی شمال، در واقع در جنگلهای شمال، سه کمپ در سه نقطه دایر میکنند و آموزشهای مخصوص چریکی را آنجا به نیروها آموزش میدادند. جالب است که چند نفر از آنها در لبنان و در مبارزات "جرج حبش" شرکت کرده بودند.
- از لحاظ مالی چگونه تأمین میشدند؟
اینها یک شبکهی شهری داشتند، یک شبکهی جنگل و یک شبکهی تهران که در بازار تهران کسانی به اینها کمک میکردند. مثلاً میگفتند که ما یک کیسه برنج را که دوهزار تومان بود، سههزار تومان میدادیم و بقیهاش را هم پس نمیگرفتیم؛ چون میخواستیم با پول نیرو جذب کنیم.
راه دیگر هم دزدی از بانکها بود. یک روز در مقر سپاه بودیم. خبر آوردند از یک بانک سرقت شده است. دم صبح وقتی که پول بانک را با ماشین آوردند، با همکاری یکی از کارمندان بانک، دو نفر با اسلحه تهدید کرده و حدود 280هزار تومان پول را میبرند. البته یکی از آنها فرار کرد که بعدها در درگیریها کشته شد و دیگری را هم مردم گرفتند و تحویل دادند.
- تسلیحات نظامی خود را از چه طریقی تأمین میکردند؟
از همان طریق. خودشان هم میگفتند که کمکهای ریالی خیلی مهم نبود، بلکه تسلیحاتی که به آنها داده میشد، مهمتر بود. مثلاً میگفتند که برای ما سه پارتی سلاح آوردند. اینها را که با چندهزار تومان نمیشود خرید.
- بنابراین با نیروهای کاملاً آماده مواجه بودید؟
بله؛ هم تسلیحات داشتند و هم از نظر بدنی و آموزشهای نظامی آماده بودند. یادم میآید که در همان اوایل که ما در منطقهی امامزاده عبدلله، عملیات کردیم، 11شهید دادیم. خیلی سخت بود. نیروهای ما قصد داشتند از ارتفاع صعود کنند و مکان مورد نظر را بگیرند. وقتی از بچهها پشت بیسیم خبر میگرفتیم، هِنهِن میکردند و میگفتند، از شرجی بودن هوا نمیتوانیم نفس بکشیم. اما در آنطرف میدان، دختری را میدیدیم که پشت دوشکا نشسته و هلیکوپتر را هدف قرار داده است؛ یک دختر کمونیست! اینها را که میگویم از مشاهدات خودم است. تمامی نیروهای آنها ورزیده بودند. واقعیت این بود که ما ضعیف بودیم و به دلیل نداشتن تجربه و جوانی، بلد نبودیم. حتی در داخل شهر میآمدند، ترور میکردند و از شهر خارج میشدند. از مردم عادی نظیر دو جوانی که از نظامآباد تهران بودند تا افرادی که به ظاهر حزباللهی بودند. یا دست به تخریب، انفجار، گروگانگیری، سرقت بانک و... میزدند.
- با این اوصاف، دربرابر ضدانقلاب چهکار کردید؟
بهتدریج، ما قدرت پیدا کردیم و نیروها نسبت به گذشته وضع بهتری را پیدا کردند. اما ورق از زمانی به نفع ما برگشت که به تدبیر و پیشنهاد آیتالله جوادیآملی نیروهای ما وارد جنگل شدند. رفتن ما آنها را تجزیه کرد. ماجرا از این قرار بود که ایشان به سپاه آمل آمدند. دربارهی آنها از من سؤالاتی کردند. من هم بهوسیلهی نقشه، بهطور کامل حرکات، اهداف و مواضع اتحادیهی کمونیستهای ایران را در گزنهسرا، مَنگُلدرّه و... برای ایشان توضیح دادم و گفتم که حزباللهیها بهخاطر ترورها، وحشت دارند که سر کارشان بروند. خیلی وضع بدی است. ایشان گفتند که تدبیرتان چیست؟ گفتم که میخواهیم در سطح وسیعی در شهر از نیروهای مسلح استفاده کنیم؛ بهطوریکه زیر تیر هر چراغبرق، یک بسیجی باشد. ایشان در جواب من گفتند مگر نمیگویید که اینها در جنگل هستند و از آنجا میآیند و محیط را ناامن میکنند. چرا شما میخواهید شهر را امن کنید؟ شما هم بروید محیط آنها را ناامن کنید. شما هم بروید در جنگل. من همین جمله را از ایشان شنیدم و بعدازظهر به چالوس و مرکز فرماندهی آمدم. پیشنهاد آیتالله جوادیآملی را ارائه کردم و مورد قبول واقع شد.
ما نیروهایمان را به جنگل بردیم و در آنجا پایگاه زدیم. در شیارها، تپهها و به هر ترتیب توانستیم آنها را در جنگل تجزیه کنیم. به یکی از آنها گفتم که چرا شما به شهر حمله کردید؟ گفت که ما اگر میخواستیم برای خرید به روستا برویم، سرودخوان وارد روستا میشدیم، اما حالا شما آمدید بالای تپه پایگاه زدید، کنار رودخانه پایگاه زدید، خیلیجاها نیرو گذاشتید. اصلاً دیگر امنیت نبود. بنابراین یا ما باید بهدلیل سرما به شهرهایمان برمیگشتیم که ریسک بود یا باید حمله به شهر میکردیم. شما ما را مجبور کردید.
- بنابراین دلیل انتخاب شش بهمن توسط آنها اجباری بود؟
بله؛ البته آنها حدود یکماه قبل از آن نیز قصد حمله داشتند، اما بهطور اتفاقی برادری بهنام شهید کارگر که از بچههای سپاه بود و اسلحه نیز همراهش بود، آنها را دیده، با آنها درگیر و شهید میشود. آنها فکر میکنند که عملیات لو رفته و به جنگل برمیگردند.
اما از طرفی شش بهمن سالروز انقلاب سفید شاه نیز بود. به یکی از آنها گفتم که چرا شش بهمن که این مناسبت را دارد شما به شهر حمله کردید؟ بعدها فهمیدیم که آنهایی که پول آنها را تأمین میکردند، انتخابشان این روز بوده تا که آن واقعه را زنده کنند. آنها در واقع مائویستهای وابسته به سلطنتطلبها بودند، درحالیکه خودشان نمیدانستند؛ واقعاً نمیدانستند.
- اگر موافق باشید به ششم بهمنماه سال 60 برویم. برنامهی آنها برای حمله به چه بود؟
برنامهی آنها برای حمله، تسخیر سه نهاد بود؛ یکجا ساختمان بسیج بود که از لحظ استراتژیک در محل خوبی بود. ضمن اینکه ساختمان بسیج از لحاظ استقامت ساختمان محکمی بود. مکان دوم فرمانداری و مکان سوم، سپاه.
- تعداد نیروهایشان چند نفر بود؟
95 نفر
- زمانی که وارد شهر میشدند، کسی مشکوک نشده بود؟
نه؛ به این دلیل که آنها با لباس فرم سپاه وارد شهر شده بودند. بنیصدر در زمان ریاست جمهوری خود، به یکی از کارخانههای آمل که لباس فرم سپاه را تولید میکرد، دستور کتبی داد تا 400 یا 4000 لباس به دارندهی این نامه بدهند که البته کنار امضای بنیصدر، یک امضای دیگر هم بود که من این دستخط را دیدهام. یک ماشین گشت ما گزارش داد که ما آنها را دیدیم اما فکر میکردیم که سپاهی هستند. حادثهای قبل از حمله به آمل اتفاق افتاد. اینها آمدند و جادهی هراز را بستند که اعلامیه پخش کنند.
یک روحانی بهنام آقای شریعتی از گرگان با پسر و عروسش به آنجا میرسد. از این روحانی کارت شناسایی میخواهند و او نیز به سبب پوشش آنها کارتش را به آنها نشان میدهد. من از قول عروسش میگویم که آنها به روحانی گفتند که بهبه! ما در آسمانها دنبال شما میگشتیم و او را از ماشین پیاده کرده و جلوی چشم خانوادهاش به شهادت میرسانند. یعنی با لباس سپاه این کار را کردند. راهبندان هم کرده بودند. مردم هم که میدیدند، اما به واسطهی لباس سپاه به آنها اعتماد کردند. بنابراین کسی نمیتوانست به آنها شک کند. در حادثهی دیگری چون زمان حمله به دههی فجر نزدیک بود، یکی از معلمان با دانشآموزان، مشغول رنگآمیزی و شعارنویسی بر روی دیوار بودند که آنها با لباس سپاهی به آنها میگویند که من سپاهی هستم و بچهها هم میگویند که ما بسیجی هستیم. تا این حرف را میزنند، آنها را به رگبار میبندند و از آن دانشآموزان تنها یک نفر زنده میماند. البته دو روز قبل از عملیات اصلی؛ خانهای را روبروی سپاه اجاره کردند و میخواستند با انفجار دیوار زندان، زندانیها را آزاد کنند که بهصورت اتفاقی رهگذری آنها را دیده و مشکوک میشود. وقتی که قصد پرسوجو را از آنها دارد، آنها فرار میکنند.
- تا اینجا رسیدیم که وارد شهر شدند.
بله؛ البته آنها در عصر 5 بهمن حرکت کردند و در دو محلهی "اسپیکلا" و "رضوانیه" در خانههایی که برایشان تدارک دیده بودند، مستقر شدند. در اعترافاتشان میگفتند، فرض ما این بود که جایی را بگیریم که از آنجا نگذاریم کمکی از آنطرف پل به نیروهای انقلاب برسد. بعد هم حمله میکنیم و منطقه را از دست آنها میگیریم. حدود یکربع به یازده شب شش بهمن بود که من در سپاه بودم. ناگهان صدای تیراندازی شنیدیم. آنها حمله را شروع کردند درحالیکه بسیاری از نیروهای ما در جنگل بودند. مثلاً در ساختمان بسیج، تنها 7 نفر بودند. نکتهی جالبی را بگویم که نقل آن خالی از لطف نیست. در جیب یکی از دستگیرشدهها کاغذی را پیدا کردیم. در آن نوشته بود که از شیشههای ساختمان بسیج -حدود سیوسه پنجره- آنقدر به ما تیراندازی میشد که نمیتوانستیم وارد ساختمان بسیج شویم.
اما همانطور که گفتم در آن ساختمان تنها هفت نفر بودند. این موضوع را بعدها با علامه حسنزادهآملی در میان گذاشتم که ایشان ضمن خواندن آیهی: " أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَائِکَةِ مُرْدِفِینَ" (انفال؛ آیهی 9) گفتند که در جنگ بدر هم ملائکه آمدند و به پیامبر کمک کردند و اینها این موضوع را نمیفهمند.
بنابراین درگیریها در همان شب آغاز شد. ما تصمیم گرفتیم که در شب به دلیل آسیبپذیری، دستور حمله را متوقف کنیم و منتظر شدیم تا صبح شود. ضمن اینکه این تصمیم موجب شد که برای طرحریزی حمله، زمان بیشتری را در اختیار بگیریم. صبح که شد، به کمک مردم، ما ابتکار عمل را در دست گرفتیم. مردم واقعاً به ما کمک کردند. تئوریهایی که در بعضی از کشورها مثل کوبا یا انقلاب چین، جواب داده بود و کمونیستها توانسته بودند در 24ساعت، موفق شوند، در کشور ما و در آمل بهوسیلهی مردم در 24ساعت، طومارش بسته شد. اصلاً خود مردم اینها را میگرفتند و تحویل میدادند. یادم هست که دمِ در سپاه، سه نفر از حزباللهیها دو نفر از آنها را گرفته و برای تحویل آورده بودند. پرسیدم چگونه آنها را دستگیر کردید؟ گفت اینقدر تیر زدند و ما اینقدر سنگ زدیم تا تیرهایشان تمام شد و گرفتیمشان. جالب است که آن بندهی خدا تا آن روز آرپیجی ندیده بود. میگفت این سلاحش هم که شکسته را بگیر! زن و مرد کمک میکردند؛ زنان در سنگرسازی و... یا موردی را دیدم که کسی در پشتش شن ریخته و عقبعقب راه میرفت، مثل یه سنگر که اگر تیر زدند به آن بخورد. البته از دیگر شهرها نیز وقتی مردم و نیروها قضیه را شنیدند، به سمت آمل حرکت کردند تا به ما کمک کنند. بهخاطر همین جانفشانیها بود که امام در وصیتنامهی خویش، از حماسهی مردم آمل یاد میکنند. من در 11استان کشور خدمت کردهام. اما تا به امروز مردمی بانشاطتر از مردم آمل ندیدهام.
- به همین دلیل آمل لقب شهر "هزارسنگر" را گرفته است؟
بله؛ حضور مردم به حدی بود که همهجا تبدیل به سنگر شده بود. یادم میآید که خانمی که برای امرار معاش خانواده تخممرغ میفروخت، کار خود را رها کرد و با چادر خود شن و ماسه میآورد. پس از این ماجرا، برای ارئهی گزارش خدمت امام رسیدیم. نمایندهی آن زمان شهرستان آمل، در خلال گزارش خود گفت که آمل به یکباره به شهر "هزارسنگر" تبدیل شد. از آن زمان به بعد، این لقب برای آمل ماندگار شد.
- با خارج از ایران هم ارتباط داشتند؟
در این زمینه نکات جالبی وجود دارد که تا بهحال نشنیدهاید. این اطلاعات، ارتباط آنها را با خارج از کشور نیز نمایان میکند. یکبار در همان سالها با آقای هاشمی رفسنجانی جلسهای داشتیم که پس از آن، ایشان در خطبههای نمازجمعه جملهای دارد. ایشان میگوید که "در حوادث آمل، اتفاقاتی افتاد که من فعلاً از گفتن آن به دلیل مسائل امنیتی خودداری میکنم." اما جریان از این قرار بود که سال 61 وپس از حادثهی آمل، نیروهای امنیتی در ایستگاه راهآهن دامغان، به یک زن و مرد مشکوک شده و آنها را هنگام فرار دستگیر میکنند. مرد با خوردن سیانور خودکشی میکند، اما آن زن پس از دستگیری، همکاری کرده و اقرار میکند که از رابطین جنگل است و نیز قرار ملاقاتی را لو میدهد. او میگوید سه روز دیگر و در هتلی در سمنان، با پاریس تماس خواهیم گرفت. به همین جهت، نیروهای سپاه نیز در آن محل مستقر میشوند.
در شنودها مشخص شد که از پاریس میگفتند برنامهتان چیست؟ رابطین میگفتند که ما آمادهایم و بازار خوب است. بازار خوب است یعنی ما آمادهی عملیاتیم. آنها نیز گفتند که منتظر ابلاغ ما باشید. هنگامیکه از هتل بیرون آمدند، دستگیرشان کردیم که در بازجوییها خانهای را در ساری و روبروی استانداری مازندران لو دادند. وقتی آن خانه را تصرف کردیم، سه نفر در محل بودند. نکنهی جالب اینکه 11خط تلفن برای خطدهی به نیروها و کنترل اوضاع در آنجا بود. تلفنها زنگ میزد و چون آنها با رمز با هم صحبت میکردند، ما نمیتوانستیم، جواب بدهیم. ضمن اینکه آن سه نفر نیز با ما همکاری نمیکردند. خلاصه از طریق کاغذهایی که آنجا بود، متوجه رمزها شده و به تلفن آنها پاسخ میدادیم. به این ترتیب توانستیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. آنها 95 نفر منافق و کمونیست بودند که در مناطق کوهستانی سوادکوه کمپ زده بودند. بهتدریج توانستیم همهی آنها را از کوه پایین بیاوریم و دستگیر کنیم. در گیلان نیز همین طرح را پیاده کرده و تعدادی را دستگیر کردیم. نکتهی جالب اینکه هیچکدام از آنها متوجه فریبخوردنشان نشده بودند. وقتی در چالوس -مرکز فرماندهی سپاه- قضیه را فهمیدند، برایشان باورکردنی نبود.
نکتهی دیگر اینکه، بنیصدر پس از فرار نیز به آنها خطدهی میکرد. او در پاریس و طی مصاحبهای گفته بود که در فاصلهی زمانی اندکی، شما شاهد خواهید بود در شمال کشور، حوادثی به وقوع میپیوندد.
- چه زمانی شهر پاکسازی شد؟
حدود ساعت 4 بود که بسیاری از آنها، کشته، مجروح و اسیر شده بودند. آنها قصد فرار داشتند و از مواضع خود عبنشینی میکردند. احساس کردم که ممکن است در حال عقبنشینی به سمت دادگاه بروند و آنجا را بزنند و زندانیها را آزاد کنند. در زندان 45، 46 نفر منافق مهم داشتیم که با صدای تیراندازی به وجد آمده بودند. سوار ماشین شدم و به سمت دادگاه رفتم. وقتی آنجا رسیدم، تیراندازی خیلی شدید بود. خلاصه دادگاه را حفظ کردیم. اما بعد متوجه شدیم که آنها میخواستند فرار کنند. سرانجام نیز از 95 نفری که به شهر حمله کردند، تقریباً 86، 87 نفر جنازه و اسیر و مجروح گرفتیم و 7 نفر از آنها توانستند فرار کنند که البته حدود دو هفتهی بعد، دستگیر شدند.
منبع:حماسه شش بهمن آمل
باید از مردم آمل تشکر کنیم-امام خمینی(ره)
باید از مردم آمل تشکر کنیم-امام خمینی(ره)
شما ملاحظه فرمودید که اینها در داخل تبلیغات زیاد مىکردند، به خارج هم که رفتند تبلیغات زیاد مىکنند؛ به اینکه مردم در اختناقاند و خودشان همه مخالفاند با جمهورى اسلامى. در صد، شش تا موافق دارد جمهورى اسلامى، یا فوقش ده تا، ولى سایرین همه موافق منفى و مخالف هستند. و دیدند که همهی آمالشان را به شمال دوخته بودند و بیشتر تبلیغات این بود که شمال دیگر تقریباً صددرصد مخالف با جمهورى اسلامى هستند. و اینها همهی قوایشان را جمع کردند و به آمل آن حملهی وحشیانهی غافلگیرانه را کردند، به امید اینکه مردم آمل هم با آنها همدست بشوند و آمل را مرکز استان قرار بدهند و بعد مازندران و جاهاى دیگر و رشت و همهی جاها را بگیرند و جلو بروند.
اینها به خیال خودشان با دست ملت مىخواستند که - همان ملتى که آنها تراشیدند که مخالفند با جمهورى اسلامى- با اینها بیایند و مرکز را هم بگیرند و حکومت را تغییر بدهند و بعد هم هرطورى که دلشان مىخواهد عمل بکنند، مرتجعین را هم از بین ببرند! وقتى مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم مخالفت مردم بود- [شکست خوردند] و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که معالأسف، خوب عدهاى را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آنجایى که شما تمام آمالتان به آنجا بود با شما مخالفند؛ حالا شما مىخواهید بیایید قم؟ مىخواهید بیایید تهران، جاهاى دیگر؟
سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد حماسه 6 بهمن
سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد حماسه 6 بهمن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده هم متقابلاً شهادت شش بهمن 1360 آمل را گرامی میدارم...
خب بالأخره ما الآن هزار سال است که مادران ما پدران ما یا علی یا علی یا حسین یا حسین گفتند در این منطقه. ما با دیگران خیلی فرق میکنیم. شما قدم به قدم ببینید هر منطقهای بالأخره یک امامزادهای دارد. این سادات بزرگوار آمدند، پیروان اهل بیت بودند این منطقه را ولایتمدار کردند...
و همان عرق تشیع و ولایتمداری در روز خطر به داد این مملکت رسید. نشانهاش همان است که این عزیزان هر یک ربع یک جوان قربانی شد. ده ساعت چهل تا جوان قربانی بشوند. یعنی هر پانزده دقیقه یک جوان را در طبق اخلاص گذاشتند.
جریان حمله جنگل و تاریخ آن شش بهمن گرچه شبیه برخی از نهضتهاست که بیش از ده دوازده ساعت طول نکشید؛ لکن از نظر زمینه دراز دامن است. چند تا درگیری در جنگل اتفاق افتاد، نیروهای عزیز سپاه و بسیج رفتند جنگل، چند بار درگیری شد، چند نفر شهید شدند، چند نفر را کشتند، چند نفر را فراری کردند، چند نفر را زخمی کردند، سنگرهایی که آنها در بالای کوه منگول گرفتند ، چند بار عزیزان رفتند.
دو سه بار نیروهای رزمی رفتند، جنگلبانها درگیر شدند، شهدایی که رفتند و درگیر شدند، آنها باید شناسایی بشود، تاریخ اینها مشخص بشود فرمانده اینها مشخص بشود... پیروزیها و شهامتهایی که شده باید حفظ بشود. بنابراین گاهشمار او حداقل مال یک سال است این طور نیست که مال بیست و چهار ساعت باشد...
خدای سبحان همه شهدا و شهدای همه انقلابیون مخصوصاً شهدای شش بهمن را با اولیای خود با شهدای کربلا محشور بکند!
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی در رابطه با حماسه ششم بهمن سال 60
سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی در رابطه با حماسه ششم بهمن سال 60
« آفرین بر شمائی که فقط با سلاح ایمان در مقابل آنان قیام کردید، چنانکه به آنان مهلت ندادید که در دارالمومنین «شهرستان آمل» نفس تازه کنند. عدهای از آنانرا به کیفرشان رسانده و عدهای را دستگیر و خلع سلاح کردید، شما بیسلاح و آنان مسلح، شما در پناه خدای عزوجل و آنان در پناه جنگل.»
و نیز در جای دیگری فرمودند:
«شما از این مشت محکمی که چون پتک پولادین بر دهن مهاجمان زدید خدا و پیغمبر را از خود خشنود کردید.»
کتاب حماسه مردم آمل، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهمن ۱۳۶۱.
حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده
حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده
ششم بهمنماه ۱۳۶۰ مصادف است با شورش مسلحانهی گروهی از معارضین و افراد ضدانقلاب در آمل با هدف فتنهانگیزی علیه انقلاب نوپای اسلامی. در این روز تاریخی مردم آمل با بصیرت و شجاعتی مثالزدنی به مبارزه با آنها پرداخته و در کمترین زمان ممکن سرکوبشان کردند.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از روایت تاریخی «حماسه ششم بهمن مردم آمل» در بیانات رهبر انقلاب اسلامی است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR آن را به مناسبت این روز منتشر میکند.
* قضیه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده ملت ایران
قضیهی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامهی تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینکه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهههای مختلف غالبا تکرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی که عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه که آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی که ملت ایران به حول و قوهی الهی دلبستهی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
خب، حالا در فضائل ششم بهمن آمل یک جملهی دیگر هم عرض کنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است که در درون شهر، مردم در مقابل گروههای اشرار و متجاوز سنگر درست کردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا کمتر - اما من یک تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگر دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مومنی، هر انسان باانگیزهی باشرفی، یک سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یک ملت وقتی به دنبال یک هدفی حرکت میکند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه کمینکردههائی هستند، چه باید کرد در مقابل اینها، خود را رها کند، قید و بندهای خود را رها کند، بیخیال باشد، ضربه خواهد خورد. همهی ملتهائی که در جهت یک هدف بزرگی حرکت کردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند که دیگر قرنها بلند نشدند، مشکلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجههی با آن آماده نکردند. درسهای گذشته این کمک را به ما میکند که راهمان را بفهمیم، بشناسیم، کمینها را بشناسیم، کمینکردهها را بشناسیم.
انقلاب اسلامی با آن عظمت پیروز شد. مردم آمدند با تنهای خودشان، با جسمهای بیپناه و بیزره خودشان در مقابل سلاح عوامل رژیم جبار ایستادند و انقلاب را پیروز کردند؛ بعد همین مردم آمدند به جمهوری اسلامی رأی دادند و جمهوری اسلامی را انتخاب کردند. خب، یک انسان باانصاف و باشرف، در مقابل این خواست مردم چه میکند؟ بعضیها آمدند وسط میدان، ادعای طرفداری از مردم کردند، خودشان را دموکراتیک خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفی کردند؛ آن وقت با همین خلقی که این نظام را با این بهای سنگین سر کار آورده بودند، شروع کردند به مقابله کردن. توشان منافق بود، کافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همهی اینها با هم شدند یک جبهه، یک حرکت، در مقابل نظام اسلامی، در مقابل ملت ایران. ادعای طرفداری از مردم کردند، با مردم درافتادند؛ ادعای طرفداری از دموکراسی و آرا مردم کردند، با آرا مردم و نتیجهی آرا مردم درافتادند؛ ادعای روشنفکری و آزاداندیشی و آزادفکری کردند، به طور متحجرانه چهارچوبهای القائی متفکرین غربی را -که آمیختهی به بدخواهی و بددلی بود- قبول کردند؛ آمدند مقابل ملت ایران. اول با حرفهای روشنفکرانه یا شبهروشنفکرانه شروع کردند به امام و به جمهوری اسلامی و به مبانی امام اعتراض کردن، انتقاد کردن، حرف زدن؛ بعد یواشیواش رودربایستی را کنار گذاشتند، آمدند توی میدان، مبارزهی فکری را، مبارزهی سیاسی را تبدیل کردند به مبارزهی مسلحانه یا اغتشاشگری -اینها توی کشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دههی اول انقلاب است- شروع کردند مزاحمت کردن. به جای اینکه بنشینند فکر کنند، ببینند مشکلات کشور چیست -این همه مشکلات متوجه کشور ما بود؛ مقداری از گذشته مانده بود، مقداری را تحمیل میکردند- به حل این مشکلات کمک کنند، به مسئولین کمک کنند، اگر به نظرشان میرسد که باید راهنمائی کنند، راهنمائی کنند، اگر زیر یک باری را باید بگیرند، به جای اینکه بگیرند، افتادند سینه به سینه شدن، معارضه کردن، بدگوئی کردن؛ بعد هم هر جا توانستند، با مردم مواجه شدن، در بخشهای مختلف. کشور در مرزها درگیر جنگ بود، به جنگ هم بیاعتنائی کردند؛ داخل همین خیابانهای تهران، سر هر چهارراهی که توانستند، سر هر گذری که دستشان رسید، بنا کردند با جمهوری اسلامی و با نظام مقابله کردن.
خب، جمهوری اسلامی هویتی غیر از هویت مردم و ایمان مردم و عزم مردم که ندارد. امروز هم همین جور است. ما کسی نیستیم، ما چیزی نیستیم؛ خدای متعال به وسیلهی این مردم و این دلهاست که این نظام را حمایت میکند؛ «هو الذی ایدک بنصره و بالمومنین». خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید که پروردگار، تو را به وسیلهی مومنین یاری کرد. جمهوری اسلامی امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. ما وسیلهی دیگری نداریم؛ وسیله، همین ایمانهای مردم است که از هر سلاحی کارآمدتر است، از هر وسیلهای موثرتر است. آن روز هم همین جور بود. مردم آمدند این توطئهها را جارو کردند. ۱۳۸۸/۰۱۱/۰۶
* حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه پیروی از اهل بیت علیهمالسلام
در همین داستان آمل که یک حرکت مردمی عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینکه امام (رضواناللهتعالیعلیه) در وصیتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشاندهندهی عظمت کار اینها -قشرهای مختلف، حتی زنها- است. دخترک چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البته سوابق مردم مازندران که زیاد است؛ من بارها گفتهام، از دورانهای قدیم این منطقهی طبرستان و منطقهی پشت این جبال سربهفلککشیده که لشکریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بکنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی که در مدینه و در کوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زنوبچههاشان فرار میکردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی که نیروهای مسلح آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی که مسلمان شدند، پیرو اهلبیت بودند؛ یعنی از همان اول، اسلام اینها همراه بود با پیروی از اهلبیت (علیهمالسلام). یک چنین کار بزرگی [کردند]. ۱۳۹۲/۰۹/۲۵
منبع:شهدای نیاک
تأثیر ماهواره بر اعضاء خانواده/تصویری
پیام همسران شهدای مدافع حرم به همسران شهدای آتشنشان
پیام همسران شهدای مدافع حرم به همسران شهدای آتشنشان
همسران شهدای مدافع حرم در پیامی به همسران شهدای آتشنشان حادثه آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکو، این حادثه تلخ و دلخراش را تسلیت گفتند. متن پیام تسلیت از طرف همسران شهدای مدافع به همسران شهدای آتشنشان بهشرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر انقلاب: شهامت و فداکاری آتشنشانان دل را از تحسین و تمجید و نیز از نگرانی و اندوه، آکنده میسازد.
خبر تلخ و دلخراش شهادت جمعی از آتشنشانان غیور کشورمان قلبهایمان را مالامال از اندوه نمود. نه آتشنشان بهتر بگوییم جانفشانانی که برای حفظ جان هموطنان، بیباک و نترس به دل آتش زدند، زیر آوار ساختمان پلاسکو ماندند اما اجازه ندادند به هموطنانشان آسیبی برسد، کودکانشان چشمانتظار ماندند و همسرانشان بیتکیهگاه اما نگذاشتند خانواده، کسبه و مردم حاضر در صحنه، عزادار شوند.
شنیدهایم یکی از این شهدای بزرگوار، آرزوی شهادت در دفاع از حرم را داشته و این نشان میدهد که جوانان ما برای دفاع حد و مرز نمیشناسند و هر کجا صدای کمکخواهی به گوششان برسد از جان میگذرند، چه بیرون از مرزها در دمشق، حلب، سامرا و... و چه در چهارراه استانبول و ساختمان پلاسکو ... با دلی دریایی به آتش و خطر میزنند.
همسران بزرگوار و داغدار شهدای آتشنشان، بیشک لحظاتی که بر شما و دیگر بازماندگان این واقعه تلخ گذشت روزی هم بر ما گذشته و هیچگاه از خاطرمان بیرون نخواهد رفت، ثانیه به ثانیه درد شما را با تمام وجود درک میکنیم. ما تلخی بیخبری را میدانیم. غم فراق سنگین و جانکاه است... اما ایمان داریم عزیزانمان عاقبت بهخیر شدند و در وصف اجر شهدای شما همین بس که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «هرکس جلوی هجوم آب و آتش را بگیرد و جمعی از مسلمانان را نجات دهد بهشت بر او واجب میشود».
ما همسران شهدا به همسری این مردان بزرگ مفتخریم و به داشتن این مردان مرد بر خود میبالیم. پیام تسلیت ما همسران شهدای مدافع حرم را پذیرا باشید. از خداوند متعال برای شما، فرزندان، مادران، پدران و دیگر بازماندگان این شهدای عزیز صبر و اجر جمیل را خواستاریم.
ومن الله توفیق
از طرف همسران شهدای مدافع حرم
منبع:فرهنگ نیوز
گزارش ویژه/کشف تعداد قابل توجهی از تجهیزات آتشنشانان در ضلع جنوب غربی پلاسکو/ شهادت 3 آتشنشان
کشف تعداد قابل توجهی از تجهیزات آتشنشانان در ضلع جنوب غربی پلاسکو/ شهادت 3 آتشنشان/ تدفین آتشنشانان شهید در قطعه 50 شهدا/ دیوار مشرف به پاساژ کویتیها برداشته شد/ عدم امکان شناسایی شهدا/ انجام 55 درصد آواربرداری/ 16 آتشنشان زیر آوار هستند
ساختمان پلاسکو یکی از ساختمانهای بزرگ و تجاری تهران بود که قدمت 53 ساله داشت ولی صبح روز پنجشنبه دچار آتش سوزی گسترده شد. از این ساختمان 17 طبقه به عنوان اولین ساختمان مرتفع و مُدرن ایران یاد میشود.
در زیر آخرین روند اقدامات انجام شده را میخوانید:
15:04/ احتمال کشف پیکرهای آتش نشانان زیر آوار اکنون قوت گرفته است
15:03/اکنون باز هم لحظات در آوار پلاسکو نفس گیر شده است
15:02/ عداد قابل توجهی از آتش نشانان در نظر دارند تا کنار یکدیگر به صورت دقیق و وجب به وجب یکی از مناطقه مهمی که توجه آنها را جلب کرده است.
لحظات بیم و امید آتشنشانان
14:55/ ابراز ناراحتی برخی نیروهای امدادی از حضور برخی مسئولان در صحنه حادثه: با ورود بازدیدکنندگان، برای دقایقی در روند انجام کار خللی ایجاد میشود.
14:52/ هم اکنون آتشنشانان مشغول بازدید دقیق محل «چهار سیلندر اکسیژن کشف شده در ساعاتی پیش» هستند.
توزیع نذری توسط مردم بین آتشنشانان حادثه پلاسکو
14:47/ خانم جوانی با چشمان گریان و حال پریشان سراغ همسر آتشنشان خود را از همکارانش میگیرد.
نمایی از ضلع جنوب شرقی ساختمان حادثه دیده پلاسکو
برشکاری ستون های بزرگ در محل حادثه پلاسکو
14:40/ همچنان برشکاری ستونهای بزرگ در محل حادثه پلاسکو در حال انجام است.
آتش به جانها - به مناسبت جانفشانی شهدای آتش نشان
آتش به جانها - به مناسبت جانفشانی شهدای آتش نشان
با نثار صلوات برای شادی روح شهدای عزیز آتش نشان واردشوید
منبع:راسخون
سخن رهبر انقلاب درباره اهمیت حجاب
سخن رهبر انقلاب درباره اهمیت حجاب
مساله حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد برداشتش کاملاً غلط و انحرافی است حجاب به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیت های سیاسی و اجتماعی و علمی نیست.
منبع:خبرگزاری فاع مقدس
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۱۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۶)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۴۴)
- معروف نیوز (۸۸۴)
- رهبری انقلاب (۸۳۶)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۰)
- سرِّ قَدر (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۷)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۰)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۱)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
امام خامنه ای:مخالفت باتحول حوزه علمیه،مخالفت باپیشرفت دین درکشوراست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
-
-
آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ -
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ -
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ -
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پیام رهبر انقلاب در پی شهادت رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ایران، ایران امام رضاست
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵